eitaa logo
خانه مهر
1.9هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
8.5هزار ویدیو
386 فایل
کانال اطلاع رسانی در موضوع مهارتهای زندگی و تربیت فرزند برای ارتباط با مدیر کانال و ارسال مطالب و پاسخ به مسابقات، به این آدرس پیام بفرستید @ab_hasani
مشاهده در ایتا
دانلود
کد 151
هدایت شده از *سرباز گمنام ◄
✍موضوع:هفته دفاع مقدس 🔰🔰🔰🔰 🕊دفاع هشت ساله‌ی ملت ایران مجموعه‌ی در هم تنیده‌ئی از عظمتها و جلوه‌های جلال و جمالی است که یک ملت میتواند در نمایشگاه زندگی تاریخی خود به نمایش بگذارد. 🌹ولی شهید و شهادت، آن نگین درخشان و خیره‌کننده‌ئی است که در این مجموعه‌ی شگفت آور، برجسته‌تر و گرانبهاتر از هر پدیده‌ی دیگر به چشم میآید. 🕊این برجستگی، محصول فداکاری مخلصانه‌ی انسانی است که خود و همه‌ی شئون حیات مادی را در برابر رضای الهی نادیده انگاشته و همه چیز را نثار این راه پر افتخار کرده است. 🗓۱۳۹۳/۰۷/۰۳ 🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️🔸️ ٢٤٢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق به امام حسین علیه السلام، چه میکند، 👈 حتی از ترس کرونا هم دست از خدمت به زائران امام حسین علیه السلام بر نمی‌دارند 🆔@khaneyemehr110
هدایت شده از Leily Noorizade
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سردار شهید حاج قاسم سلیمانی کد ۱۳۹
🌹 🌹 👈 ۱۲۰ ❤️ مبارکه 👇 👈 یکم ۹۹ 🙏 امروز، محضر مبارک حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و هدیه به روح مادر بزرگوارش، حضرت سلام الله علیها 🆔@khaneyemehr110
‏عکس از آینده سازان
🌹 🙏وقتى ميخوايد همسرتون رو نقد كنيد؛ يا با يه تصميم و يا نظر او مخالف هستید، 👈اول يک قسمتى از حرفشون كه درسته رو تاييد كنيد و بعد حرف خودتون رو هم بزنيد. ❌اگر با شروع كنيد، ايجاد ميشه و حتى طرف مقابل ديگه دلايل شما رو ! 👌بهتره اول تاييد كنيد تا مقاومت بشكنه به وجود بياد و بعد نظرتون رو بگيد و توضيح بديد. 👈 اينجورى پذيرش حرف شما بالاتر ميره و زودتر نتيجه مى رسيد. بدون بحث و ناراحتى 🆔@khaneyemehr110
کدام کشورها در دفاع مقدس به رژیم بعث کمک کردند؟ 🆔@khaneyemehr110
📃 بخشی از وصیتنامه شهید همت: مادرجان، به خاطر داري که من براي يک اطلاعيه حاضر بودم بميرم؟ 🔹کلام او الهام‌بخش روح پرفتوح اسلام در سينه و وجود گنديده من بوده و هست. 🔺اگر افتخار شهادت داشتم از امام بخواهيد برايم دعا کنند تا شايد خدا من روسياه را در درگاه با عظمتش به عنوان يک شهيد بپذيرد. 🌷به مناسبت درگذشت مادر شهید ابراهیم همت 🆔@khaneyemehr110
یکی از شیوه‌های طبیعی و بی‌دردسر برای از بین بردن سفیدی موها ماساژ موها با لوسیون گیاهی چای سیاه است. 🆔@khaneyemehr110
😍😍 ‌ دستور:👇👇👇‌ يك عدد تخم مرغ روبا ٢٥٠گرم كره يا مارگارين نرم شده ويك چهارم ليوان روغن مايع مخلوط كنيد بعد يك ليوان پودر قند روبهش اضافه كنيد وهمچنين يك قاشق چاي خوري پر بكينگ پودر ونصف قاشق مريا خوري وانيل وهمچنين نصف ليوان نشاسته ذرت خوب كه مخلوط كردين ارد روكم كم اضافه كنيد نزديك به پنج ليوان ميشه البته ممكن كم وزياد بشه همين كه شكل خميرنرمي بگيره كافيه بعد يك سوم خمير رو بهش يك ونيم قاشق پودر كاكائو بريزيد تا كاملا كاكائويي بشه وبقيه مراحل كه پيچيدنش هست تو اون پيج كه بالا گفتم مي تونيد ببينيد😊 دردماي ١٨٠درجه تا وقتي زيرش طلايي بشه بايد بپزه😋 حتما امتحانش كنيد خيلي خوشمزه وخوشگل ميشه ❤️ ‌ 🆔@khaneyemehr110
هدایت شده از فاطمه زهرا
کد۱۹۴ملک ۱۱
💕💕 بهترین همسر دنیا اشتباهات گذشته شما را فراموش می کند. یک شریک خوب،گذشته شما را نادیده می گیرد و دائم اشتباهاتی را که یادآوری آنها "هیچ نفعی" به حال رابطه تان ندارد،بازگو نمی کند. 👌''شما هم برای همسرتان شریک خوب باشید'' 🆔@khaneyemehr110
📌خاطره ای فوق العاده از مادر شهیدهمت |همت چرا همت شد| 🔹دکتر بعد از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم» ... 🔹اینها را حاجیه خانم می‌گوید؛ نصرت همت. بانویی که ۳۰ شهریور ۹۹ یعنی درست یک روز مانده به چله‌ی جنگ، رفت تا شاید بعد از ۳۷ سال، پسرش را یک بار دیگر در آغوش بگیرد؛ پسری که ماجرای تولدش را اینگونه روایت می‌کند: 🔹 «پاییز سال ۱۳۳۳ بود که با همسرم و جمعی از دوستان، قصد زیارت امام حسین (ع) را کردیم و راهی کربلا شدیم. آن موقع ابراهیم را باردار بودم. خیلی‌ها مرا از این سفر منع می‌کردند اما به خدا توکل کردم و به شوق زیارت اباعبدالله (ع) راهی کربلا شدم. با اتوبوس تا کرمانشاه آمدیم و از آنجا به مرز خسروی رفتیم. راه بسیار سخت و طاقت‌فرسایی بود، با جاده‌های خاکی و ماشین‌های قراضه. صبح روز بعد، مأموران مرزی عراق اجازه دادند که حرکت کنیم. هوا بسیار گرم بود و راه هم پر از دست‌انداز. از طرفی گرد و غباری که داخل ماشین می‌پیچید، کم‌کم حال مرا دگرگون کرد. تمام روز در راه بودیم و بالاخره پیش از مغرب به کربلا رسیدیم. 🔹چشم‌هایم سیاهی می‌رفت و حالم به کلی بد شده بود. با زحمت مرا پیش یک دکتر بردند. دکتر پس از معاینه گفت: «بچه از بین رفته و تلف شده». مقداری هم قرص و کپسول نوشت و گفت: «اگه با این، بچه سقط نشد، حتماً بیاریدش تا عملش کنم». حرف‌های دکتر مثل پتکی توی سرم کوبیده شد. خیلی ناراحت و دل‌شکسته شده بودم. علی‌اکبر (همسرم) خانه‌ای نزدیک حرم اجاره کرده بود و من ۱۵ روز تمام کنج خانه، توی رختخواب افتاده بودم. لب به هیچ قرص و کپسولی هم نمی‌زدم. 🔹پیش خودم گفتم: «این همه راه اومدی تا اینجا که امام حسین (ع) رو زیارت کنی، حالا اگه قرار باشه بچه رو هم از دست بدی، مردن یا موندن چه اهمیتی داره؟» به علی‌اکبر گفتم که می‌خواهم بروم حرم. اما او مخالفت کرد و گفت: «حال تو مساعد نیست، بیشتر استراحت کن تا به سلامتی کامل برسی». هرچه او اصرار کرد، فایده نداشت. دیگر دلم بدجوری هوای حرم را کرده بود و طاقت در خانه ماندن نداشتم. 🔹بالاخره علی‌اکبر مرا به حرم برد. تا نیمه‌های شب آنجا بودیم. آقا را با دلی شکسته صدا زدم و از او شفاعت خواستم. حسابی با امام حسین (ع) درد دل کردم و به او گفتم: «آقا، من شفامو از شما می‌خوام. به دکتر هم کاری ندارم. من به شوق دیدار و زیارت شما رنج این راه رو به جون خریدم. حالا از شما توقع یه گوشه چشمی دارم». بعد هم به رواق کوچک ابراهیم رفتیم و لحظاتی را هم در آنجا سپری کردیم. حسابی سبک شدم و به منزل برگشتیم. خسته شده بودم و خوابم گرفته بود. خوابیدم. در خواب خانمی را دیدم که لباس عربی به تن داشت و مثل همه مردم زیارت می‌کرد. آن خانم بلندبالا که بچه‌ای روی دستش بود، به طرف من آمد و بچه را به من سپرد و گفت: «این بچه رو بذار لای چادرت و به هیچکس هم نده. برش دار و برو». من آن بچه را توی چادرم پنهان کردم و آمدم. همان موقع از خواب پریدم. گریه امانم را بریده بود. از شدت خوشحالی زار می‌زدم. خواب را که برای مادر علی‌اکبر تعریف کردم، گفت: «این خواب یه نشونه‌ست». بعد گفت: «خیالتون راحت باشه که بچه سالمه. فقط نیت کن اگه بچه پسر بود، اسمشو بذاری محمد ابراهیم». از روز بعد دیگر اصلاً درد و ناراحتی نداشتم. 🔹هیچکس باور نمی‌کرد. همان روز دوباره پیش دکتر رفتیم. دکتر پس از معاینه با تعجب تمام گفت: «امکان نداره؛ حتماً معجزه‌ای شده!» ما عربی بلد نبودیم و حرف‌های دکتر را یکی از دوستانمان برایمان ترجمه می‌کرد. دکتر پرسید: «شما کجا رفتین دوا درمون کردین؟ این کار کدوم طبیبه؟ الان باید مادر و بچه، هر دو از بین رفته باشن، یا حداقل بچه تلف شده باشه! شما چیکار کردین؟» علی‌اکبر گفت: «ما رفتیم پیش دکتر اصلی». دکتر وقتی شنید که عنایت آقا امام حسین (ع) است، تمام پولی را که بابت ویزیت و نسخه به او داده بودیم، به ما بازگرداند و مقداری هم داروی تقویتی برایم نوشت و گفت: «خیلی مواظب خودتون باشین». 🔹وقتی مطمئن شدم که بچه سالم است، از علی‌اکبر خواستم که در کربلا بمانیم. رفتن و دل کندن از آنجا با توجه به مسائلی که پیش آمده بود، خیلی سخت بود. چند بار جوازمان را تمدید کردیم و بعد از چهار ماه به ایران برگشتیم. نیمه بهمن بود که سرخوش از سفر کربلا، رسیدیم به شهرضا. دوازدهم فروردین ۱۳۳۴ پسرمان به دنیا آمد.» 🔹 دو روز است این مادر بزرگوار میهمان فرزند شهیدش حاج محمد ابراهیم شد 🙏نثار ارواح طیبه شهدا و والدین عزیزشان، فاتحه و صلوات 🆔@khaneyemehr110
❌وادار کردن کودکتان به سکوت آن هم زمانیکه کودک تمایل به صحبت کردن دارد 👈❌باعث شکل‌گیری عواطف منفی و اعتماد به نفس پایین می‌شود و در اینده ممکن است او را دچار لکنت زبان کند.به کودک اجازه ی حرف زدن بدهید. 🆔@khaneyemehr110
🌹 🌹 👈 ۱۲۱ ❤️ مبارکه 👇 👈 دوم ۹۹ 🙏 امروز، محضر مبارک حضرت عجل الله تعالی فرجه الشریف و هدیه به روح مادر بزرگوارش، حضرت سلام الله علیها 🆔@khaneyemehr110
⬅️روزی زنی روستائی که هرگز حرف دلنشینی از همسرش نشنیده بود، بیمار شد. شوهر او که راننده موتور سیکلت بود و از موتورش براى‌ حمل و نقل کالا در شهر استفاده مى‌کرد براى اولین بار همسرش را سوار موتورسیکلت خود کرد.👉 🔵زن با احتیاط سوار موتور شد و از دست پاچگی و خجالت نمی دانست دست هایش را کجا بگذارد که ناگهان شوهرش گفت: «مرا بغل کن.»🍃 زن پرسید: «چه کار کنم؟»😳 و وقتی متوجه حرف شوهرش شد ناگهان صورتش سرخ شد. 🔵با خجالت کمر شوهرش را بغل کرد و کم کم اشک صورتش را خیس نمود. به نیمه راه رسیده بودند که زن از شوهرش خواست به خانه برگردند.😃 🔵شوهرش با تعجب پرسید: «چرا؟ تقریبا به بیمارستان رسیده ایم.» زن جواب داد: «دیگر لازم نیست، بهتر شدم. سرم درد نمی کند.» 🌀شوهر همسرش را به خانه رساند ولى هرگز متوجه نخواهد شد که گفتن همان جمله ى ساده ى «مرا بغل کن» چقدر احساس خوشبختى را در قلب همسرش باعث شده که در همین مسیر کوتاه، سردردش را خوب کرده است. 🍃🌸عشق چنان عظیم است که در تصور نمی گنجد. فاصله ابراز عشق دور نیست. فقط از قلب تا زبان است و کافی است که حرف های دلتان را بیان کنید... 🆔@khaneyemehr110
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹وقتی به دختر شهید "ابراهیم عشریه" خبر شهادت بابایش رو دادند 🙏السلام علیک یا رقیه 🌹دختر اگر یتیم شود، پیر میشود از زندگی بدون پدر، سیر میشود 🆔@khaneyemehr110
هدایت شده از خانه مهر
✍تحقیقات نشان می‌دهد، استفاده از مواد شیمیایی مانند و و نیز به اندازه‌ی مضر است. 🔻 به زبان دیگر یک به اندازه یک به ضرر وارد میشود! 👌 لطفاً مراقب باشید و در هنگام استفاده از این مواد، از استفاده کنید! 🆔@khaneyemehr110
هدایت شده از خانه مهر
👌 اصلاح و آرایش بانوان در ایام عزاداری محرم و صفر 👈آیا اصلاح و آرایش سر و صورت بانوان در ایام عزاداری محرم و صفر اشکال دارد؟ ✍🏻 پاسخ: به خودی خود اشکال ندارد، ولی نباید به گونه ای باشد که عرفا بی حرمتی به ایام عزای اهل بیت (علیهم السلام) محسوب شود و به طور کلی زن باید زینت خود را از نگاه نامحرم بپوشاند 🆔@khaneyemehr110
13.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 گرچه دوریم به یاد تو سخن می‌گوییم 🆔@khaneyemehr110
🥬 😋 ▫️گوشت چرخ کرده سيصد گرم ▫️برنج دو پیمانه ▫️لپه یک پیمانه ▫️پیاز یک عدد ▫️سبزی معطر دلمه،جعفری ونعنا وپیازچه و ترخون، مرزه، شوید ▫️رب یک ق غ ▫️ادویه، زرد چوبه، نمک، ▫️سس دلمه شامل ▫️رب گوجه فرنگی یک ق غ ▫️روغن زیتون یا روغن مایع دو ق غ ▫️سرکه نیم استکان ▫️شیره ی انگور یک استکان ▫️اب به مقدار لازم 🔸لپه را پخته، برنج نیم پز را آب کشی میکنیم پیاز رو خرد کرده تو روغن تفت میدیم و گوشت را اضافه کرده بازم تفت میدهیم رب، ادویه و نمک و زردچوبه رو به مواد اضافه میکنیم و بعد از کمی تفت دادن از روی حرارت برمیداریم، سپس سبزی را اضافه کرده و در اخر لپه و برنج را اضافه کرده مخلوط میکنیم برگ کلم را کمی داخل آب جوش و مقداری سرکه گذاشته تا نرم بشه ، قسمت زخیم وسط برگ رو جدا کرده، بعد مواد را داخل برگ می پیچیم و در قابلمه می چینیم رب گوجه فرنگی رو تو روغن زیتون یا روغن تفت داده و سرکه و شیره انگور میزنیم و روی دلمه ها ریخته وبا شعله کم ميپزيم 🆔@khaneyemehr110
🦋حجاب دختربچه قبل از بلوغ🦋 🔷آیا دختربچه‌ها را قبل از رسیدن به سن بلوغ باید ملزم به رعایت حجاب کرد؟ حضرت ایت الله خامنه ای:🌹 ✅ج: کودک قبل از سن بلوغ تکلیف ندارد، ولی از نظر تربیتی اگر در معرض نگاه نامحرم است، باید تا حدودی حجاب را رعایت کند. این کار وظیفه‌ی پدر و مادر یا سرپرست کودک است. اما زمانی این کار واجب است که رعایت نکردن حجاب برای کودک مفسده­ داشته باشد یا در معرض نگاه حرام قرار گیرد یا خوف این باشد که اگر الان حجاب را رعایت نکند در آینده بی­‌حجاب بار می­‌آید و حجاب را مراعات نمی­‌کند؛ در این صورت حجاب لازم است و در غیر این صورت خیر. 🆔@khaneyemehr110