□
#آنجلوس_سیلسیوس:
«اگر مسیح هزار بار در بیتاللحم زاده شود،
تو را چه سود،
که یک بار در تو زاده نشد
و همچنان دلمرده و بینوا ماندی.
این صلیب بزرگ کلیسای اعظم نیست
که روح تو را نجات خواهد بخشید،
بلکه صلیب درون توست
که میتواند روح بیمارت را شفا بخشد
و نقصانت را به کمال آورد.»
ترجمه حسین محیالدین الهی قمشهای
(از کتاب ۳۶۵ روز با ادبیات انگلیسی، ص۵۳۸، نشر سخن)
□
#شمس_تبریزی:
گفت: خدا یکی است. گفتم: اکنون تو را چه؟ چون تو در عالَم تفرقهای، صدهزاران ذره، هر ذره در عالَمها پراگنده پژمرده، فروفسرده. او خود هست، وجود قدیم او هست. تو را چه، چون تو نیستی.(ص۲۸۰)
□
او یکی است تو کیستی؟ تو شش هزار بیشی! تو یکتا شو، وگرنه از یکی او تو را چه؟ تو صدهزار ذره، هر ذره به هوایی بُرده، هر ذره به خیالی بُرده!...(ص۲۵۹)
□
از عالَم توحید تو را چه؟ از آنکه او واحد است تو را چه؟ چو تو صدهزار بیشی. هر جزوت به طرفی. هر جزوت به عالَمی.(ص۶۳۹)
□
اگر در جای است و اگر بی جای است، هر جا که هست عمرش دراز باد! دولتش پاینده باد! تو درویشی خود کن و از درویشی خود اندیش.(ص۱۷۸)
□
تو را از قِدَم عالَم چه؟ تو قِدَم خویش را معلوم کن، که تو قدیمی یا حادث؟ این قدر عمر که تو را هست در تفحص حال خود خرج کن در تفحص قدم عالم چه خرج میکنی؟ شناخت خدا عمیق است! ای احمق عمیق تویی! اگر عمیقی هست تویی. (ص۲۲۱)
□
به هستی خدا را چه سزا گفتن باشد که خدا هست؟ تو هستی حاصل کن.(ص۶۸۸)
□
(از: #مقالات_شمس_تبریزی
تحقیق #محمدعلی_موحد، نشر خوارزمی)
انجمن زبان و ادبیات فارسی | @khanhashtom