eitaa logo
خانواده بهشتی همسرداری زناشویی تربیت فرزند
835 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
810 ویدیو
11 فایل
💞تجربه زندگی شیرین و طعم خوشبختی در پرتو تعالیم أهل بیت علیهم السلام 💞 ❌بخاطر زحمات زیاد همکاران #کپی مطالب و #ایده های کانال در کانالها و گروه ها #أبدا #جایز_نیست .❌ ✅فوروارد اشکالی ندارد . 🚫 #افراد_مجرد مشاوره وپیشنهاد:👇 ☀️ @malek_2
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 که به دیدنش آمد     💠 مرحوم سید محمدباقر سیستانی می‌گوید: تصمیم گرفتم به گونه‌ای خدمت امام زمان(عج) 🌹برسم، هفته در مسجد 🕌 محله‌مان مراسم زیارت رفتم، تا آقا را کنم. یکی از جمعه‌ها احساس کردم حال خوشی دارم، 😌 بعد از زیارت عاشورا از بیرون آمدم، بوی خوشی از خانه 🏡 نزدیک مسجد حس کردم و از آن بیرون آمد. مردم در حال عبور بودند ولی نگاه👀 نمی‌کردند، این مرا به خودش جلب کرد. جلوتر رفتم، دیدم در باز است، پیش خود گفتم: اجازه دارم وارد شوم؟ وقتی وارد شدم دیدم 😔 روی زمین است روی آن هم پارچه‌ای کشیده‌اند! آقایی نورانی کنار این بدن نشسته بود، هنگامي که وارد شدم می‌ريختم 😭سلام کردم... 💠 فرمود: «چرا اينگونه به دنبال من می‌گردی و اين 😓 را متحمّل می‌شوی؟! اين باشيد (و اشاره به آن کردند) تا من به دنبال شما بيايم!» بعد فرمودند: «اين 🧕 است که در دوره کشف حجاب (در زمان رضا خان پهلوي) سال از خانه بيرون نيامد تا (مجبور نشود را کنار بگذارد) و چشم نامحرم به او نيفتد.»  📙 محمدرضا باقي، عنايت امام مهدي(عج) به علما و طلاب،ص ۳۶۷ _واقعی 🧕 🌹 💞 @khanevadeh_beheshtii 💞
🌹 مداد ✏️گمشده ✍از دو مرد دو خاطره متفاوت از گم شدن مداد سیاهشان در مدرسه شنیدم. 1⃣ 🧔🏽مرد اول می‌گفت: چهارم ابتدایی بودم در مدرسه مداد سیاهم ✏️را گم کردم🤦‍♂ وقتی به مادرم گفتم سخت مرا تنبیه کرد😰🤜 و به من گفت که بی‌مسئولیت و بی‌حواس هستم. 🔸آنقدر تنبیه مادرم برایم سخت بود که تصمیم گرفتم دیگر هیچ وقت دست خالی به خانه برنگردم و مدادهای دوستانم را بردارم📛😨 🚷روز بعد نقشه‌ام را عملی کردم هر روز یکی دو مداد کش می‌رفتم تا اینکه تا آخر سال از تمامی دوستانم مداد✏️ برداشته بودم.😱 ابتدای کار خیلی با ترس 😰این کار را انجام می‌دادم ولی کم‌کم بر ترسم غلبه کردم و از نقشه‌های زیادی استفاده کردم😈 تا جایی که مدادها را از دوستانم می‌دزدیدم🤥🤭 و به خودشان می‌فروختم‼️ ☄بعد از مدتی این کار برایم عادی شد تصمیم گرفتم کارهای بزرگتر انجام دهم و کارم را تا کل مدرسه و دفتر مدیر👨‍🏫 مدرسه گسترش دادم 🔴خلاصه آن سال برایم تمرین عملی دزدی حرفه‌ای بود تا اینکه حالا تبدیل به یک شده‌ام!»♨️ ☘🍃☘🍃☘🍃 2⃣ 🧔🏻مرد دوم می‌گفت: دوم دبستان بودم روزی از مدرسه آمدم و به مادرم گفتم مداد سیاهم را گم کرده‌ام😔 مادرم گفت خوب بدون مداد چکار کردی ؟🤔 گفتم :از دوستم مداد گرفتم🙂 مادرم گفت : خوبه😉 و پرسید که دوستم از من چیزی نخواست؟ خوراکی🌯 یا چیزی🎁؟ گفتم: نه چیزی از من نخواست. مادرم گفت پس او با این کار سعی کرده به دیگری نیکی 🎈💌کند، ببین چقدر زیرک است👏👏👏 🌈پس تو چرا به دیگران نیکی نکنی؟ گفتم چگونه نیکی کنم⁉️ مادرم گفت : 2⃣ مداد می‌خریم، یکی برای خودت و دیگری برای کسی که ممکن است مدادش گم شود👌 آن مداد را به کسی که مدادش گم می‌شود می‌دهی و بعد از پایان درس پس می‌گیری😊 💫خیلی شادمان شدم و بعد از عملی کردن پیشنهاد مادرم، احساس رضایت خوبی داشتم😎💪 آن قدر که در کیفم مدادهای اضافی بیشتری می‌گذاشتم ✏️✏️تا به نفرات بیشتری کمک کنم☺️ با این کار، هم درسم خیلی بهتر از قبل شده بود 🤓و هم علاقه‌ام به مدرسه چند برابر شده بود👍😍 ⭐️ستاره کلاس شده بودم به گونه‌ای که همه مرا صاحب مدادهای ذخیره می‌شناختند 😅و همیشه از من کمک می‌گرفتند.🌺 ✅حالا که بزرگ شده‌ام و از نظر علمی در سطح عالی قرار گرفته‌ام و تشکیل خانواده 👨‍👩‍👧‍👦 داده‌ام، صاحب بزرگترین جمعیت شهر هستم.🙋‍♂ 🌟 👼🏻 💞  @khanevadeh_beheshtii 💞