eitaa logo
💝خانواده بهشتی👨‍👩‍👧‍👧
1.2هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
4.7هزار ویدیو
119 فایل
مهارت های زندگی در سه محور هستند: 1️⃣.فردی 2️⃣.خانوادگی 3️⃣.اجتماعی 💢🔆💢 ارتباط با مشاور @pasokhgo313
مشاهده در ایتا
دانلود
با سلام خدمت طلاب و نویسندگان ومحققان عزیز انجام کارهای تحقیقاتی و تایپ شما در سریع ترین زمان ممکن انجام می شود. نامه ( سطح2 و 3 و 4) (علمی-پژوهشی و علمی -ترویجی) متون عربی و فارسی ( دست نوشته و عکس و پی دی اف و...) عربی به فارسی (مقاله و پایان نامه و کتاب و...) (پیاده سازی صوت) (پایان نامه و کتاب و...) #و... در کمترین زمان ممکن و پایین ترین قیمت جهت سفارش و اطلاعات بیشتر🔰 09370057893 @saidkh 🔻🔸🔹🔻🔹🔸🔻 آگهی های خرید و فروش و استخدام🔰 🌸🌼🍃🌸🌼🍃🌸🌼 ▫️کانال 🔻🔹🔸🔻 eitaa.com/joinchat/1289027604C2b7a48d927 ▫️گروه🔻🔹🔸🔻 http://eitaa.com/joinchat/3753705493Cbc53b4586a
با سلام گروه تحقیقاتی و پژوهشی میثاق آماده ارائه خدمات :🔰🔰🔰🔰 تدوین نامه های سطح 2 و 3 و 4 حوزوی و دانشگاهی تدوین علمی - پژوهشی / علمی - ترویجی تدوین متون عربی به فارسی / فارسی به انگلیسی/ انگلیسی به فارسی : پایان نامه ، مقاله ، کتاب سازی صوت متون عربی و فارسی و... : دست نوشته ، عکس و... تهیه آرایی: کتاب ، پایان نامه ، مقاله با گروهی قوی و با سرعت بالا در کمترین زمان و پایین تر از قیمت بازار آیدی مدیر : ↙️↙️↙️↙️ @saidkh 09370057893 🌸💠🌸🍃🌹🍃🌸💠🌸 بازارچه در مقابل آگهی های درج شده تحقیق درباره صحت و سقم با مشتری محترم می باشد🙏 ▫️کانال↙️↙️↙️ eitaa.com/joinchat/1289027604C2b7a48d927 ▫️گروه↙️↙️↙️ http://eitaa.com/joinchat/3753705493Cbc53b4586a
با سلام خدمت طلاب و نویسندگان ومحققان عزیز انجام کارهای تحقیقاتی و تایپ شما در سریع ترین زمان ممکن انجام می شود. نامه ( سطح 3 و 4) به صورت راهنمایی، کمک و همکاری (علمی-پژوهشی و علمی -ترویجی) متون عربی و فارسی ( دست نوشته و عکس و پی دی اف و...) عربی به فارسی و بالعکس (مقاله و پایان نامه و کتاب و...) (پیاده سازی صوت) آرایی (پایان نامه و کتاب و...) #و... در کمترین زمان ممکن و پایین ترین قیمت آیدی و شماره ثبت سفارش🔰 @saidkh 09370057893 🍃🌸 🌸🍃 📣📣 حامی تبلیغی شما 📣📣 Join👉 @b_majazi_nab 👈 Join 👉 @tab_arzan 👈 ♻️ ♻️
با سلام خدمت طلاب و نویسندگان ومحققان عزیز انجام کارهای تحقیقاتی و تایپ شما در سریع ترین زمان ممکن انجام می شود. نامه ( سطح 3 و 4) به صورت راهنمایی، کمک و همکاری (علمی-پژوهشی و علمی -ترویجی) متون عربی و فارسی ( دست نوشته و عکس و پی دی اف و...) عربی به فارسی و بالعکس (مقاله و پایان نامه و کتاب و...) (پیاده سازی صوت) آرایی (پایان نامه و کتاب و...) #و... در کمترین زمان ممکن و پایین ترین قیمت آیدی و شماره ثبت سفارش🔰 @saidkh 09370057893 🍃🌸 🌸🍃 📣📣 حامی تبلیغی شما 📣📣 Join👉 @b_majazi_nab 👈 Join 👉 @tab_arzan 👈 ♻️ ♻️
💔 ✨دختر مقاومت✨ خاطره‌ای از او دارید که دوست داشته باشید با ما به اشتراک بگذارید؟ همه را از محبتش به من با خبر می‌کرد و نگران این بود که اگر آسیبی ببیند من تنها بمانم. از سر غیرتی که به من داشت برایش مهم بود که حتی زینت انگشتان دستم را بپوشانم و من حالا چیزی که می‌خواست را انجام می‌دهم. درباره آرزوهایمان باید بگویم که از یک ماه بعد از عقدمان شروع به برنامه ریزی برای حقوق ماهانه و تجهیز خانه‌مان کردیم. وقت‌هایی که عیسی برای کار می‌رفت من مشغول آماده سازی وسایل خانه می‌شدم…تقریبا همه چیز را تمام شده می‌دانستیم و در حال برنامه ریزی برای وسایل خانه بودیم، کجا می‌خواهیم ساکن شویم، حتی جزئیات کامل شده بود. قرار گذاشته بودیم جشن عروسی‌مان را در ایران و نزد امام رضا(ع) برگزار کنیم. عیسی هیچ وقت درباره مسائل مربوط به شهادت با من حرف نمی‌زد چون می‌دانست تا چه اندازه قلبم را به درد می‌آورد. همه امیدم به او بود و تمام نداشته‌هایم را جبران می‌کرد. هر تعطیلی روز یکشنبه هم راهی گلزار زینب الحوراء و زیارت مزار عباس می‌شدیم. آخرین بار کی او را پیش از شهادتش دیدید و این دیدار چگونه بود؟ آخرین بار وقتی از خانه ما به خانه خودشان می‌رفت تا با پدر و مادرش خداحافظی کند او را دیدم. خوب به خاطر دارم که به من سفارش خودم را می‌کرد و می‌گفت باز خواهد گشت و می‌خواست توافقاتمان را فراموش نکنم. این بار رفتنش برایم خیلی سخت بود. از شب قبل، زمان برایم طولانی می‌گذشت و با گریه از او می‌خواستم نرود اما او می‌گفت که این کارش است و آسیبی نخواهد دید و زود باز می‌گردد و حقیقتاً آسیبی به او نرسید و جز خوبی برای خودش و من رقم نخورد. به روز شهادت عیسی رسیدیم. دوازدهم اسفند ۱۳۹۸. چه اتفاقی افتاد و چگونه این خبر را شنیدید؟ پیش از این از خودم می‌پرسیدم آیا عیسی خواهد رفت و مرا تنها خواهد گذاشت؟ و خودم جواب می‌دادم نه این کار را نمی‌کند. عیسی از صبح آن روز با من تماس نگرفته بود. فکرم مشغولش بود اما گمان این را نمی‌کردم که همان روز از پیش من خواهد رفت و اوراچون شهیدبه حضرت زهرا (س) خواهم سپرد. شهادتش 🕊🌹برایم ضربه بزرگی بود. با رفتنش دنیا در نظرم تاریک و سیاه شد. هیچ گاه لحظه‌ای که او را در کفن دیدم فراموش نمی‌کنم. صورتش سرد بود. هر وقت دست‌هایش یخ می‌کرد از من می‌خواست تا با دست‌هایم گرمشان کنم. در آن لحظه یاد این افتادم که چقدر سرمایی بود و من به خاطر این سر به سرش می‌گذاشتم. نمی‌دانستم چه باید به او بگویم، فقط گفتم منتظرم بمان! تو همه دارایی‌ام هستی و خیلی دوستت دارم. منتظرم جوابم را بدهی اما تو پاسخی نخواهی داد. حرف‌هایت را به خاطر می‌آورم که به من می‌گفتی: اگر گرفتاری برائت پیش آمد شکایت نکن، ما توی بهشت باهمیم و من با غیر تو نخواهم بود. من حورالعین را نمی‌خواهم تو حور العین من هستی، کسی جز تو را نمی‌خواهم. شخصاً فکر می‌کنم این بار همه چیز سخت‌تر بود، چگونه دوباره خودتان را آرام کردید؟ طبیعتاً این اتفاق برایم خیلی سخت بود. تنها چیزی که آرامم می‌کند فقط خود عیسی است. فکر اینکه عیسی در جایی به مراتب زیباتر از دنیا به چیزی که می‌خواست رسید. و البته یادآوری مصیبت اهل بیت (ع) که تنها راه صبوری و ثبات است. من خدا را به خاطر نعمت شهادت 🕊 و 🕊 که به من عطا کرد شکر می‌کنم و این مسأله نقطه ضعف من نیست. بله برعکس، فزونی بخش توان و عزم من است. طبیعتاً قلب شما شکسته است اما نزد خدا، حضرت زینب(س) و تمام جبهه مقاومت سربلندید. خیلی ممنونم که مصاحبه را پذیرفتید و وقت‌تان را در اختیار ما قرار دادید. ✨🦋