eitaa logo
خانه طلاب جوان
8هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
304 فایل
﷽ 🌀کانال رسمی «خانه طلاب جوان» پویشی برای ترسیم #طلبه_عصر_انقلاب 💎صاحب امتیاز: ☑️ نشریه خط: @KHAT_NASHRIYE ☑️ نشریه عهد: @NASHRIYEAHD ☑️ رادیو روایت: @RADIOREVAYAT ☑️ سیر صراط: @SEIR_SERAT 👨🏻‍💻 ادمین: @admin_kht 🌐 سایت: www.khanetolab.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆 (۱۷) 🔆 ❌ جوان های هجده ساله ای که عارف کامل شدند...این جوان بجایی رسید که مانند آیت الله قاضی ها سخن می گوید ❌ 🔴 من در دوران جنگ گاهی این جوانها را که عاشقانه جهاد می‌کردند و به شهادت می‌رسیدند، نگاه می‌کردم؛ خیلی برای من مفید بود. این وصیتنامه‌ها به دلهای تاریک و سیاه ما و به داخل جان انسان نورافکن می‌انداخت. وقتی این وصیتنامه‌ها را نگاه می‌کردم، می‌دیدم این جوان هجده ساله یا بیست ساله، در روزها یا هفته‌های آخر زندگی‌اش که خبر هم نداشته که شهید خواهد شد، فقط چون احتمال می‌داده که شهید بشود، نشسته و وصیتنامه‌اش را نوشته که گاهی این وصیتنامه‌ها آن‌چنان رقیق، عرفانی، زلال و نورانی بود، که انسان می‌دید یک این‌جا نشسته است. ❌ پیرمردهای ما؛ اساتید سلوک و عرفان، سی، چهل یا پنجاه سال زحمت کشیدند، ریاضت کشیدند، عبادت کردند، تا در آخر عمرشان آن حالت فنا در آنها به‌وجود آمد و وجه‌الله را رؤیت کردند؛ توانستند لقاءالله را کسب کنند. یکی از عرفای معروف سلاک که از علمای بزرگی بود که من زیارتش کرده بودم، در این چند سال آخر زندگی‌اش تنها در نجف زندگی می‌کرد؛ آقازاده‌اش که در تهران بود، به من گفت که ایشان از نجف به من نوشته که آن چیزی که سالهای متمادی در انتظارش بودم، همین روزها خدا نصیبم کرد و آن را به دست آوردم. او بعد از چهل، پنجاه سال ریاضت، گناه نکردن، عبادت کردن، مستحبات را انجام دادن، روزه گرفتن، سختی‌ها را تحمل کردن، گرسنگی و فقر نجف را به جان خریدن، از عناوین و القاب و ریاستها کناره گرفتن و به اینها چشم ندوختن، زندگی را زاهدانه گذراندن و با توجه دایم به خدا، این حالت برایش پیدا شده. 🌿 اما من می‌دیدم که یک جوان هجده، نوزده یا بیست ساله که نه ریاضت آن‌چنانی کشیده و نه پنجاه سال عمرش را صرف این کار کرده و نه استاد دیده، و فقط یک کار کرده؛ از گذشته، خدای متعال این را در ظرف و در کیسه او گذاشته و این جوان نورانی طوری حرف می‌زند که آخوند «ملاحسین‌قلی همدانی» حرف می‌زده؛ مرحوم «حاج میرزاعلی آقای » حرف می‌زده؛ مرحوم «آقا میرزا جواد ملکی» حرف می‌زده. حرف این جوان، بوی حرفهای آنها را می‌دهد؛ در حالی‌که شاید این جوان اسم آنها را هم نشنیده است. این کم فرصتی است؟ 📍۱۳۸۳/۰۷/۱۳ ✴️✳️✴️✳️ خانه طلاب جوان 🔰🔰🔰🔰 @khaneTolab