eitaa logo
🌷خانه ی سبزآبی🌷
2.2هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1 فایل
آیدی فقط جهت سفارش تبلیغات/ تبادل نداریم/ مزاحم مسدود خواهد شد @Raha_1975
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 زن باید... ﺯﻥ باید ﻣﺎﺳﺎﮊ ﻓﯿﻠﯿﭙﯿﻨﯽ ﺑﻠﺪ ﺑﺎﺷه 😃😃 ﺯﻥ باید ﻣﯿﻮﻩ ﭘﻮﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﻩ ﺑﺬﺍﺭﻩ ﺩﻫﻦ ﺁﻗﺎﺷﻮﻥ ﺑﮕﻪ : ﮔﻮﺷﺖ ﺑﺸﻪ ﺑﻪ ﺗﻨﺘﻮن ﺳﺎﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ😃🙏 ﺯﻥ باید ﻭﻗﺘﯽ ﻧﺼﻒ ﺷﺐ ﺻﺪﺍ ﺧﺮﻭ ﭘﻒ ﺁﻗﺎﺷﻮﻧﻮ ﺷﻨﯿﺪ، ﺩﺳﺘﺎﺷﻮ ﺑﯿﺎﺭﻩ ﺑﺎﻻ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺁﺳﻤﻮﻥ ﻭ ﺑﮕﻪ: ﺧﺪﺍﯾﺎ ﺷﮑﺮﺕ ﺳﺎﯾﻪ ﺁﻗﺎﻣﻮﻥ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻣﻮﻧﻪ😌😌 ﺯﻥ باید ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﻭ ﺭﮐﻌﺖ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﮑﺮ ﻭﺍﺳﻪ ﺳﺎﯾﻪ ﺳﺮﺵ بخوﻧﻪ😊😊😊😊 ﺯﻥ باید ﺗﻮﻟﺪﺵ ﺳﯽ ﺍﻡ ﺍﺳﻔﻨﺪ ﺑﺎﺷﻪ ﮐﻪ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ یه بار ﻭﺍﺳﺶ ﺗﻮﻟﺪ ﺑﮕﯿﺮﯼ😃😃 زن باید جوراب آقاشو به موهاش ببنده تا همیشه بوی آقاش همراش باشه😃😃 ﺯﻥ باید ﭼﺎﺩﺭ ﮔﻞ ﮔﻠﯽ ﺑﺒﻨﺪﻩ ﺩﻭﺭ ﮐﻤﺮﺵ ﮐﻞ ﺧﻮﻧﻪ ﺭﻭ ﺑﺎ ﺟﺎﺭﻭﺩﺳﺘﯽ ﺟﺎﺭﻭ ﺑﺰﻧﻪ😁 ﺯﻥ باید ﺷﻮﻫﺮﺷﻮ ﺁﻗﺎﻣﻮﻥ ﺻﺪﺍ ﺑﺰﻧﻪ، ﻧﻪ ﺟﻮﺟﻮ ﻭ ﻣﻮﺟﻮ😌 ﺯﻥ باید ﻭﻗﺘﯽ ﺳﻮﺳﮏ ﻣﯿﺒﯿﻨﻪ ﺑﭙﺮﻩ ﺗﻮ ﺑﻐﻞ ﺁﻗﺎﺷﻮﻥ ﻭ ﻫﯽ ﻣﺎﭼﺶ ﮐﻨﻪ، ﺁﻗﺎﺷﻮﻧﻢ ﺑﮕﻪ ﻧﺘﺮﺱ ﺿﯿﻔﻪ☺️ ﺯﻥ باید ﻣﺎﻫﯽ ﯾﻪ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﺒﺎﻓﻪ 😄 ﺯﻥ باید ﺗﺮﺷﯽ ﺑﻨﺪﺍﺯﻩ ﺭﺏ ﮔﻮﺟﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﮐﻨﻪ ﻣﺎﺳﺖ ﻭ پنیر. نون هم بپزه 😜😜 . واما مرد😎😎 و مرد باید همچین زنی رو تو خواب ببینه 😂😂😂😂 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
وضعیت کوههای تهران، دی ماه پارسال و امسال قدیما بهار هم برف داشتیم .یادش بخیر 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
ایران زیبا ... همدان 🇮🇷 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
17.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پیشاپیش روز مادر را به همه مادران ایران زمین تبریک میگم 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
ایده برای تزئین سالاد 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
تلنگر . نوع جارو كردنش كمى ناشيانه بود؛ تا حالا، در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ بنا بر شمّ پليسيم، رفتم تو نخش؛ كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مخم. در كيوسك رو باز كردم و صداش كردم «عزيز، خوبى؟ يه لحظه تشريف بيار». خيلى شق و رق، اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش، خيلى شسته رفته جواب داد: «سلام. در خدمتم سركار. مشكلى پيش اومده؟» از لحن و نوع برخوردش جا خوردم. نفس هاش تو سرماى سحرگاه ابر مي شد؛ به ذهنم رسيد دعوتش كنم داخل. لحنمو كمى دوستانه تر كردم :«خسته نباشى، بيا داخل يه چايى با هم بزنيم». بعد تكه پاره كردن يه چنتا تعارف، اومد داخل و نشست. اون يكى هدفون هم از گوشش درآورد. دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد. پرسيدم «چى گوش ميدى؟». گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه». كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟» گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى». شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد! « فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچه چيزى رو مى خونى؟». با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ به خاطر شغلمه. » استكانى رو كه داشتم بالا مى بردم وسط راه متوقف كردم و با حالت متعجب تر پرسيدم:« متوجه نميشم، اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟». نگاشو يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. » قبل از اينكه بخوام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى. در مورد شما و دو تا دختر باهوش شما هم براى ما خيلى تعريف كرده جناب حيدرى پور. من دكتراى اقتصاد دارم و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره. هرچى بش ميگيم زير بار نمى ره بازخريد شه؛ ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.» چند لحظه سكوت فضاى كيوسك رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل بود. استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش. بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد. قدر باباتم بدون. خيلى آدم درست و مهربونيه. بر اساس داستانى واقعى، على رضوى پور 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
انسانهای بزرگ درباره عقاید حرف می‌زنند، انسانهای متوسط درباره وقایع حرف می‌زنند، انسانهای کوچک پشت سر دیگران حرف می‌زنند! انسانهای بزرگ درد دیگران را دارند، انسانهای متوسط درد خودشان را دارند، انسانهای کوچک بی دردند! انسانهای بزرگ عظمت دیگران را می‌بینند، انسانهای متوسط به دنبال عظمت خود هستند، انسانهای کوچک عظمت خود را در تحقیر دیگران می‌بینند! انسانهای بزرگ به دنبال کسب حکمت هستند، انسانهای متوسط به دنبال کسب دانش هستند، انسانهای کوچک فقط به دنبال کسب پول هستند! انسانهای بزرگ به دنبال طرح پرسش‌های بی‌پاسخ هستند، انسانهای متوسط پرسش‌هایی می‌پرسند که پاسخ دارند، انسانهای کوچک می‌پندارند پاسخ همه پرسش‌ها را می‌دانند 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
می دونید در گاوبازی جایزه اول به کی تعلق میگیره؟ به کسی که نسبت به حمله گاو، بهترین جاخالی‌ها رو داده، نه به اون کسی که با گاو درگیر شده! در زندگی هم وقتی گاوی به سمتت میاد حتما کنار بکش! درگیری با گاوهای زندگی(بخوانيد انسان هاي نفهم)بی فایدست... 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
جان من....جان هر کی دوست دارید اگه تو مهمونیهاتون هر بار مرغ میپزید لااقل یه تنوع توش بندازید.یه بارشو اول سرخ کنید یه بار آخرسر. یه بار کباب کنید یه بار خورش.یه بار با زعفرون یه بار با رب.یه بار ته چینش کنید یه بار روچین! والا گناه دارن مهمونا هر بار مرغ آبپز بخورن با هویج 😊😉 دیگه سفارش نکنما... شاید همین فردا پسفردا اومدیم خونتون😁😁 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
یکی از پر استرس ترین کارها باز کردن در ظرف زعفزونه 😐 از بس گرونه آدم فکر میکنه اگه یه دونش هم بریزه تمام سرمایه زندگی آدم به فنا رفته 😱😂😂 نامردا ظرفشو یه جوری طراحی میکنن که باز کردنش از خنثی کردن بمب هم سخت تره😂 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
دختران ایرانی اوشین! من و دوستان همکلاسی و دانشگاهی ام و حتی من و اکثر همکارانم متولد دهه پنجاه بودیم.متولد دهه ای که هم شاهد دوران شاه و انقلاب بودیم و هم جنگ و هم وارد عصر اینترنت و فضای مجازی شدیم.😇 زمانیکه بحبوحه جنگ , کمبود , بمب ,صف و موشک بودما عنفوان نوجوانیمان بود.تقریبا سال 64 بود که سریال سالهای دور از خانه که آبکشی و تدوین شده ی سریال فقر و فحشای ژاپنی بود به نمایش گذاشته شد.شنبه ها ساعت نه شب.یک هفته تمام صبر میکردیم تا قسمت بعدیش را ببینیم.زمان پخش سریال خیابانها تقریبا خالی از هر عابر و ماشین میشد! دلمان به همین سریال هفنگی خوش بود. بعضی دخترها به تقلید از اوشین موهای چتری خود را مثل یک کپه صاف و مرتب میکردند و از مقنعه های چانه دار مشکی خود بیرون میگذاشتند.جا کلیدی ها عکس اوشین بود.پوسترهای اوشین و زنهای ژاپتی همه جا فروخته میشد.با آن کیمونوهای رنگارنگ و دمپایی های چوبی تق تقی.اوشین برای خودش الگویی شده بود که بیا وببین..با تیپ های آنروزهایمان که به نظرمان خیلی لاکچری و امروزی بودند چه عکسهای دست جمعی که نگرفتیم.ولی وقتی بعد از بیست وچند سال چند تا از آن عکسهارا به گروه همکلاسی های مدرسه مان فرستادم یکی از بچه ها خوشش نیامد و گفت اون عکسهای عتیقه را به گروه نفرستیم!حتما از بس زیرخاکی و حتی شاید خاکی بودند! بی آلایش و ساده..خلاصه که اینها همه الگوهای ظاهری ما از اوشین بودند. به جرات میتوان گفت بیشتر از آنکه مادرانمان به ما درس زندگی و خانه و خانواده بدهند این اوشین بودکه سالها روی ما را تربیت کرد!ا اکثر زنان متولد دهه پنجاه بدون آنکه بدانند و بفهمند زنانی تربیت شدند که مثل یک مرد روی پاهای خودشان👌 ایستادند .محکم , قاطع و راسخ.استوار ، بی محابا و متحور.نسلی کاملا متفاوت با نسل قبل و بعد خود.زنانی که مردانه با سختیهای زندگی جنگیدند. جور همه را کشیدند.هر هنری را آموختند.دانشگاه رفتند درس خواندند .همزمان کارکردند و پول جمع کردند تا زندگی خود را بسازند.قانع بودندو کم توقع .ما دخترانی بودیم که ازصفر شروع کردن نترسیدیم.بعضی هامان مثل اوشین باهمشهری یا هم فرهنگمان ازدواج نکردیم.بعضا به شهرهای دیگر رفتند و زندگیشان را دوشادوش همسرانشان ساختند.حتی برخی یک یا دوبار زندگیشان را از دست دادند و دوباره از صفر شروع کردند.زندگی را ساده گرفتند و صادقانه هر چه داشتند در طبق اخلاص گذاشتند.گاهی شبیه اوشین از خانواده همسر و مادر شوهر ناسپاسی دیدند و دم برنیاوردند😊 وقتی به آن روزها و سالها فکر میکنم واقعا اوشین چه ها کردو ما دهه پنجاهیها چه کردیم.بدون آنکه بدانیم یا بفهمیم!.....سنکانس به سنکانس داستان زندگی اوشین با مقداری تغییر,کمی بالاتر یا اندکی پایین تر در زندگی اکثر دختران آنزمان سرزمینم اتفاق افتاد. اوشین زمانی تمام شد که ما دخترانی جوان و رعنا شده بودیم با همان اپلهای ابری درشت که شانه های نحیفمان را چندین برابر نشان میداد😆.اوشین تمام شد ولی اثرش ,یاد وخاطرش ,سرنوشتش همچنان در زندگیهای ما باقیست!...... ما زنانی هستیم قوی,موفق وعاطفی.مادرانی هستیم دلسوزو مهربان و همسرانی هستیم فداکار و صبور.بر خود بسیار باید ببالیم ولی لااقل بدانیم که ندانسته و ناخواسته اوشین برما تاثیر گذاشت! 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi
49.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مستند "محرمانه کولا" مستندی حیرت انگیز درباره تاریخچه نوشابه‌های کوکاکولا و پپسی کولا 🔴چگونه شرکت‌های کوکاکولا و پپسی میلیاردها دلار به سیاستمداران آمریکایی پول می‌دهند تا در برابر جامعه پزشکی آمریکا که مخالف شدید مصرف نوشابه است بایستند 🔴آیا می‌دانید نوشابه‌های کوکاکولا در گذشته یک نوع داروی مخدر بوده که برای تسکین درد به بیمارها داده می‌شد؟ 🔴چگونه آمریکا از طریق نوشابه‌های پپسی ، کمر شوروی سابق رو شکست؟ 🌷خانه ی سبزآبی🌷 @khaneyesabzabi