خانواده چند فرزندی🇮🇷
سفر تربیتی اربعین قسمت چهارم بعد از دوش و کمی سبک شدن با یک شربت سنتی ایرانی جان تازه گرفتیم می
سفر تربیتی اربعین
قسمت پنجم...
در مسیر به سمت گرفتن ماشین برای رسیدن به عمود مورد نظر برای شروع پیاده روی صحنه های مختلف و جالبی می دیدیم...
در گوشه گوشه خیابان افرادی بودند که از فرط خستگی به شکل های مختلف خوابیده بودند
🌱بچه ها هم این صحنه ها را می دیدند. البته بچه های ما از ابتدا وابستگی به تخت یا پتو یا بالشت خاصی نداشتند اما این صحنه ها تقویت کننده بعضی دروس بود، اینکه آدم خسته هرجا و در هر شرایطی خوابش میبرد ... اینکه قرار نیست همیشه جای گرم و نرم برای خوابیدن داشته باشیم و خیلی چیزهای دیگر ... خیلی درس های غیر مستقیم که شاید خود ما هم متوجه نشدیم ...
عبور می کردیم و از تنفس در هوای امیرالمومنین لذت می بردیم ...
هوای نجف هوای بهشت ...
ظاهر ماجرا گرما و خستگی بود
باطن ماجرا وصل...
🌱یکی دیگر از درس های بزرگ این سفر همراهی زیاد بچه هاست ... چون بعضی اوقات هیچ چیز قابل پیش بینی نیست اما آن ها هم همراه می شوند
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
#اربعین
نام اثر: شای عراقی...
طعمی که خستگی ها را به در می برد
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
شیر دارچین عسل
بلکه سرفه ها کمی آرام گیرند
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
خانواده چند فرزندی🇮🇷
سفر تربیتی اربعین قسمت پنجم... در مسیر به سمت گرفتن ماشین برای رسیدن به عمود مورد نظر برای شروع پ
سفر تربیتی اربعین
قسمت ششم....
بالاخره بعد از کلی پیاده روی رسیدیم کنار جاده
همانجا که پلیس اجازه نمیداد ماشین ها بایستند و ما مجبور شدیم چندباری جابجا شویم
🌱از درس های دیگر این سفر انعطاف پذیری بود، اینکه خودمان را با شرایط مختلف و غیر قابل پیش بینی وفق بدهیم. اینجا دیگر خبری از ماشین دم دست و اسنپ نیست ، بلکه باید منتظر ماند تا ماشینی گیر بیاید ...
دوستمان بخاطر زندگی در نجفکانلا به زبان عربی عراقی مسلط بودند، کمک مان کرد تا ماشین خوب و قیمت مناسب بگیریم ...
🌱برای بچه ها جذاب بود، اینکه یاد گرفتن یک زبان چقدر میتواند کمک کننده باشد و در طول این سفر دائم سعی می کردند کلمات جدید یاد بگیرند ، به نظرم باسفر هرساله و مداومت بر یادگیری میشود زبان عراقی را یاد گرفت ان شاالله...
ماشین گرفتیم و رفتیم تا نزدیکی های عمود مورد نظر
همه خسته بودیم
معمولا همه شب ها پیاده می رفتند ولی ما به قدری خسته بودیم که فقط دنبال جای خواب می گشتیم
رسیدیم خوابیدیم صبح بیدار شدیم
و از مهمان نوازی ایرانی های مستقر درموکب لذت بردیم
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
#اربعین
اصلا هر جا که ایرانی ها مستقر بودند رنگ و بوی پذیرایی شان متفاوت بود...
نه اینکه زحمت و مهمان نوازی عزیزان عراقی را نادیده بگیریم نه ...
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
سفر تربیتی اربعین
قسمت هفتم
صبح بیدار شدیم
از ساعت ۹ یا ۱۰ صبح دیگر نمی شد از گرما حرکت کرد
تصمیم گرفتیم همینجا در همین موکب خنک بمانیم تا کمی گرمای هوا بیفتد و بعد حرکت کنیم
🌱بچه ها هم مشغول بازی شدند و کشف اسرار یک مکان جدید، این هم یکی از آثار این سفر بود : سفر به دنیای ناشناخته ها ... هر موکب یک مکان جدید برای کیف و کشف و سرگرمی بود و این خودش بر جذابیت ماجرا می افزود ...
نهار هم همینجا ماندیم
اینجا هیچکس بدون غذا نمی ماند
بسکه موکب ها به هم لطف دارند
علاوه بر اینکه هوای زوار را دارند حواسشان به موکب های همسایه شان هم هست
با خانم های ایرانی مستقر در این موکب هم صحبت شدیم
نزدیک اذان ظهر نماز جماعت خوانده شد و بعد هم زیارت عاشورا و کمی روضه
این در اکثر مواکب رسم بود...
چه رسم شیرین و قشنگی ...
کاش خانه ما همیشه موکب باشد
همیشه روضه برقرار باشد
تا هم خودمان هم فرزندان مان در هوای روضه تنفس کنند
اینجا بچه ها کلی بازی ابداعی انجام دادند
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این هم همان بازی قرآنی ابداعی بچه ها بود که تا مدتی مشغولش بودند
#معرفی_بازی
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
حوالی غروب بود رفتیم برای شروع پیاده روی
هرجا خسته میشدیم می نشستیم کمی خنک می شدیم دوباره راه میفتادیم
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
و اینجا غروب ها
فوج فوج جمعیت به عشق امام شان پا در مسیر مشایه می گذاشتند
و قیامتی بر پا میشد
برای رسیدن به حسین ...
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
سفر تربیتی اربعین
قسمت هشتم...
کمی پیاده رفتیم ... خیلی حال خوبی داشت
وقت مان کم بود و کار زیاد
باید زودتر به موکب خدمت می رسیدیم
وسیله هامان رسیده بود
و باید می رسیدیم برای شروع کار
هم من هم همسر بخاطر شرایط کاری نمی توانستیم بیشتر از دو سه روز مرخصی باشیم
تصمیم گرفتیم زودتر به موکب خدمت برسیم
رفتیم کنار جاده تا ماشین بگیریم
🌱یکی دیگر از جذابیت های این سفر برای بچه ها سوار شدن به ماشین های مختلف بود، اینجا بیشتر از همه جا بهشان خوش گذشت ... خیلی جذاب بود حتی جذابتر از هواپیما و قطار☺️ شاید هم جدید و جالب ... خلاصه که خیلی کیف کردند و فهمیدند همیشه لذت در سوار شدن به ماشین های لوکس و سفر با هواپیما و قطار و ... نیست ... حال خوبی داشتند و خودشان پیشنهاد دادند عکس یادگاری بگیرم
بعد از ما کلی آدم دیگر سوار شدند و ما هی فشرده و فشرده تر می شدیم
🌱این هم یک درس بود، که به خودمان سختی بدهیم تا افراد دیگر هم از امکانات استفاده کنند
با همسفران ایرانی کلی بگو و بخند کردند تا بالاخره رسیدیم به حوالی عمود مورد نظر
و اینجا قشنگترین رسیدن بود
رسیدنی برای خدمت
خدمت به مادر و کودک
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تحلیل حدود نیم قرن پیش رهبری درباره راهپیمایی اربعین
💢 بازنشر گزیدهای از سخنرانی و تحلیل آیتالله خامنهای از پیادهروی #اربعین در مسجد امام حسن مجتبی(ع) مشهد مقدس در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۵۲
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
🏴ابعاد تاثیر تربیتی زیارت اربعین
▪️قسمت چهارم
🔻رشد اجتماعی
🍃آشنایی با فرهنگهای مختلف:
حضور زائران از کشورهای مختلف، فرصتی برای آشنایی کودکان و نوجوانان با جهان بزرگتر و فرهنگهای مختلف و تقویت روحیه همزیستی مسالمتآمیز است.
🍃 تقویت حس تعلق به جامعه:
حضور در جمع عظیم زائران، حس تعلق به جامعه اسلامی را در کودکان و نوجوانان تقویت میکند.
منبع:صفحه ی رسمی آستان مقدس حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
#اربعین
#کودکان
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
خانواده چند فرزندی🇮🇷
سفر تربیتی اربعین قسمت هشتم... کمی پیاده رفتیم ... خیلی حال خوبی داشت وقت مان کم بود و کار زیاد
سفر تربیتی اربعین
قسمت نهم...
بالاخره رسیدیم
به موکب خدمت
دل در دلمان نبود ... از همان اول آستین بالا زدیم و شروع کردیم ... البته قبل از ما عمو روحانی گروه مستقر شده بودند
حالا نوبت ما بود وسایل و اطلاعات مان را رونمایی کنیم
🌱بچه ها در تمام ماجرا حضور فعال داشتند.می دانستند که برای خدمت آمده ایم. بین راه در مورد مفهوم و مصادیق خدمت به زوار امام صحبت کرده بودیم . فطرت پاک شان تشنه بود...
ساک و وسایل مان را داخل موکب در بخش مربوط به خدمه جانمایی کردیم و آمدیم سراغ وسایل ...
شب بود و شلوغ
سر و کله مادرها کم کم پیدا شد
از شیشه شیر تا پوشک
پماد سوختگی تا بیسکوئیت مادر
و هر آنچه که برای تقدیم به مادران و کودکانشان آورده بودیم
ایرانی ها می دانستند سرلاک یا فرنی را
باید تلاش می کردم به عراقی صحبت کنم
دست و پا شکسته یاد گرفتم
حرف های همدیگر را می فهمیدیم
🌱بچه ها دوست های عراقی پیدا کرده بودند . با زبان اشاره و دست و پا شکسته با هم حرف می زدند
ارتباط خوبی برقرار شده بود
ابتدا بچه های عراقی فقط از ما جائزه و هدیه می خواستند...
کم کم آن ها را هم وارد عرصه خدمت رسانی کردم تا بدانند قرار نیست همه چیز را به آن ها بدهیم...
🌱وارد کردن بچه ها در کار باعث ایجاد حس مشارکت و احساس تعلق می شود و آن ها کم کم نسبت به موکب مان حساس شده بودند و مراقبت می کردند
غرفه مان به قدری شلوغ بود که مجبور بودیم هر چند ساعت یکبار تعطیل کنیم تا بتوانیم نظافت کنیم و نفسی بکشیم...
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
#اربعین
همین الان...
در حالی که نصف منزل مریض و افتاده ایم
پسرها با بالشت رینگ کشتی درست کردند و دارند کشتی بازی می کنند
سرفه امانمو بریده
بر می گردم
ادامه ماجرای سفر تربیتی اربعین رو می نویسم ان شاالله
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
خانواده چند فرزندی🇮🇷
سفر تربیتی اربعین قسمت نهم... بالاخره رسیدیم به موکب خدمت دل در دلمان نبود ... از همان اول آس
سفر تربیتی اربعین
قسمت دهم...
از ظهر تا دم غروب غرفه را تعطیل می کردیم چونکه اکثر زوار به مواکب پناه می بردند و حالا نوبت خدمت داخل موکب بود
از کشیدن غذا تا تمیز کردن حمام و دستشویی
اینجا به حال خانم های عراقی غبطه خوردم
بی ریا و بی سر و صدا دستشویی ها و حمام ها را تمیز می کردند، زباله ها را جمع می کردند و خلاصه همه کار می کردند
اینجا فرصتی بود برای گفتگو و تبادل تجربیات
فرصتی برای آشنایی بیشتر با فرهنگ همدیگر
فرصتی برای یادگیری زبان همدیگر
انگار من هم اهل خانواده شان بودم
به قدری صمیمی و محترم که شرمنده شان میشدم
چقدر دلم برای آنجا و آن ها تنگ می شود
موقع خداحافظی به من گفتند سال بعد منتظرم هستند
یعنی می شود
سال بعد امام هم ما را مجدد بطلبد
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi
#اربعین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعد از ظهرها بساط آماده سازی مقدمات شام فراهم میشد
در حیاط باصفای موکب
خادمان عراقی و ایرانی دور هم می نشستند و با صفای خاصی مواد آماده میشد
🌱 نوجوانان اینجا نقش فعال داشتند
https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi