دختران ایرانی اوشین!
من و دوستان همکلاسی و دانشگاهی ام و حتی من و اکثر همکارانم متولد دهه پنجاه بودیم.متولد دهه ای که هم شاهد دوران شاه و انقلاب بودیم و هم جنگ و هم وارد عصر اینترنت و فضای مجازی شدیم.😇
زمانیکه بحبوحه جنگ , کمبود , بمب ,صف و موشک بودما عنفوان نوجوانیمان بود.تقریبا سال 64 بود که سریال سالهای دور از خانه که آبکشی و تدوین شده ی سریال فقر و فحشای ژاپنی بود به نمایش گذاشته شد.شنبه ها ساعت نه شب.یک هفته تمام صبر میکردیم تا قسمت بعدیش را ببینیم.زمان پخش سریال خیابانها تقریبا خالی از هر عابر و ماشین میشد!
دلمان به همین سریال هفنگی خوش بود. بعضی دخترها به تقلید از اوشین موهای چتری خود را مثل یک کپه صاف و مرتب میکردند و از مقنعه های چانه دار مشکی خود بیرون میگذاشتند.جا کلیدی ها عکس اوشین بود.پوسترهای اوشین و زنهای ژاپتی همه جا فروخته میشد.با آن کیمونوهای رنگارنگ و دمپایی های چوبی تق تقی.اوشین برای خودش الگویی شده بود که بیا وببین..با تیپ های آنروزهایمان که به نظرمان خیلی لاکچری و امروزی بودند چه عکسهای دست جمعی که نگرفتیم.ولی وقتی بعد از بیست وچند سال چند تا از آن عکسهارا به گروه همکلاسی های مدرسه مان فرستادم یکی از بچه ها خوشش نیامد و گفت اون عکسهای عتیقه را به گروه نفرستیم!حتما از بس زیرخاکی و حتی شاید خاکی بودند! بی آلایش و ساده..خلاصه که اینها همه الگوهای ظاهری ما از اوشین بودند.
به جرات میتوان گفت بیشتر از آنکه مادرانمان به ما درس زندگی و خانه و خانواده بدهند این اوشین بودکه سالها روی ما را تربیت کرد!ا
اکثر زنان متولد دهه پنجاه بدون آنکه بدانند و بفهمند زنانی تربیت شدند که مثل یک مرد روی پاهای خودشان👌 ایستادند .محکم , قاطع و راسخ.استوار ، بی محابا و متحور.نسلی کاملا متفاوت با نسل قبل و بعد خود.زنانی که مردانه با سختیهای زندگی جنگیدند. جور همه را کشیدند.هر هنری را آموختند.دانشگاه رفتند درس خواندند .همزمان کارکردند و پول جمع کردند تا زندگی خود را بسازند.قانع بودندو کم توقع .ما دخترانی بودیم که ازصفر شروع کردن نترسیدیم.بعضی هامان مثل اوشین باهمشهری یا هم فرهنگمان ازدواج نکردیم.بعضا به شهرهای دیگر رفتند و زندگیشان را دوشادوش همسرانشان ساختند.حتی برخی یک یا دوبار زندگیشان را از دست دادند و دوباره از صفر شروع کردند.زندگی را ساده گرفتند و صادقانه هر چه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند.گاهی شبیه اوشین از خانواده همسر و مادر شوهر ناسپاسی دیدند و دم برنیاوردند😊
وقتی به آن روزها و سالها فکر میکنم واقعا اوشین چه ها کردو ما دهه پنجاهیها چه کردیم.بدون آنکه بدانیم یا بفهمیم!.....سنکانس به سنکانس داستان زندگی اوشین با مقداری تغییر,کمی بالاتر یا اندکی پایین تر در زندگی اکثر دختران آنزمان سرزمینم اتفاق افتاد.
اوشین زمانی تمام شد که ما دخترانی جوان و رعنا شده بودیم با همان اپلهای ابری درشت که شانه های نحیفمان را چندین برابر نشان میداد😆.اوشین تمام شد ولی اثرش ,یاد وخاطرش ,سرنوشتش همچنان در زندگیهای ما باقیست!...... ما زنانی هستیم قوی,موفق وعاطفی.مادرانی هستیم دلسوزو مهربان و همسرانی هستیم فداکار و صبور.بر خود بسیار باید ببالیم ولی لااقل بدانیم که ندانسته و ناخواسته اوشین برما تاثیر گذاشت!
#رهره_بی_ریبی
🌷خانه ی سبزآبی🌷
@khaneyesabzabi