eitaa logo
انجمن ادبیات (خوان هشتم)
109 دنبال‌کننده
138 عکس
40 ویدیو
38 فایل
انجمن زبان و ادبیات‌فارسی پردیس فاطمه‌الزهرا (س) فرهنگیان اصفهان تاریخ تاسیس : آبان ۱۴۰۳
مشاهده در ایتا
دانلود
پرسیدند از فقر گفت: فقر آن است که مستغنی است از ماسوی الله و ناظر است بالله □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
و گفت: زبان گویا هلاک دلهاء خموش است. □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
و گفت: دنیا بگذاشتن زهد نفس است و آخرت بگذاشتن زهد دل و ترک خود گفتن زهد جان. □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
می‌گفت: اناالحق! گفتند بگوی هوالحق ! گفت: بلی همه اوست. شما می‌گوئید که گم شده است بلکه حسین گم شده است بحر محیط گم نشود و کم نگردد. □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
او را به زندان بردند یکسال اما خلق می‌رفتند و مسایل می‌پرسیدند بعد از آن خلق را از آمدن منع کردند مدت پنج ماه کس نرفت مگر یکبار ابن عطا و یکبار عبدالله خفیف و یکبار ابن عطا کس فرستاد که ای شیخ از این سخنی که گفتی عذرخواه تا خلاص یابی حلاج گفت: کسی که گفت، گو عذر خواه. ابن عطا چون این بشنید بگریست وگفت: ما خود چند یک حسین منصوریم. □ وادی فنا _ عارف از هرچه خود است تهی‌ست. بیا و هستی حافظ ز پیش او بردار که با وجود تو کس نشنود ز من که منم [ ] □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
نقلست که درویشی در آن میان ازو پرسید که عشق چیست گفت: امروز بینی و فردا بینی پس فردا بینی آن روزش بکشتند و دیگر روزش بسوختند و سوم روزش به باد بردادند یعنی عشق اینست. □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
پس دو دست بریده خون آلوده در روی در مالید تا هر دوساعد و روی خون آلوده کرد گفتند این چرا کردی گفت: خون بسیار از من برفت ودانم که رویم زرد شده باشد شما پندارید که زردی من ازترس است خون در روی مالیدم تا در چشم شما سرخ روی باشم که گلگونهٔ مردان خون ایشان است گفتند اگر روی را بخون سرخ کردی ساعد باری چرا آلودی گفت: وضو می‌سازم گفتند چه وضو گفت: رکعتان فی العشق لایصح وضوء هما الا بالدم در عشق دو رکت است وضوء آن درست نیاید الا به خون □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
پس خواستند که زبانش ببرند گفت: چندان صبر کنید که سخنی بگویم روی سوی آسمان کردو گفت: الهی بدین رنج که برای تو بر من می‌برند محرومشان مگردان و از این دولتشان بی‌نصیب مکن الحمدلله که دست و پای من ببریدند در راه تو و اگر سر از تن بازکنند در مشاهدهٔ جلال تو بر سر دار می‌کنند پس گوش و بینی بریدن وسنگ روان کردند □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
نقلست که شبلی گفت: آن شب بسر گور او شدم و تا بامداد نماز کردم سحرگاه مناجات کردم وگفتم الهی این بندهٔ تو بود مؤمن و عارف و موحد این بلا با او چرا کردی خواب بر من غلبه کرد بخواب دیدم که قیامت است و از حق فرمان آمدی که این از آن کردم که سرما با غیر گفت. □ گفت آن یار کزو گشت سر دار بلند جرمش این بود که اسرار هویدا می‌کرد [ حافظ ] ای مرغ سحر عشق ز پروانه بیاموز کان سوخته را جان شد و آواز نیامد این مدعیان در طلبش بی خبرانند کان را که خبر شد خبری باز نیامد [سعدی] □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
نقلست که چون او بردار کردند ابلیس بیامد و گفت: یکی انا تو گفتی و یکی من چونست که از آن تو رحمت بار آورد و از آن من لعنت حلاج گفت: توانا بدر خود بردی و من از خود دور کردم مرا رحمت آمد و ترا نه چنانکه دیدی وشنیدی تا بدانی که منی کردن نه نیکوست و منی از خود دور کردن به غایت نیکوست والحمدلله رب العالمین و الصلوة علی محمد واله اجمعین آمرزیده باد که چون بخواند کاتب و ناشر را بفاتحه یاد کند. □ _ ذکر _ _ _______ خوان هشتم را ما روایت ‌می‌کنیم اکنون... 📜🌱 @khanhashtom
https://youtu.be/00Le_44zdLI?si=5eh5X2QlQT0P27aC □ قصه بر دار کردن به زبان و خوانش استاد بزرگوار ؛ دکتر _______ خوان‌هشتم را ما روایت می‌کنیم اکنون.. @khanhashtom