〰〰〰🔹〰〰〰
✍#نــتــایــج_تــوبــه
🔸▪️ #پیرهرات #لطایفی نیز به سرایر #توبه مترتّب می داند و می گوید:
و لطایف سَرائر التوبة ثلاثة اشیاء: اوّلها اَنْ تَنْظُرَ بین الجنایة و القضیّة فتعرَّف مراد اللّه فیها... .
🔸▪️خلاصه آنکه، اول قدم این است که #سالکِ طریق یا #تائبِ به حق بازگشته، به رابطۀ میان عمل خلافی که انجام داده، با قضای الهی که او را
به انجام چنین کاری قادر ساخته، پی ببرد و تفکر به این حقیقت:
1⃣ در قضای الهی، عزّت خداوند را دریابد.
2⃣ در پرده پوشی بر گناهان نیکی و احسان خداوند را ببیند
3⃣در پذیرفتن عذر بندگان خاطی، کرم و بزرگواری خداوند را مشاهده کند.
4⃣در بخشش و مغفرت به فضل حق پی برد؛ و سرانجام متوجه شود حجت و برهان خداوند را چنان است که همواره خداوند با حجت قاطع خویش ـ که مورد قبول بندگان است بر گناهان آنها کیفر می دهد.
خداوند به بندگان خود هشدار می دهد که این خود شما هستید که برای خود کیفر و مجازات رقم می زنید و با اختیار و قدرت خود به مخالفت برخاسته اید حال آنکه برانجام ندادن آن امور نیز توانا بودید.
🔸و اللطیفة الثانیة: اَنْ یعلم ان طلب البصیر الصادق سیئة لم یبق له حسنة بحالِ... .
🔹 اگر انسان بصیر و روشن بین در پی شناخت و جستجوی گناه خود برآید حسنه و نیکی برای خود نمی بیند؛ زیرا اگر عملش خوب و خالص بوده، آن را منّت و لطفی از خالق خود می داند که به او ارزانی داشته، و اگر آن را مشوب به عیب و نقصهایی همچون ریا و مثل آن ببیند درمی یابد که عمل، ناقص است و لایق پیشگاه حضرت محبوب نخواهد بود، پس عمل ناقص خود را حقیقتی قابل توجه و اعتبار نمی داند. امام در این زمینه می گویند:
✔️هر کسی از #گنهش پوزش و بخشش طلبد
دوست در طاعت من غافر و توّاب من است
📕سیری در #عرفان امام خمینی (ره)
〰〰📚〰〰
@erfaneamali
✍ویژگی #عرفانی واخلاقی #امام_خمینی(ره) اززبان ایت الله جوادی آملی👇
🔶🔸امام خصوصیاتی داشتند که در دیگر #عارفان کمتر بود. البته دیگر عارفان نیز خصوصیاتی داشتند که در امام #فرصت ظهور و بروز پیدا نکرد. هر یک از عرفا مظهر اسمی از اسماءالله هستند. کاری که دیگران کردهاند، این است که کتابهای مبسوطی در این زمینه نوشتهاند، امام فرصت این کار را پیدا نکردند، اما نوشتههای دیگران را از علم به عین و از گوش به آغوش آوردند؛ چیزی که نهایت سعی و تلاش دیگران بود.
🔶🔹خصوصیت ممتاز امام این بود که اولاً ایشان در سیره و سنتشان بین «اخلاق» و «عرفان» کاملاً فرق گذاشتند. فرق اخلاق و عرفان این نیست که یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اخلاق در مرحله خیلی نازل است و عرفان در اوج قرار دارد و بین اخلاق و عرفان، «فلسفه» فاصله است. اصلاً نباید گفت بین اخلاق و عرفان چه تفاوتی هست تا بگوییم یکی پویاست و دیگری غیر پویا. اصلاً اینها قابل قیاس نیستند، #دو کلی اند.
📍تفاوت #اخلاق و #عرفان
🖍«اخلاق» این است که انسان سعی کند، آدم خوبی بشود، زاهد بشود، اهل بهشت بشود، عادل بشود، باتقوا بشود و از طریق فهم همه فضائل نفسانی که در کتابهای اخلاق آمده است و عمل به آنها، سرانجام یک انسان وارسته به تمام معنا بشود. اما در «عرفان» چنین کسی تازه در پله اول است، او نمیخواهد آدم خوبی بشود، آدم خوب شده است. او میخواهد بهشت را ببیند. آن کجا و این کجا! آن یک چیز است و این یک چیز دیگر. اگر کسی همه فضائل را جمع کرد و به درجات عالیه تقوا و عدالت رسید و در همه ملکات فاضله ممتاز شد، شاگرد عرفان است. عرفان معنایش این نیست که آدم زحمت بکشد که آدم خوبی بشود، عرفان با «شهود» کار دارد.
🖍در #عرفان، ترس از جهنم یا اشتیاق به بهشت و اشتیاق به لقاءالله مطرح نیست؛ اینها در اخلاق مطرح است. عارف میخواهد بگوید: بله، من هم دلیلهای فراوانی دارم که جهنم را ببینم. میخواهم بهشت را ببینم، میخواهم لقاءالله را درک کنم. آن بزرگواری که گفته است:
📝خود هنر دان، دیدن آتش عیان
نی گپ دل علی النار دُخان
📍🖍📍🖍
یعنی کسی که در فضائل اخلاقی کار میکند، گپ میزند، حرف میزند؛ چون استدلال میکند که طبق دلیل حکمت، طبق دلیل عدالت، طبق فلان ادله، طبق ظاهر احادیث، طبق این برهان عقلی، طبق این برهان نقلی جهنم هست، بهشت هم هست. این گپ میزند؛ برای اینکه میگوید: از این دود میتوان پی برد که آتش هست: دل علی النار دخان. هنر، آن است که آدم آتش را ببیند.
🔶🔹در مورد مبدأ این طور است، در مورد معاد این طور است، در مورد وحی و نبوت این طور است. همه حرفهایی که در کتابهای اخلاقی است، در حد استدلال است و مفهوم است و برهان؛ یا عقلی، یا نقلی و مانند آن و «اخلاق» جز علوم جزئی است و زیرمجموعه فلسفه است. اخلاق درباره تهذیب نفس است. اصل اینکه نفس موجود است، نفس مجرد است و… را فلسفه تبیین میکند، بعد به اخلاق میدهد تا درباره عوارض و اوضاع عقل و نفس بحث کند
💠 #ادامه_دارد...
〰〰🔸〰〰
@erfaneamali
🔶🔸 #ادامه_بحث_ویژگی_عرفانی_امام_خمینی(ره)
🔷🔹چنان که عرفان به دو بخش «عرفان #نظری» و «عرفان #عملی» تقسیم میشود، اخلاق هم به #دو بخش تقسیم میشود: اخلاق نظری که کارهای نظری در زمینه اخلاق است؛ مثل احیاءالعلوم غزالی و محجهالبیضاء فیض کاشانی و اخلاق سیر و سلوک اخلاقی است؛ بنابراین اخلاق زیرمجموعه فلسفه است؛ اما #عرفان، فوق فلسفه است و در سیر و سلوک اخلاقی و عرفانی یکی میکوشد آدم خوبی بشود، اهل بهشت بشود، یکی میکوشد جهنم نرود، یکی میکوشد اینجا که هست، جهنم را ببیند. آنهایی که برابر «خطبه متقین» حضرت امیر (ع): «هُم و الجنّه کمن قد رءآها»، وقتی که شرط تقوا را تحصیل کردند، تازه به مقام «کانَ» میرسند، نه مقام «انّ» که مقام «کان» مقام احسان است. مقام احسان این است که: «اعبدالله کانک تراه فان لم تکن تراه فانه یراک». این مقام کان است؛ گویا آدم آتش جهنم را میبیند، گویا بهشت را میبیند و گویا به لقاءالله بار مییابد؛ اما مقام عرفان مقام «ان» است؛ همان طور که حضرت امیر فرمود: «ما کنتُ اعبدُ ربّاً لم ارَه» و ایشان از آن رو غایت آمالالعارفین است که شهود تامّ را طلب میکند. پس مرز اخلاق کاملاً پایین است و فلسفه در حد وسط است و مرز عرفان در اوج است. اخلاق نظری است، فلسفه نظری است و بالای آن عرفان نظری است. اخلاق عملی پایین است و عرفان عملی بالا.
🍂🥀🍂🥀🍂
🔶🔸راه #رسیدن به مقام #عرفان
#مطلب_دوم آن است که اصلیترین راه برای اینکه انسان بتواند به آن مقام عرفان برسد و ببیند، باید از این خصوصیتها برهد؛ یعنی از خصوصیتهای بدنی برهد. ما هر کدام یک رؤیای صادقی داریم، یا از دیگران شنیدهایم. در رؤیای صادق، انسان با این چشم فیزیکی یا گوش فیزیکی چیزی را نمیشنود و نمیبیند. اینها را میگذارد کنار و با چشم و گوش دیگر سفر میکند. عارف با موت ارادی اینها را میگذارد کنار و توانایی آن را دارد که برای خودش یک حالت منامیه درست کند. حالت «منامیه» این است که انسان بیدار است، اما در عین حال که بیدار است، چیزهایی را میبیند که دیگران نمیبینند و اگر چشمش را ببندد، باز هم میبیند.
💠 #ادامه_دارد...
〰〰🔸〰〰
@erfaneamali