eitaa logo
خانواده چند فرزندی🇮🇷
6.8هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
711 ویدیو
88 فایل
#خانواده_چند_فرزندی یک مادر در حال یادگیری مشاور و تسهیل گر متولد ۶۷ و مادر چهار فرزند مزیات چالش ها و راهکارهای چند فرزندی خادم کودکان و نوجوانان در کانون پرورش فکری @asheri110
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدا ادامه مبحث ازشیر گرفتن تااونجایی رسیدیم که گفتیم هم برای مادر سخته هم برای بچه...چون مادر چیزی رو داره و ازروی مهرمادری دوست داره دراختیار بچه اش و جگرگوشه اش بزاره ازطرفی بچه بیقراری میکنه و جدایی براش سخته... البته بازهم پیشنهادمیدم پستهای قبل رو مطالعه کنید . درمورد ریتم شیر دهی از اول نوزادی عرض کردم بخونید و نکته ای که یکی از مادرا فرمودند این که اول شیر شب قطع بشه... اگر کسی طبق نظم و ریتم پیش بره درستش اینه که اززمانی که بچه غذاخور میشه شیر شبش کم کم قطع بشه چون دندون هم در میاره ،این براش بهتره. و قبلا هم عرض کردم گریه بچه حتما به معنای شیر خواستن نیست میتونه دلایل دیگه هم داشته باشه.اما ما معمولا تو مراجعین ومادرا میبینیم که از وابستگی به شیر شب میگند چون خیلی اوقات ما راحت ترین و دردسترس ترین راه حل رو انتخاب میکنیم و خودمون بچه رو بدعادت میکنیم. پستونک هم یکی ازاین موارده. اما خب اینجا اگر با ریتم ،تدریج،حوصله و تدبیر پیش بریم اوضاع خیلی سخت نمیشه واصلا لازم نیست به ابزاری متوسل بشیم که بچه رو بترسونه یا متنفر کنه وازما دورکنه.چون اینها عوارض دارند قطعا... برای ما که مجبوربودیم بچه مون رو زودتر ازشیربگیریم شیشه شیر جایگزین خوبیه ،اما نه به این معنا که بدون محدودیت و آزاد دراختیاربچه باشه . اونم ریتم وقانون داره من خودم فقط شبها استفاده میکردم .یاصبح زودکه هنوزبچه خوابش میاد و نمیخواد بلندبشه صبحونه بخوره. درمورد پستونک و شیشه هم اصل تدریج باید رعایت بشه وبچه خودش به نتیجه برسه،اینکه بگی جوجو برد یا بابا برد یا دادیم به کوچکه و امثال این در جهان بینی بچه ها تاثیر میزاره و نسبت به دنیا واطرافش ناامن میشه. میشه یواش یواش سرش رو سوراخش رو گشادترکرد بعد کم کم ازشیشه بانی بعنوان لیوان نی دار استفاده کرد و بعد لیوان جایگزین بشه. قطعا جدایی از هرکدوم ازاینها برای بچه سخته و ترک عادت کلا سخته و رنج داره. امااین رنج لازمه رشد بچه و عبور ازاین مرحله اس‌. امااگر اینهایی که گفتیم رعایت بشه رنج به حداقل میرسه ان شاالله. موفق و مویدباشید. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا جداخوابی در خانواده های چندفرزندی یوقتایی ما از قبل یه کارایی میکنیم که اصلا فکرشو نمیکنیم بعدا چجوری میخوایم جبران کنیم! جوجو اومد. هیولا اونجاست. گربه میاد میخوره تو رو. آقا میاد میبره تورو‌ یه سرو دوگوش اونجاست. آقا دزده میاد میبره تورو... وانواع و اقسام این ترسها که ما ازبچگی تو دل بچمون میندازیم و اصلا فکر اینو نمیکنیم که این بچه باید دنیارو قابل اعتماد بدونه . به محیطش اعتماد کنه خصوصا تازیر شش سال که بچه در دامن خانواده اس و حضورش در اجتماع جدی نیست... اونوقت ما میایم برعکس عمل میکنیم . بخاطراینکه اون لحظه ، حرف ما رو گوش بده. مطیع بشه. اذیت نکنه بترسه یا حساب ببره ، خودمون بذر ترس رو تو دلش میکاریم و این بذر رشد میکنه و اونجایی که لازم داریم بچه مستقل بشه به مشکل میخوریم. بچه ای که دنیارو براش امن به تصویر کشیده باشند واقعا مشکلی با استقلال نداره... برای رسیدن به اینجای بحث. لازمه همه پستهای قبل رو بخونید حتما. اونوقته که دستورالعملهای ما به دردتون میخوره؛ نمیشه که ما ازطرفی مانع باشیم ازطرفی سائق. پس تااینجا چندتا مقدمه برای جداخوابی گفتیم که عدم رعایت هرکدوم ،مارو در اتمام پروسه ناموفق میکنه. من فقط برای جداخوابیدن بچه اولم تلاش کردم و زحمت کشیدم😅 من ازچهارده ماهگی شروع کردم ایشون رو تو تخت خودش میخوابوندم و البته تا نزدیک دوسالگی حمایتش میکردیم هم من هم پدرش. یعنی خیلی سختگیری نمیکردیم. از یک سالگی تمرین جداخوابی شروع میشه و تا سه سالگی به تدریج ثابت میشه . بقیه بچه ها هم به همین منوال. یه مزیتی که چندفرزندی داره همینه. من برای اولی بااینکه باردار بودم یه چهارپایه میزاشتم کنار تختش مینشستم تا بخوابه. شبم اگر بیدار میشد سعی میکردم آرومش کنم دوباره بخوابه . گاهی هم خواب غلبه میکرد میاوردیمش پیش خودمون اما از دوسالگی به بعد و ازسه سالگی دیگه کاملا مستقل میخوابید سرجاش. بچه اولم ۲۱ ماهش بود که دومی بدنیااومد. یوقتایی عمدا اورو هم تو اتاق اولی میخوابوندم تا احساس امنیت بیشتری بکنه و شب اگر لازم میشد جابجاش میکردم و سعی میکردم صبح هم قبل بیدارشدنش اورو ببرم اتاق. کنار تختشون مینشستم قصه میخوندم لالایی میخوندم . ماساژ میدادم اما مختصر. یه آهنگ لالایی انتخاب کرده بودم بااون محدودیت زمانی خوابیدن رو میدونستندالبته گاهی دو یاسه بارم پخش میکردم‌‌ . این تا اینجای کار... ان شاالله در ادامه بقیه مطالب مربوط به جداخوابی رو عرض میکنم. شبتون بخیر http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
عوامل ايجاب امنيت در کودک. چه كارهايي كنيم كه امنيت به وجود آيد؟ مهمترين عامل ايجاد امنیت، اقتدار است. اقتدار از قدرت مي آيد. كل براي كودك كيست؟ پدر و مادر و به خصوص مادر. يك مادر مقتدر است كه مي تواند به كودكش امنيت دهد، اگر مادر مقتدر نباشد نمي تواند به او امنيت دهد و ناامني خودش را به كودك منتقل مي كند. اولين نكته در ايجاد اقتدار، ايمان است. ايمان به چي؟ ايمان به يك جايگاه معنوي. در مراحل رشد انسانی محدوده ي ابعاد نباتي و گياهي حوزه هويت هستند و از بُعد انساني به بالا حوزه ي معصوميت است. انسان يك هويت دارد و يك مقام و منزلت. مقام ربطي به هويت ندارد. هويت در جاي خودش مهم است ولي ارزش نيست. ارزش در حيطه ي مقام و منزلت است. توضیح بیشتر اگر من اين جا ایستادم ( جايگاه تدريس) به اعتبار معلم بودن است. معلم بودن يك منزلت است يك مقام است. سلطاني بودن هيچ منزلتي نيست، ممكن است يك خورده مهم باشد اما براي خودش. به عنوان انسان من مهم هستم اما اگر مقامي يا منزلتي دارم، جايگاهي كه ايستادم اين مقام و منزلت را دارد. اگر در اين جايگاه نايستم ديگر اين ارزش و منزلت را ندارم. اگر در اين جايگاه هم نباشم باز هم محمود سلطاني هستم، باز هم مرد هستم، باز هم انسان هستم، هويتم مشخص است. (ادامه دارد... ) {قسمت16} [مباحث کودک متعادل] Join @nooredideh
بسم الله الرحمن الرحیم امنیت در خانواده های چند فرزندی بخشی از فرزند داری ، رسیدگی به جسم هست. رسیدگی به نیازهای اولیه مثل خواب و خوراک و پوشاک ، بهداشت، سلامت، بخشی از این ماجرا هست. بماند که خیلی ها خودشون رو فقط مسئول تامین نیازهای مادی بچه ها میدونند. از بچه داشتن فقط رسیدگی به ظاهر و مو و لباس و غذا براشون مهمه و وقتی مدرسه میرند حواسشون باشه که بچه ها تکالیفشون رو انجام بدند‌. رسیدگی به نیازهای جسمی مهم هستند و اگر تامین نشند، احساس نا امنی پیش میاد ؛ اولویت هستند اما همه ماجرا نیستند. عدم مراقبت ، جسم رو آزار میده و عدم امنیت روح رو. ذهن برای رشد ، نیاز به امنیت داره. امنیت ، درک از محیط هست. درک ناامنی=احساس ترس درک امنیت= احساس آرامش برای درک بهتر بحث پیشنهاد میکنم سلسله مباحث امنیت رو از کانال مطالعه کنید. قصدم کپی مطالب نیست . فقط میخوام ، این ناامنی ها رو در خانواده های چند فرزندی مثال بزنم. با توجه به بحث امنیت، اولین مسئله ای که به ذهنم میرسه و دغدغه بیشتر مادرانی هست که چند فرزند دارند، هست. از همون اولی که بچه بعدی رو باردار میشند ، شروع میکنند پیش خودشون فکر کردن!!! این فاصله مناسب بود؟ نکنه بچه اولم اذیت بشه؟ بچه اولم کمتر شیر خورد، این ظلم نیست؟ مگه نگفتند حداقل ۲۱ ماه؟ نکنه نتوتم به دوتاشون رسیدگی کنم! یعنی مثل قبل میتونم به اولی رسیدگی کنم؟ من بعنوان مادر باید خودم امنیت داشته باشم.امنیت جسمی که مشخصه ... امنیت روانی هم یکیش نداشتن احساس گناه هست. بجای سرزنش خودمون و دنبال مقصر گشتن یا بجای اینکه فکر کنیم چقدر مظلوم واقع شدیم و چه فشاری رو ما هست . بیایم مسئولانه به موضوع نگاه کنیم. من اول یک انسان هستم پس مسئول و مراقب خودم باشم. مراقب حال خوب خودم.چون هیچکس غیر ازمن نمیتونه حال من رو خوب خوب کنه. بعد ، من ،خانم همسرم هستم😊 بچه ها بعد از ازدواج میاند و تو یه مرحله ای میرند و باز من میمونم و همسرم. بعد من مادر چهار فرزند هستم با سنین مختلف و نیازهای مختلف.... هرکس باتوجه به شرایط خودش مسلما شامل آقایون هم میشه... آقا بعنوان همسر بانو و مرد خانه بعنوان پدر بچه ها ... اتفاقا بزرگترین منبع اقتدار و امنیت و حال خوب در خونه ، همین آقا هست... ان شاءالله به موقع ، مفصل بهش میپردازیم. من نوعی در تمام این موقعیتها ، مسئولیت دارم و اموری برعهده من هست. حالا چه کنم به بهترین نحو مدیریت کنم ؟؟؟؟ یکی دیگه از عوامل مخرب ، مقایسه هست...مقایسه خودمون با دیگری، همسرمون با بقیه، بچه هامون با دیگر بچه ها... در پستهای بعد مفصل بهش میپردازیم ان شاءالله. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
به نام خدا امنیت روانی مادر چندفرزند یکی از ابعاد احساس گناه، مقایسه اس. چیزی که امنیت روانی رو شدیدا بهم میزنه ... خداوند ، اونقدر دنیا و مافیها رو ، متنوع خلق کرده .اصلا، زیبایی و جذابیت دنیا به همین تنوع هست. واگر این تفاوتها نبود ، زندگی در حرکت و رشد نمی بود و همه چیز یکنواخت بود. هیچکس شبیه دیگری نیست ، حتی دوقلوهای همسان هم ، روحیات و خلقشون باهم متفاوته... توانایی انسانها ، قابلیتهاشون ، و ظرفیتشون متفاوته، قطعا همه خوبی ها ، یکجا جمع نمیشند. پس باید بپذیریم که ما متفاوتیم و این تفاوتها ، حکمت داره، اگر من، دریک امری ضعیف هستم، شاید در امر دیگری قابلیتهایی داشته باشم. نگاه تک بعدی به خودمون و دنیا نداشته باشیم. من باید خودم رو با این ویژگی ها بپذیرم و با کسب آگاهی و مهارت ، دانش و تمرین ، تلاش در بهبود اوضاع کنم. من که چند فرزند دارم شرایطم با اونی که یک یا دو فرزند داره متفاوته. حتی اونهایی که شرایط مشابه ما دارند هم ممکنه ، متفاوت باشند. تو پیامهایی که برای من میاد ، آثار این مقایسه ها کاملا مشهود... لازمه بگم که من هم کم میارم من هم عصبی میشم من هم خسته میشم اما زود گذر میکنم و توش نمیمونم و خودم رو دائم سرزنش نمیکنم بلکه سعی میکنم اوضاع رو مدیریت کنم. روزهایی که من و دوستان شبیه من میگذرونیم، روزهای آسونی نیست. اونهایی که پیام میدند ماهم دوست داریم چند فرزند داشته باشیم یا پشت سرهم بیاریم باید واقع بینانه به قضیه نگاه کنند. روزهایی رو گذروندم که وقتی صبحها از خواب بیدار میشدم با وجود احساس کوفتگی شدید بخاطر نداشتن خواب خوب، به محض بیدارشدن، باید مدیریت بحران میکردم. یوقتهایی تا دو ساعت فقط تو دستشویی بودم و بچه هارو یک به یک رسیدگی میکردم. یکی صبحانه میخواست . یکی دیرش شده بود. یکی شیر میخواست . یکی رو باید پوشکشو تعویض میکردم... خلاصه، هر که طاووس خواهد ، جور هندوستان کشد... پس بجای مقایسه باید تلاش کنیم برای بهبود اوضاع و مدیریت کنیم. طبق نظریه چهارراه تعادل، تعادل در خواب و خوراک و بهداشت ، تحرک و مسائل جنسی باید حفظ بشه. مطالعه هرم_مزلو هم مفیده. در این هرم اول نیازهای زیستی هست و بعد امنیت مطرح میشه. امنیت روانی مادر مهمه. وقتی مادر ، حالش خوب بشه همه چیز روبراهه حتی اگر ده تا بچه باشند. اما این حال خوب از کجا میاد؟؟؟ ان شاءالله در ادامه در مورد حال خوب مادرا صحبت میکنیم . پیشنهاد میکنم مادرا، همسرانشون رو به کانال دعوت کنند . مفید خواهد بود ان شاءالله. چون یه قسمتی از صحبتم با آقا و مرد خونه اس😊 http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
بسم الله الرحمن الرحیم امنیت در خانه زمینه امنیت اجتماعی مطلب چهل ویکم داشتم به اخبار و اتفاقاتی که تو این چندروز افتاد ، فکر میکردم، چقدر دامنه امنیت گسترده اس... واقعا نا امنی چه آسیبهای بزرگی میتونه داشته باشه با چه عمقی... ناامنی فقط به خود شخص آسیب نمیزنه، میتونه دامن گیر باشه دامن انسانهای بی گناه رو گرفت، به اموال مردمی که هیچ دخالتی نداشتند چقدر خسارت زدند.کاری به بحث سیاسی اش و بی تدبیری ها ندارم. فقط اینکه عدم امنیت انسانها چه بلایی میتونه بیاره سر خودشون ، خانواده شون و اجتماعشون. 👈اینهایی که جامعه رو نا امن میکنند خودشون نا امن ترین آدمها هستند قطعا. و این ناامنی رو به جامعه هم انتقال میدند👉 پس این بحث رو باید جدی گرفت . همون طور که در پستهای قبل، عرض کردم ، ریشه این نا امنی به خانواده برمیگرده، به دوران جنینی حتی.یا قبلش. از استرس و تردید بچه دار شدن بگیرید تا استرس و نگرانی های دوران بارداری و زایمان. اولین جایی که انسان ، امنیت رو لمس میکنه بعد از تولد هست، وقتی در آغوش مادر قرار میگیره، بعد دوران نوزادی و شیر خوارگی. اینکه میگند بچه تا نه ماه سنجاق سینه مادر هست همینه واقعا(البته زیاده روی نشه) اینکه به حرف افراد غیرمتخصص گوش نکنیم که آی بغلی میشه . اتفاقا الان اگر بغل نشه ، یه عمر آویزون میشه. وقتی داره نشستن یاد میگیره حمایت بشه که هی سرش نخوره دردش نیاد آسیب ببینه، چهارتا بالشت دوروبرش باشه. اینکه وقتی چهاردست وپا میره بجای اینکه ، دائم از دور خطرات رو گوشزد کنیم بریم از نزدیک، باهاش همراه بشیم و تاجایی که آسیب جدی ای نیست ، اجازه کشف بدیم. اینکه وقتی راه میفته حمایتش کنیم . تشویقش کنیم . بجای اینکه نقش آژیر خطر رو داشته باشیم، محیط رو برا بچه نوپا ، امن کنیم. امنیت در هر سنی ، مصداق های خودش رو داره. یکی از چیزهایی که مکمل امنیت هست، درک احساس هست. که ان شاءالله بهش میپردازیم. خلاصه از بچگی بجای اینکه حرف بچه رو بشنویم، صدای اعتراضش رو بشنویم، رسیدگی کنیم ، درک احساس کنیم دائما سرزنش میکنیم، انکار احساس میکنیم ، نفی میکنیم . به نظر بزرگترین علتی که باعث میشه برخی افراد، همون طور که دیدیم ، به بهانه اعتراض، دست به همچین اعمالی بزنند همین عدم امنیت خودشون و عدم درک احساس بوده که از بچگی همراهشون بوده و حالا تبدیل به عقده های روانی این چنینی شده. این فقط یه برداشت شخصی بود. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
بسم الله الرحمن الرحیم عوامل سلب امنیت تا اینجا گفتیم امنیت روانی مادر و پدر در اولویت هست. خصوصا در خانواده های چند فرزندی، نگرانی برای هزینه ها، تربیتشون ، آینده شون و... پدر و مادر اگر امن نباشند حتی اگر هیچ حرفی هم نزنند، بچه ، حسشون رو کامل دریافت میکنه. یه روایت معروف هست، منتسب به حضرت داوود که میفرماید: خداوند با ظن بنده پیش میرود... من شخصا اعتقاد قلبی دارم، همون طور که الان تو بحث های روانی میگند ، خوب فکر کنید تا انرژی مثبت جمع کنید. یه مثال میزنم، دوسال پیش دوتا زلزله نسبتا بزرگ تو کرج اومد، اون موقع منزل ما کرج بود. بچه چهارمم رو باردار بودم. آخر شب بود و بچه ها خواب و بیدار بودند. خب مسلما ترس بر ما غلبه کرد اما واکنشی که من وهمسرم داشتیم برا این قضیه در حد بیرون آوردن بچه ها بود...بدون هیچ توضیحی.بدون اینکه دائما بچه ها رو در معرض اخبار قرار بدیم. حتی اون چند شب، تبدیل شده بود به بهترین شبهای شب نشینی مون. و من قبل از خواب فقط در این حد به بچه ها می گفتم که ، اگه تو خواب بغلتون کردیم ، یعنی باید جایی بریم و براتون پتو بر میدارم تو ماشین بخوابید والبته خودمون هم سعی میکردیم تو اون ایام طبق روال قبل ، بخوابیم و اوضاع رو خاص و بحرانی جلوه ندیم. قصدم از بیان این ماجرا این بود که : واقعا لازم نیست ما بچه هارو در جریان همه چیز قرار بدیم .🤖 ما بنامون بر اینه که زیر شش سال بچه ها کمترین توضیح کلامی رو بشنوند ، و بیشتر خودشون کشف کنند.👶🧒👦 هرچقدر هم که موضوع خوب و آموزنده باشه. قصه و داستان خوبه اما باز کردن و توضیح اضافی خوب نیست.🐾🐾 🐣یسری میگند خوبه که بچه همه چی رو بدونه اما علم ثابت کرده خوب نیست و دین هم این رو تایید میکنه.🐣 ❤هفت سال اول همه زندگی بچه بازی هست. و ما فقط باید فضا رو ایمن کنیم برای او .💚 یه مدت شبها ،مختار نامه نشون میداد، ساعت ده دقیقا زمان خواب بچه ها، همین آدمهای مذهبی دور و برمون هم اصرار داشتند که ببینند و فهم و بصیرتشون بالا بره،.🙄 ما که بچه داریم انگار یادمون میره او کوچکه ، درک انتزاعی نداره، نمیتونه یسری چیزها رو هضم کنه.😒 تو اون مدت اکثر مشاوره هامون برمی گشت به شب ادراری، پرخاشگری، استرس و کابوس.😢😢 بدتر از اون ، اینکه یسری دامن میزدند ، یعنی بچه رو درمعرض چیزهایی که براش زوده و ضرر داره قرار میدند و تازه کلی هم توضیحات میدند که مثلا درک بچه بالا بره.😳 آقا، این روشش نیست.🤨 ذهن این بچه برای اینکه روال طبیعی اش رو طی کنه و به حداکثر رشد برسه باید تا هفت سال بازی کنه و مناسب سنش ببینه و بخوره.😇 این درمورد کارتونها و برنامه های کودک هم صدق میکنه.🤔 ان شاءالله در آینده بهش میپردازیم. 🎨🎨🎨🎨 http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
بسم الله الرحمن الرحیم امنیت و رسانه یه شهر بزرگ رو فرض کنید که پر از خیابون و کوچه و ماشینه. پراز رنگ و جذابیت. و شما در حال پرسه زدن هستید. مسیرتون نا مشخصه و آدرس رو نمیدونید. هرکس، یه آدرس به شما میده و یه راه رو نشون میده.جذابیت شهر شما رو خیره کرده . اما میدونید که الان اون چیزی که لازم دارید رسیدن به مقصده. و ازاین پرسه زنی های جذاب، احساس نگرانی هم دارید.... تلوزیون ، گوشی، و رسانه ها برای بچه ها دقیقا حکم همین فضا رو داره. بچه ای که محدودیت و زمان بندی نداره برای اینها، بچه ای که بخاطر عدم دقت والدین ، هرچیزی رو می بینه و میشنوه و بازی میکنه بدون رعایت محدودیت سنی، محدودیت زمانی و... واقعا در عدم امنیت به سر میبره. بی برنامگی ، آسیب بزرگیه برا بچه ها. بچه خصوصا تا هشت نه سال خودش رو جای شخصیت فیلم ها قرار میده. فیلم رو تو ذهنش تجزیه تحلیل میکنه. اونوقت اگر محدودیت نداشته باشه دقیقا میشه مثل کسی که همه چی رو قاطی پاتی میخوره. چون ترجیح میدیم با گوشی و تلوزیون ساکت باشند، چون قدرت مدیریت اوضاع رو نداریم و حال و حوصله هم نداریم.ترجیح میدیم یه گوشه بی سر صدا بنشینند و ببینند. بعضی ها که دیگه خیلی فراتر از این میرند.بچه اونقدر شبکه پویا دیده دیگه براش جذابیت نداره.مادر پدر براش فیلم دانلود میکنند. داشتن گوشی شخصی زیر پونزده شونزده سال اصلا توصیه نمیشه. بهتر اینه که زمان مشخص بشه . مثلا هرروز ساعت سه می تونید به نوبت با گوشی من بازی کنید. هرروز هم طبق نوبت، یکی اول بازی میکنه و نهایتا ده دقیقه تا یکربع. تازه باید نامحسوس کنترل کنید چه بازی ای میکنه. تلوزیون هم همینه . چون پسر بزرگم دو از مدرسه میاد ساعت سه تلوزیون میبینند یک ساعت.اینجوری هم بچه کوچکه میتونه بخوابه هم خونه یه آرامشی میگیره. اما خب ضدحالم نباید بزنیم.اجازه بدیم کارتن الان رو تا آخر ببینه بعد. اولش سخته بهانه میارند چون تا الان محدوده نداشتند.اما والدین با اقتدار و عدم نقض قانون باید برخورد کنند. بجای خشونت باهم به تفاهم برسیم.😊 در مورد رسانه ها بازهم خواهیم گفت ان شاءالله 😊 http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
قبل از طرح سوال همینجا سرچ کنید:
واقع نگری گاهی باید برای بعضی رنج ها آماده باشیم.این شامل بچه ها هم میشه... چندوقتیه برای رسیدگی به دندونهام ، باید برم دندانپزشکی... هرچند از صدای دستگاه هاش بیزارم😓 اما خب برای رسیدن به وضعیت مطلوب دندانها مجبورم برم. از هزینه های سنگین و کمر شکن دندونپزشکی ام نگم که همه خبر دارند😪😪 شاید اگر از بچگی، مراقبت کردن از دندان رو خوب می آموختم و انجام میدادم ، الان مجبور به تحمل این رنج نمی شدم.🙄 مائده خانم، تنها فرد خانواده هست که مقید به مسواک زدن هست . خداروشکر دندان های خوبی داره، این سری فهمیدیم یکی از دندانهاش، یه نقطه سیاه پوسیدگی روش هست ، همراه خودم بردمش پیش خانم دکتر تا پوسیدگی عمیقتر نشه و به ریشه نرسه. اولین تجربه مائده بود.اول من بی حسی زدم و بعد قرارشد او بزنه.سعی کردم واقع بینانه براش مطرح کنم: مائده جان مامان ، الان خانم دکتر یه سوزن تو دهن شما میزنه، یکم درد داره...اگر میخوای اون دندونت که سیاه شده درست کنه باید تو دهنت رو نگاه کنه . مسلما خیلی خوشش نیومد . اما مهم این بود که خودش انتخاب کرد.هرچند ، با کراهت ، اما تصمیم گرفت که بشینه تا کار دندونش انجام بشه. از اون جایی که تو سیستم من، تهدید و ترسوندن بچه ها، جایگاهی نداره ، پس ، زمینه ذهنی بدی از دکتر و آمپول نداشت.و با وجود اینکه اذیت شد ، همکاری کرد تا کارش تموم بشه.... 😊😊😊😊 اصلا این چه سیستمی...چرا باید بچه ها رو از چند تا چیزی که ، هر آن ممکنه بهشون نیاز پیدا کنند ، ترسوند.... دکتر، آمپول، پلیس و.... اینها باید منبع ایجاد امنیت و سلامت در ذهن بچه ها باشند، نه منشا و ابزار ترس و تهدید... 😶😶😶😶😶 قبل از ایشون ، آقا محمدامین رو بردیم که دندونهاش روبراه نیست.تا مرحله بی حسی پیش رفت اما برای ادامه، اجازه نداد. تشکر ویژه از خانم دکتر مهربون که همه ابزار رو ، به مائده معرفی کرد، کارایی اش رو گفت و رو دست مائده جان تست کرد ...نی تشنه رو گذاشت تو دهانش تا آب بخوره و با آرامش کار دندون رو انجام داد. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
واقع نگری گاهی باید برای بعضی رنج ها آماده باشیم.این شامل بچه ها هم میشه... چندوقتیه برای رسیدگی به دندونهام ، باید برم دندانپزشکی... هرچند از صدای دستگاه هاش بیزارم😓 اما خب برای رسیدن به وضعیت مطلوب دندانها مجبورم برم. از هزینه های سنگین و کمر شکن دندونپزشکی ام نگم که همه خبر دارند😪😪 شاید اگر از بچگی، مراقبت کردن از دندان رو خوب می آموختم و انجام میدادم ، الان مجبور به تحمل این رنج نمی شدم.🙄 مائده خانم، تنها فرد خانواده هست که مقید به مسواک زدن هست . خداروشکر دندان های خوبی داره، این سری فهمیدیم یکی از دندانهاش، یه نقطه سیاه پوسیدگی روش هست ، همراه خودم بردمش پیش خانم دکتر تا پوسیدگی عمیقتر نشه و به ریشه نرسه. اولین تجربه مائده بود.اول من بی حسی زدم و بعد قرارشد او بزنه.سعی کردم واقع بینانه براش مطرح کنم: مائده جان مامان ، الان خانم دکتر یه سوزن تو دهن شما میزنه، یکم درد داره...اگر میخوای اون دندونت که سیاه شده درست کنه باید تو دهنت رو نگاه کنه . مسلما خیلی خوشش نیومد . اما مهم این بود که خودش انتخاب کرد.هرچند ، با کراهت ، اما تصمیم گرفت که بشینه تا کار دندونش انجام بشه. از اون جایی که تو سیستم من، تهدید و ترسوندن بچه ها، جایگاهی نداره ، پس ، زمینه ذهنی بدی از دکتر و آمپول نداشت.و با وجود اینکه اذیت شد ، همکاری کرد تا کارش تموم بشه.... 😊😊😊😊 اصلا این چه سیستمی...چرا باید بچه ها رو از چند تا چیزی که ، هر آن ممکنه بهشون نیاز پیدا کنند ، ترسوند.... دکتر، آمپول، پلیس و.... اینها باید منبع ایجاد امنیت و سلامت در ذهن بچه ها باشند، نه منشا و ابزار ترس و تهدید... 😶😶😶😶😶 قبل از ایشون ، آقا محمدامین رو بردیم که دندونهاش روبراه نیست.تا مرحله بی حسی پیش رفت اما برای ادامه، اجازه نداد. تشکر ویژه از خانم دکتر مهربون که همه ابزار رو ، به مائده معرفی کرد، کارایی اش رو گفت و رو دست مائده جان تست کرد ...نی تشنه رو گذاشت تو دهانش تا آب بخوره و با آرامش کار دندون رو انجام داد. http://eitaa.com/joinchat/774570008Ca819f327b9
خدایا از نسل ما سربازان در راه امام زمان عجل الله و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران قرار بده https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi خانواده چند فرزندی
با وجود داشتن اتاق و تخت و... خیلی اوقات ترجیح میدند رو پتو و تو سالن بخوابند انگار که به همدیگه آرامش و امنیت میدند هم شب موقع خواب هم صبح وقتی بیدار میشند با رختخواب ها هم بازی می کنند https://eitaa.com/khanevadechandfarzandi