eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
6.8هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
711 ویدیو
88 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
این شعر هدیه به مناسبت امشب😊
از نظر ادراکی کودکانی که در طبیعت بزرگ میشوند و والدین ارام و امنی دارند و به انها فرصت تجربه میدهند سیستم ادراکیشان بطرز باور نکردنی قوی تر از کودکانی که در محیط شهری رشد می کنند است . فردی که در روستا زندگی میکند اگر این شرط را داشته باشد قوی تر است. اما افراد روستا از نظر میزان اطلاعات و تجربه تعاملی نسبت به کودکانی که در شهر زندگی می کند ضعیف تر هستند چون پیچیدگی ارتباطی کمتری را تجربه می کنند و در مجموع تعاملات کمتری دارند . یک نظام آموزشی توانمند باید این دو فرصت را با هم فراهم نماید حضور در طبیعت و تعاملات رشد دهند. Join @nooredideh
بسم الله الرحمن الرحیم از پوشک گرفتن مطلب سی و سوم قصد ندارم خیلی ریز وارد بحث بشم . تو این پست یه کلیاتی میگم . جزئیات تو پیج ها و کانالهای تربیتی زیاد هست. اول اینکه این مسئله هم مثل باقی مسائل مطلق نیست و شاید یه روش برا همه افراد جواب نده. شایدم بعضیها با روشی غیر ازاین روشها گرفتند و موفق هم شدند. و اینکه مادر، تکلیفش رو با خودش مشخص کنه. اول و آخر این کار کثیف کاری داره پس باید تو پذیرش بریم و نه خودمون رو اذیت کنیم نه بچه رو. شما از وقتی بچه ات دو ساله میشه فرشها رو نشور ...بزار قشنگ تا ۳۰ ماهگی بچه بمونه بعد بشور که دلت برا فرش نسوزه😅 بحث پاکی نجسی ام که شما یه سجاده خشک یه گوشه از خونه بندازی نماز بخونی قبوله 😊 دمپایی ام گزینه مناسبیه😄😄 دوم اینکه از نظر من؛ دو مدل جدایی از پوشک داریم.یه مدل اینکه مادر، بچه رو از پوشک میگیره. یه مدلم اینکه بچه دستشویی شو میگه. مدل اول مادرایی هستند که میگند ما یک ساعت به یک ساعت میبریم و کم کم جدا میکنیم و این حرف ها...که معمولا زود تر هم شروع میکنند از ۱۸ ماهگی از بیست ماهگی. اینها ، اینجا هم فرصت کشف رو از بچه میگیرند و میخواند به زور به بچه بقبولونند😅 شایدم خیلی ها موفق شدند. اما اکثر مواردی که برگشت داشتند از این دسته بودند 😎 اما روش دوم که از نظر خیلی از کارشناسان و بزرگان صحیح تر هست، اینه که بچه رو از چندماه قبل با پروسه آشنا کنی، من از ۱۸ ماهگی شروع میکنم . برای مثال وقتی میبرم دستشویی بشورمش، پی پی رو از پوشک می ریزم تو دستشویی و با شلنگ میگیریم میگیم پی پی برو ، برو برو، برو خونتون... ویا میگم جیش کن بریم... ببخشید مجبورم اصطلاحات رو باز استفاده کنم😎🙈 و این پروسه ادامه داره تا ۲۸ ماهگی... یعنی دقیقا بهترین سن از نظر رشد عقلی برای از پوشک گرفتن همین سنه... بعد بهش آمادگی میدم که تا چند روز دیگه تو قرار نیست پوشک ببندی قراره بری دستشویی جیش کنی. بازم میگم از بیست ماهگی آشنا میکنیم آمادگی میدیم با تدریج جلو میریم. اما اصل قضیه در یک هفته اتفاق میفته. یک هفته ای که قرار نیست مسافرت بری. قرار نیست مهمونی بدی . مادر مریض نیست . بچه حالش خوبه و ترجیحا تو تعطیلاتم بیفته خوبه که پدر منزل باشه. البته اگه بابای حساس دارند نباشه بهتره😅. اما برای منی که چندتا بچه کوچک داشتم ؛ نیرو لازم بود و معمولا تو تعطیلیها مینداختم که هوای اون یکی ها رو داشته باشند. ادامه دارد. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
هدایت شده از علیرضا پناهیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 اعتماد به نفس نداشته باش! 🔻 این رفتار خوب را از بچه‌ها یاد بگیریم ... #تصویری @Panahian_ir
مرغ باید حداقل 3 ماه آب و دانه بخورد تا بزرگ شود تا بتوان آن را خورد الان با استفاده از روش های مختلف در 20 روز، اندازه چندماه رشد می کند و آماده خوردن می شود برخی از والدین با بچه هایشان همین کار را می کنند از بچه 3-4 ساله انتظار یک بچه 8 ساله را دارند. در تربیت فرزند باید صبوری داشت و عجله نکرد و گرنه این کودک است که آسیب می بیند. آموزش های زود هنگام برای کودک زیر 6 سال مصداق همین مطلب است. 👇 Join @nooredideh
به نام خدا از پوشک گرفتن روز اول دومی که پوشک پسرمو باز کردم ، اصلا انگار نه انگار😅😅 روز اول که اصلا متوجه جیش کردنشم نمی شد. جوری که پدرش میگفتن، آقا این بچه زوده براش نگیر، من قراره پوشک بخرم ، میخرم😂 روز دومم تا بعدازظهر همون جور بود.. مائده هفت ماهه بود.دو روز تعطیلی بود پدرشون خونه بودند. هر سری که کارشو میکرد من فقط بهش می گفتم همونجا وایسا😊 بعد یه دستمال میزاشتم که بعدا آب کشی کنیم. و آروم بدون سرزنش و غر و نق میبردم دستشویی ومیگفتم جیش و پی پی تو دستشویی... خلاصه روز سوم بهتر شد . حداقل وقتی جیش میکرد دیگه راه نمیرفت😅 من تو اون سه روز ساعتهاشو یادداشت میکردم که ریتم دفعش دستم بیاد. و وقتی نزدیک به وقتش میشد میبردم دستشویی. تو دستشویی برنامه ها داشتیمااااا چندتا شکلات و بسته های خیلی کوچک خوراکی که خودم بسته بندی کرده بودم مثل پفیلا.مثل برگه زرد آلو . لواشک... چسبونده بودم دم در دستشویی در ارتفاعات بالا دست😅😅 دو تا ماژیک وایتبردم گذاشته بودم تو دستشویی براش قصه تصویری می گفتم... و مرحله به مرحله می کشیدم یجوری که از روز سوم چهارم خودش دیگه قصه گو شده بود. خلاصه حالا دیگه پدرشون نبود ومن مجبور بودم مائده رو جلو در دستشویی سرگرم کنم.البته بیشتر از پنج دقیقه هفت دقیقه بیشتر نمونید تو دستشویی. فرض کنید وقتی میخواستم مائده رو از پوشک بگیرم صادق نو پا بود فاطمه رو بادار بودم یه اوضاعی داشتم پنج نفری می رفتیم دستشویی پیک نیک😂🤣 خلاصه، مطلب مهمی که میخواستم بگم اینکه ، بعضی ها یجوری محافظت میکنند . شورت آموزشی میپوشونند که بچه متوجه هیچ تغییری نمیشه تجربه من ثابت کرده تا وقتی که بچه خودشو خیس نبینه متوجه موضوع نمیشه ... شورت آموزشی هم نگه دارید برا جاهای ضروری. تا یه مدت مهمونی نرید ، یا خونه افرادی که حساس هستند ادامه دارد http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
بسم الله الرحمن الرحیم اتکا به عامل بیرونی ، زمینه وابستگی خداوند سیستم انسان رو جوری خلق کرده که با تکیه بر درون خودش، بتونه امورش رو اداره کنه. خصوصا نیازهای اولیه. اما در مورد بچه ها تا یه سنی باید حمایت بشند. اما حمایت به اندازه... چیزی که تو تصویر میبینید القا میکنه که خود والدین شرایط این مدل وابستگی رو برا بچه شون بوجود آوردند. چه اصراری هست برای اینکه بچه بیشتر از شش ماه پستونک استفاده کنه؟ اصلا بیشتر از سه ماه هم توصیه نمیشه... هم برای شکل گیری جای دندوناش تاثیر داره هم رو دندونهاش اثر میزاره هم وابستگی ... چندوقت پیش تو مطب دکتر بچه ای رو دیدم که شش سالش بود وپستونک دهنش بود.حتی خوب نمی تونست صحبت کنه و تمام دندوناش کج بودند.حتی رو فکش هم تاثیر گذاشته بود. شیر دادن و شیشه شیر و...هم همینه...هر چیزی که من توانایی اش رو داشته باشم اما بخوام به عامل بیرونی تکیه کنم یه نوع وابستگیه... ما تو بحث استقلال میگیم بچه ای که توانایی کاری رو داره در وقتش تو اون زمینه استقلال پیدا کنه هم رو عزت نفسش تاثیر میزاره هم اعتماد به نفسش... قبول دارم که هرکس شرایطی داره و یه نسخه برای همه قابل استفاده نیست. بچه ای که دو سال ونیمشه.کامل صحبت میکنه بازی میکنه و نیازهاش رو میگه. و وقتی علم ثابت کرده که تا ۲۸ ماهگی مغز تو این زمینه رشد کرده و بچه میتونه.خب چرا تعویق؟ اتفاقا این یه تمرینه بزرگه ... برای اینکه بچه بدونه باید تلاش کنه . اینکه بعضی میگند سه سال راحت تره بدون درد سره بله مسلمه حتی چهارسال بهترم هست.پنج سالم خوبه.ما شاگرد داشتیم تا پیش دبستانی پوشک بود😅 اما ... اول و آخر ، این یه مرحله اس که باید انجام بشه و یه تمرین خوب برای استقلال. بچه تا یک سالگی میتونه راه بره... حالا من هی بغلش کنم به بهانه دلبستگی و بگم حالا بعدا راه میره..بچه ای رو دیدم که بعد ازچندسال بدنیا اومده بود انقدر بغلش کرده بودند تا ۱۸ ماهگی راه نمی رفت. من نمیگم حتما این دلایل رو قبول کنید.نه اما روش فکر کنید. اینکه من راحتی خودم و بچه رو به رشدش ترجیح بدم. پست بعدی درمورد عوارض روشهای ناصحیح و همینطور شب ادراری میگم ان شاءالله http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
در کودکی نظام باورهای کودک شکل میگیرد و والدین تاثیر فوق‌العاده ای در رشد افکار منفی و مثبت فرزندشان دارند... موقع صحبت کردن با آنها مدام از بی پولی سخن نگوییم تو چه قدر تنبل هستی آخرش هیچی نمیشوی و امثال اینها ذهن آنها را با با برکت و فراوانی دنیا با اینکه چقدر فوق‌العاده و دوست داشتنی هستند و اینکه آینده درخشانی در انتظار شان هست آشنا کنید تا واقعا قدرتمند شوند و با دید مثبتی زندگی کنند. Join @nooredideh
به نام خدا پایان بحث از پوشک گرفتن عوارض استفاده از روشهای غلط، شاید اثرش الان معلوم نشه اما در آینده خودش رو نشون میده. روش غلط از شیر گرفتن.مثل ترسوندن بچه از بدن مادر ، امنیتش رو سلب میکنه یا مثلا تلخ کردن سینه، ممکنه احساس تنفر بوجود بیاره، وقتی بچه دستشویی میکنه خصوصا پی پی ، احساس ما وقت شستشو مهمه. اگر ما احساس خوبی نداشته باشیم ، ممکنه بیزاری جنسی برای آینده براش حاصل بشه. نظر شخصی بنده ، طبق اطلاعات و تجربه ام، اینه که وقتی پوشک رو حذف میکنیم شب هم باید حذف بشه. این بچه تو ذهنش یه ذهنیتی داره شکل میگیره که من ، هروقت دستشویی دارم باید برم دستشویی. حالا ما میایم پوشکو میبندیم باز میکنیم دوباره فلان جا میبندیم. این بچه ذهنش فرمان میده هشدار میده باید بره دستشویی ، بعد از اون طرف دوباره پوشک میبندیم.دچار دوگانگی میشه . خودم به عینه دیدم بچه ای رو که از مامانش می پرسید مامان پوشک دارم جیش کنم یا نه؟( البته چهارسالش بودا😁) در مورد شب هم همینطوره. از همون شب اول . میگن آخرین جمله ای که آدم میشنوه، ذهن تا صبح تحلیلش میکنه. من اون زمان آخرین جمله می گفتم پسرم داری می خوابی اما دیگه پوشک نداری اگر شب دستشویی داشتی بیدار شو و منو بیدار کن بریم دستشویی... نمی گفتم یه وقت تو جات جیش نکنی.نمیدونم خرابکاری نکنی یا... مسلمه که از غروب مایعات کمتر بخورند . قبل خواب حتما دستشویی برند و کامل تخلیه کنند و سردی گرمی خوراکش هم که مادر باید رعایت کنه. برا بچه هایی که شب ادراری دارند طب سنتی یه پیشنهاداتی داره که دیگه در تخصص من نیست😊 اما بچه هایی که تند تند دستشویی میرند یا لباسشان معمولا خیس میشه.... یکی از دلایلش اینه که مادر موقع از پوشک گرفتن از روی استرس تند تند میبرده دستشویی و عادت کرده . اینهامعمولا از اون دسته بچه هایی هستند که مادر سعی کرده از پوشک بگیره و خودشون به کشف نرسیدن😅😅 اینکه میگیم زود نگیرید و موقع گرفتن استرس ندید بخاطر همینه... مسئله بعد اینکه بعضی مادرا زیادی تو همه چیز وارد میشند مثلا جیش نداری؟ جیش نداری؟ یا اینکه خودشون سر یه تایمی میبرند و بچه خیالش راحته که مامانم حواسش هست من به خودم زحمت نمیدم😊و وقتی مامان نباشه یا نگه خیس میکنند. وقتی خود بچه کنترل کنه. تحمل مثانه اش هم خوب میشه. نکته بعد اینکه از اول پسر بچه ها رو عادت بدید نشسته دستشویی کنند . اصلا لازم نیست حالت ایستاده رو تجربه کنند چون ضررهای بسیاری داره زیادددد. درمورد تخلیه کامل هم من کار روانی میکردم مثلا می گفتم الان تو دلت یه عالمه جیش یا پی پی هست. اه کن بزار بیاد. بهشون بگو از دلت بیان بیرون. همه شونو بریز بیرون . البته در مورد مدفوع ، اکثر اوقات کنترل دیر تر اتفاق میفته. سخت نگیرید. شورت عینکی و شلوار پادار بپوشونید و مدارا کنید. درست میشه ان شاءالله http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
اینجا محل خوف و رجا . این نقطه ای که حالا هستم . نمیدونم به پشت سرم نگاه کنم و روزهای گذشته یا به پیش رو و روزهای آینده... به پشت سر نگاه میکنم پر از فراز و نشیب ،رنج ، سختی ، تنهایی ، تلخی ، شیرینی ، امید ، کارهای زیادی که مانده ، فرصتهایی که از دست رفته.، تجربه های کسب شده ، نیمه خالی شده لیوان به روبرو نگاه میکنم ، جاده ای که هنوز خیلی راه هست ... کمی نگرانی ، چقدر فکر دارم ، چقدر برنامه، کارهایی که میتونم انجام بدم و فرصتی که هنوز هست...نیمه پری که باقی مانده اما من چیزی بین این دو رو دوست دارم. همین نقطه ای که الان هستم. بانگاه به گذشته و درس گرفتن و نگاه به آینده و امید داشتن ... میخواهم در زمان حالم زندگی کنم .... چیزی که الان دارم برای من خیلی ارزشمنده... دوست دارم از تجربه گذشته و امید به آینده حالا رو خوب بسازم.... سی و یک سال گذشت....اون وقتی که تک فرزند خانواده بودم و برای پدر مادرم نامه می نوشتم که برای من خواهر برادر بیارید . اون وقتی که به مادرم می گفتم سفره ما کوچکه ما تنهاییم من دوست دارم چهارتا بچه باشیم ، اون وقتی که رویای خودم رو زندگی با چهار تا بچه می ساختم ، فکر نمی کردم روزی به حقیقت بپیونده... و حالا امروز بعد از آزمونهای مختلف الهی... وارد مرحله جدیدی از زندگی میشم . ❤️سپس از روح خود در آن دمید، پس به شکل انسان هشیارى در آمد که به تحرک برخاسته و ذهن و فکر و اعضاى خود را به خدمت مى‏گیرد، و از ابزار جابجائى استفاده مى‏ کند، حق و باطل را مى ‏شناسد، و از حواس چشیدن و بوئیدن و دیدن برخوردار است معجونى است با سرشتى از رنگهاى مختلف و اشیاى گرد آمده که برخى ضد یکدیگر بوده و برخى با هم متباین هستند، مانند: گرمى و سردى، ترى و خشکى، بدحالى و خوش حالى.❤️ خدایی که این چنین خلق کردی ما رو .... کمک کن در مسیر بندگی تو ، پیش بریم. حالا که اجازه دادی یک سال دیگه جلو بیام ، ازت در خواست میکنم کمک کن راه رو درست برم. کمک کن تمام اعضا و جوارحم در راه حق کار کنند و تمام انرژیهام در راه تو استفاده بشند. حق و باطل رو بشناسم و درست قدم بردارم‌ 😊
بسم الله الرحمن الرحیم اهمیت نامگذاری فرزندان به مناسبت امشب ، ولادت پر خیر و برکت پیامبر مهربانی ها ، خاتم الانبیا ، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و امام جعفر صادق علیه السلام.... وقتی فهمیدیم فرزند اولمون پسر هست ، طبق ارادتی که شخصا به پیامبر صلی الله داشتم علاقه مند بودم اسم پسرم محمد یا مصطفی باشه. همسرم اسم محمدامین رو هم دوست داشتند . و من همیشه زیر لب زمزمه میکردم چهارده معصوم علیهم السلام: اولها محمد. اوسطها محمد. آخرها محمد😅 می گفتم اگر سه تا پسر داشته باشم اولی محمدامین دومی محمدصادق و آخری محمدمهدی میزارم.😊 اما خب در تقدیر ما این دو گل پسر بودند . وقتی اسمشون رو صدا میزنیم علاقه به پیامبر و رئیس مذهب شیعه در دلمون زنده میشه. نیت کردم هرسال به مناسبت ۱۷ ربیع و به بهانه اسم پسرها، جشنی بگیرم و متوسل بشم به پیامبر و امام صادق علیه السلام و عاقبت بخیر ی دو تا پسرامون رو از صاحبان اسمشون بخوام... وقتی اسم زیبا و مقدس و با مفهوم انتخاب میکنی با لذت صداش میکنی ، هر دفعه نور این اسامی رو احساس میکنی. در مورد اسم بچه ها می خونم: محمدامین نامی زیباست، اسم پیامبر ماست مائده نامی زیباست، سوره قرآن ماست محمدصادق نامی زیباست، امام صادق ماست فاطمه نامی زیباست، دخت پیامبر ماست البته من هم حدیث امام حسین علیه السلام رو شنیدم که اگر هزار پسر داشتم اسم همه رو علی میزاشتم اما خب پدر من و پدر بچه ها اسمشون علی هست ضمن اینکه اطرافمون پر از اسمهای امیر و امیرعلی و ....هست... شاید اگر ادامه دار می بود حتما اسم امیرالمومنین هم میزاشتم روی پسرهام. اما الان هم راضی هستم از این اسم گزاری و خداوند بزرگ رو شاکرم😊 فردا روزی، بچه ها سراغ صاحب اسمشون رو بگیرند به جاهای خوبی می رسند.به بهترین نقطه عطف عالم.... اسم محمدصادق رو شب شهادت امام صادق نذر کردم ، چون کلی بلا سرم اومده بود نذر کردم سالم به دنیا بیاد و به عشق امام صادق . محمد صادق بزارم. البته هرسال ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها هم به ایشون متوسل میشم و عاقبت بخیر ی دخترها رو از ایشون طلب میکنم. خلاصه اینکه اسامی و القاب آسمانی ، نور و انرژی ای دارند که قابل مقایسه با باقی اسمها نیستند. عید تون مبارک ❤❤ صلی الله علیک یا رسول الله 💚💚 صلی الله علیک یا جعفر بن محمدالصادق❤❤ اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.💚💚💚 http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
حمایت بله ، دخالت نه اومدیم یه مسافرت دوروزه ...محل برای بچه ها جدید هست. قبلا چند باری اومدیم اما خب اونقدری نبوده که آشنایی کامل پیدا کنند. بین خونه ای که هستیم و خونه مادربزرگم فاصله هست... اینجایی که ما بودیم تلوزیون ردیف نبود . نزدیک ساعت دو بود و وقت تلوزیون بچه ها... اون سه تا زودتر با پدرشون رفتند و من و محمدامین موندیم بعد از رسیدگی به درسهاش بریم. محمدامین عجله داشت میخواست زودتر بره، بهش گفتم زودتر برو . گفت : نه اینجا کوچه هاش پیچ در پیچه آدم گیج میشه😅😅 نمیتونم ... گفتم خب برو جلوتر ، منم دارم میام... و همینطور شد جلوتر رفت ، بلد هم بود و درست هم رفت... اکثر اوقات سعی میکنم بجای ورود مستقیم تو امور بچه ها حمایتشون کنم و به خودشون اجازه بدم برند ، تجربه کنند و کشف کنند و من از دور ، مراقبت میکنم، مگر جایی که دیگه جدا به کمک من نیاز باشه. (تصاویر مربوط به منزل مادر بزرگم در ، روستای هست😊) http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
طبیعت کودک اقتضا می کند که قبل از بزرگ شدن "کودک" باشد پس بگذارید کودک در کودکی خود پخته شود. بگذارید کودک در بازی های بی هدف (لعب) غرق شود تا در بزرگسالی به جدی ترین فعالیت ها بپردازد بگذارید کودک شیطنت بیش ازحد نشان دهد تا در بزرگسالی به حلم پایدار برسد. بگذارید کودک از استدلال عقل و دیوار منطق به دور باشد و در دنیای خیال پرواز کند تا در بزرگسالی عقلش نیرومند شود و ذهنش گسترش یابد. بگذارید گستره ی هوش شهودی در کودکی ریشه دواند تا در بزرگسالی با عرفان و اشراق زندگی خود را معنا بخشد. 👇 Join @nooredideh
بسم الله الرحمن الرحیم امنیت در خانواده های چند فرزندی بخشی از فرزند داری ، رسیدگی به جسم هست. رسیدگی به نیازهای اولیه مثل خواب و خوراک و پوشاک ، بهداشت، سلامت، بخشی از این ماجرا هست. بماند که خیلی ها خودشون رو فقط مسئول تامین نیازهای مادی بچه ها میدونند. از بچه داشتن فقط رسیدگی به ظاهر و مو و لباس و غذا براشون مهمه و وقتی مدرسه میرند حواسشون باشه که بچه ها تکالیفشون رو انجام بدند‌. رسیدگی به نیازهای جسمی مهم هستند و اگر تامین نشند، احساس نا امنی پیش میاد ؛ اولویت هستند اما همه ماجرا نیستند. عدم مراقبت ، جسم رو آزار میده و عدم امنیت روح رو. ذهن برای رشد ، نیاز به امنیت داره. امنیت ، درک از محیط هست. درک ناامنی=احساس ترس درک امنیت= احساس آرامش برای درک بهتر بحث پیشنهاد میکنم سلسله مباحث امنیت رو از کانال مطالعه کنید. قصدم کپی مطالب نیست . فقط میخوام ، این ناامنی ها رو در خانواده های چند فرزندی مثال بزنم. با توجه به بحث امنیت، اولین مسئله ای که به ذهنم میرسه و دغدغه بیشتر مادرانی هست که چند فرزند دارند، هست. از همون اولی که بچه بعدی رو باردار میشند ، شروع میکنند پیش خودشون فکر کردن!!! این فاصله مناسب بود؟ نکنه بچه اولم اذیت بشه؟ بچه اولم کمتر شیر خورد، این ظلم نیست؟ مگه نگفتند حداقل ۲۱ ماه؟ نکنه نتوتم به دوتاشون رسیدگی کنم! یعنی مثل قبل میتونم به اولی رسیدگی کنم؟ من بعنوان مادر باید خودم امنیت داشته باشم.امنیت جسمی که مشخصه ... امنیت روانی هم یکیش نداشتن احساس گناه هست. بجای سرزنش خودمون و دنبال مقصر گشتن یا بجای اینکه فکر کنیم چقدر مظلوم واقع شدیم و چه فشاری رو ما هست . بیایم مسئولانه به موضوع نگاه کنیم. من اول یک انسان هستم پس مسئول و مراقب خودم باشم. مراقب حال خوب خودم.چون هیچکس غیر ازمن نمیتونه حال من رو خوب خوب کنه. بعد ، من ،خانم همسرم هستم😊 بچه ها بعد از ازدواج میاند و تو یه مرحله ای میرند و باز من میمونم و همسرم. بعد من مادر چهار فرزند هستم با سنین مختلف و نیازهای مختلف.... هرکس باتوجه به شرایط خودش مسلما شامل آقایون هم میشه... آقا بعنوان همسر بانو و مرد خانه بعنوان پدر بچه ها ... اتفاقا بزرگترین منبع اقتدار و امنیت و حال خوب در خونه ، همین آقا هست... ان شاءالله به موقع ، مفصل بهش میپردازیم. من نوعی در تمام این موقعیتها ، مسئولیت دارم و اموری برعهده من هست. حالا چه کنم به بهترین نحو مدیریت کنم ؟؟؟؟ یکی دیگه از عوامل مخرب ، مقایسه هست...مقایسه خودمون با دیگری، همسرمون با بقیه، بچه هامون با دیگر بچه ها... در پستهای بعد مفصل بهش میپردازیم ان شاءالله. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9