eitaa logo
ماهنامه خانواده مبلغان
1.1هزار دنبال‌کننده
866 عکس
371 ویدیو
193 فایل
ماهنامه اطلاع رسانی، علمی و آموزشی خانوادۀ مبلّغان (ویژه همسران و فرزندان طلاب و مبلغان) صاحب امتیاز: مرکز پژوهشهای تبلیغی مجتمع آموزشی پژوهشی تبلیغ - حوزه علمیه قم
مشاهده در ایتا
دانلود
! ۱۸ ساله بودم با سری پرشور و دلی پر عشق… دست تقدیر رخت عروسی برایم می‌دوخت، ولی با یک آرزوی بزرگ، دامن دنباله‌دار و تاج و تور… را تاخت زدم با رخت اِحرام؛ عمره به‌جای جشن عروسی،!! ارزشش را داشت. از کودکی سودای زیارت در سر داشتم. چند سالی بود که تب زیارت مدینة‌النبی به جانم افتاده بود، آرزو داشتم قبل از ۱۸ سالگی، به شوق تصور کوچه‌ بنی‌هاشم، سنگ‌های سفید حوالی حرم پیامبر را پابرهنه قدم بزنم،! می‌خواستم از بانوی 18 ساله مدینه تصور عینی‌تری داشته باشم. ماه مبارک بود، در اوج ناباوری بلیت هواپیما✈️ را دادن دستم؛ به چشم برهم زدنی پرواز کردم سمت آرزوهایم… 🌹وقتی رسیدم همه‌چیز برایم رنگ و معنای تازه داشت. 🔻روز دوم بعد از احرام و طواف و…. تشنه و گرسنه، زبان روزه، زیر تیغ آفتاب مهرماه، دست تقدیر کشاندمان بالای کوهی حوالی مکه… حرف از وفات بانویی بود که می‌گفتند در کنار مزارش، دعا مستجاب است؛ اول زن مسلمان، ام‌المؤمنین، عزیز دل پیامبر(ص)، انیس و مونس روزهای وحشتناک شعب ابی‌طالب، حامی دین نبی، مادر سیدة النساء العالمین… از آن بالا قبرستانی نشانمان دادند و گفتند: اینجا مزار شریف خانم خدیجه کبری(س) است. روی تخته‌سنگی نشسته و خیره شدم به آسمان… انگار صدای روحانی کاروان درجانم نقشی تازه می‌زد: 🎙خدیجه(س)، زنی بود که به فرموده‌ی پیامبراکرم(ص) یکی از چهار زن برگزیده‌ی عالم است. زاده‌ی خاندان شریفی از قبیله قریش، که در دوران جاهلیت به دلیل پاک‌دامنی و خوش‌خلقی به طاهره شهرت داشت. وی را به خاطر یتیم‌نوازی‌ها و بخشندگی‌هایشان، ام‌الایتام هم می‌خواندند. خانه‌اش دو نشانه داشت؛ یکی قبه‌ی سبزی که روی بامش بود و یکی ازدحام درب خانه‌اش به خاطر سخاوت و عطوفت بیکرانش، که از او ملیکةُ العرب ساخت… . حرف‌های حاج‌آقا شیرین بود! 😊 از خوش‌سیمایی‌اش می‌گفت: 🎙امام حسن(ع) که به زیباترین در میان اهل‌بیت(ع) مشهور است فرمودند: من شبیه‌ترین افراد به جده‌ام حضرت خدیجه‌ام. اشک میان چشمان همه حلقه زد، وقتی از ساعت وصلت علی(ع) و فاطمه(س) گفت: پیامبر(ص) در آستانه‌ی عقد دو عزیز دلش گریست و فرمود: «کجاست بانویی چون خدیجه، که وقتی مردم رسالتم را انکار کردند او تصدیق کرد؛ برای رونق دین خدا، یاری‌ام داد و با داروندارش به پیشرفت اسلام کمک کرد؛ از جانب خدا مأمور شدم او را به مأوایی در جنت جاوید مژده دهم که در نگرانی و ناراحتی نباشد.» ⏳با صحبت‌های مبلغ کاروان، شخصیت این بانو برایش روشن و روشن‌تر می‌شد؛ عشق بانو با نبی مکرم اسلام(ص) درس بزرگی بود، تا سرلوحه‌ی زندگی تازه‌عروس باشد. 🎙حاج‌آقا از طریقه‌ی آشنایی‌شان می‌گفت: خدیجه_س) زن بزرگی بود و خیلی‌ها سودای ازدواج با او را در سر داشتند. ولی او دلباخته صداقت، امانت‌داری و پاکی محمد(ص) بود. امینش که با محمد(ص) در سفرهای تجاری هم‌سفر و همراه بود، خیلی از کمالات او گفته بود. یکی از علمای یهود هم بعد از مجلسی که در آن این جوان قریشی را دیده بود، نزد خدیجه(س) آمده و برایش گفته بود؛ طبق آنچه در تواریخ و کتب یهود آمده، این جوان خوش‌سیما، قطعاً پیامبر بعدی خواهد بود. خدیجه(س) تصمیم خود را گرفت؛ عده‌ای را واسطه کرد و محمدامین(ص) را از این دلدادگی آگاه ساخت. محمد(ص) با کمال میل پذیرفت و ازدواجی خاص و متفاوت سر گرفت که در نوع خود، بی‌نظیر بود. صدای سخنران کم‌رنگ و کم‌رنگ‌تر می‌شد؛ ✅جواب بسیاری از سؤال‌های پس ذهنم را در زندگی این دو زوج خوشبخت پیدا می‌کردم. با خود می‌اندیشیدم؛ 💬 چقدر این روزها برای جوانان اختلاف طبقاتی مطرح است… 💬 چقدر برای دخترها سطح مالی و درآمد پسر پررنگ‌تر از صداقت و شرافتش جلوه می‌کند… 💬 چقدر سخت پیش می‌آید که جوانان ‌ما دل ببازند به زیبایی‌های باطنی و خلق نیکو نه آرایش ظاهری… 💬 چه نایاب است دلدادگی‌هایی که از نازپرورده‌ای چون خدیجه، با آن جلال و شوکتش، عاشقی ساخت؛ که در محنت شعب ابی‌طالب پا‌به‌پای همسر عزیزتر از جانش تاآخرین‌نفس ایستادگی کرد و نهایتاً فدایی‌اش شد… ♻️با زبان روزه و چشمان نمناک، از همان بالای کوه با دلم عهد‌ بستم تا چراغی که عشق خدیجه کبری(س) در دلم روشن کرده را تا ابد، روشن نگه‌دارم… به لطف محمد و آل محمد… ✍️رها سلمانیان 🔖برگرفته از شماره پنجم ماهنامه خانواده مبلغان 🏡به خانوادۀ مبلغان بپیوندید👇 🌐https://eitaa.com/khanevademoballeghan