eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.6هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 بیخیاله ... سلام خانمی ۴۸ساله هستم ۲۰ساله ازدواج کردم همسرم اهل هیچ چیزی نیست سرش گرم زندگی خودشه نه خیانتی نه زنبازی نه اهل دوست و رفیق بازی اما اونچه که رنجم میده بیخیالیشه دیر بیام زود بیام خونه باشم نباشم نه زنگ میزنه نه میپرسه کجایی فقط موقعی که چیزی نیاز داشته باشه زنگ میزنه نمیدونم خیلی از این بیخیالیش ناراحتم انگار منو فقط برای برطرف کردن نیازهای خودش و بچه هاش میخواد نهایت محبتش اینکه چایی بریزه برا منم بریزه میوه پوست بکنه یا غذا گرم کنه بریزه بگه بیا باهم بخوریم اونقدر مستقیم و غیر مستقیم گفتم نیاز به محبت زن با مرد فرق داره که دیگه خودمم خسته شدم و ولش کردم راستش دیگه برام فرقی نمیکنه فقط میدونم باید بی محبت سر کنم همین وبه فکر بچه هام باشم البته نسبت به بچه ها خوبه 🎀@delbrak1🎀
❤️🍃❤️ ‼️ باید از جنگیدن با مرد اجتناب کرد، نه صرفاً به خاطر حفظ غرور او بلکه همچنین به خاطر حراست از شأن و منزلت خود! هیچ چیز به اندازه ی زن شوریده حال و دیوانه بی جاذبه و ناخوشا یند نیست، زنی که به جای قدرت زنانه، از قدرت استفاده می کند شهره ی آفاق است. جنگیدن، زن را نزد مرد و نزد خودش زشت و ناخوشایند می کند. 💞مرد به زنی باهوش و قوی نیاز است تا مردش را خلع سلاح کند، نه با خشم بلکه با . مردان خصوصیات زنانه را به دلیل نرمی و لطافت زن قبول می کنند و نه به دلیل قدرت او. 🎀@delbrak1🎀
خانمها بدانند💕❤💕❤ - در مقابل شوهر خود با حالت افسرده و اخمو حاضر نشوید .اورا در موقع ورود به خانه با لبخند و شاد وخندان (و ترجیحا با بوسه) استقبال کنید و البته موفع رقتن هم با لبخند بدرقه اش کنید.از خوابتون بزنید و نگذارید مرد بدون صبحانه و بدرقه و لبخند و بوسه برود... کاری کنید مرد روحش بطرف شما و خانه پر بکشد ... مرد را از خانه فراری نکنید. خانه باید مأمن ومسکن و ملجأ مرد باشد. یعنی محل احساس امنیت و آرامش و آسایش و پناه مرد...البته برنده باز هم شمایید اگرخانه اینطورباشد مرد فدایی شما می شود.... برخی دریغ از لبخند دارن شما نداشته باشید .. زنها که مظهر "قلب" هستند باید لطافت و محبت و عشق را به خانه و جامعه پمپاژ کنند اینطوری قلب مرد را تسخیر می کنند (البته برخی زن و مردها بجای این کار ساده دنبال تسخیر مرد یا زنی هستند که مال اونا نیست.....) 🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پـدر یعنی : کسی که ” نمی توانم” را زیاد در چشمش دیدیم ولی هرگز از زبانش نشنیدیم ! پـدر یعنی همان دستی که وقت ترس و گریز شانه هایت را می فشارد ....⚘ 🎀@delbrak1🎀
برکت ناسپاسی یکی از عوامل قطع یا کم شدن روزی، ناسپاسی است. در قرآن آمده است: خداوند(برای آنان که کفران نعمت می کنند) مثلی زده است: منطقه آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزی اش از هر جا می رسید، اما به نعمتهای خدا ناسپاسی کردند و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می دادند، لباس گرسنگی و ترس را بر اندامشان پوشاند. نحل/112 🎀@delbrak1🎀
😍 سلام خدمت شما خسته نباشید من یه خانومی سی وهفت سال ودوفرزند پسر دارم وشوهرم فوت کرده واز طریقه دوستم با یک نفر دوست شدم اون طرف فعلن من برای ازدواج خواست ولی گفت تا اخلاق همدیگه نشناختیم نمی تونیم ازدواج کنیم اون طرف خانومش طلاق داده میخواست ببینم با این اقا ادامه بدم ایا قصدش ازداواج واقعا لطفا راهنمایی کنید.... 🎀@delbrak1🎀
❤️🍃❤️ ⚠️ازدواج به خودی خود افراد را تغییر نمی‌دهد. ❗️زندگی زناشویی مکانی نیست که بتوانید در آن دیگری را تغییر دهید و او را در قالب آنچه که می خواهید در آورید. ⇠با توجه به قانون 70-30؛ معمولاً 70 درصد از خصوصیات همسرتان خوب است ( با شما همخوان است) و حدود 30 درصد هم چندان خوب نیست. ⇠اگر روی آن 30 درصد تمرکز کنی و بخواهی آنها را تعویض یا حذف کنی؛ مشکلات شروع خواهند شد. اما اگر روی آن 70 درصد متمرکز شوید رابطه‌تان بهتر و بهتر خواهد شد. ⇠در ازدواج به جای اینکه منتظر تغییر باشید؛بیشتر روی آن چیزهایی که نمی‌خواهید تغییر کنند،و میخواهید همانگونه که هست، بماند؛ تمرکز کنید و آنها را تقویت کنید را مستحکم‌ کنید! 🎀@delbrak1🎀
❤️🍃❤️ معمولا به انتظارات یکدیگر به خوبی پاسخ می دهند. آنها معمولا سعی می کنند به خواسته ها و انتظارات یکدیگر به خوبی پاسخ مثبت بدهند ‼️ و از بی اعتنایی و یا درگیر شدن با خواسته های یکدیگر پرهیز می کنند. این عادت ثمره برجسته ای دارد ❤️به زن و شوهر اجازه می دهد با یکدیگر مهربان باشند 😁 و علاقه و حس شوخ طبعی خود را حتی وقتی در اختلاف به سر می برند حفظ کنند. 🎀@delbrak1🎀
❤️🍃❤️ زوجین می توانند با کشف ابعاد ناشناخته و توجه به ویژگی ها و علایق یکدیگر از سردی روابط زناشویی خود جلوگیری کنند و با یادگیری مهارت های ارتباط موثر، رابطه عاشقانه شان را گرمی و حرارت بخشند. مهمترین عامل برای تغییر سبک زندگی داشتن اعتقاد و عمل به دین و دینداری هست قطعا کسی که حضور خداوند متعال را در زندگی خود می بیند بهتر و عاشقانه تر از سایرین زندگی خود را مدیریت خواهد کرد. بیشتر وقت خود را برای خانواده خرج می کند. 🎀@delbrak1🎀
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هدف این آقا چیه؟ عجیب🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
💗🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 هدف این آقا چیه؟ عجیب🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
بنده دختری مذهبی و چادری ساکن یکی از شهر های جنوبی سن 25 تا 30 ساله هستم ( که حداقل ۵ سال از سنم کمتر نشون میدم) هیچ وقت با پسری دوست نبودم. مدرک ارشد و شاغل رسمی در یکی از ادارت، در محیط کاریم آقایی هستند که از بنده 2 سال کوچکتر هستند ایشون هم ارشد و کارمند رسمی هستند، این آقا اوایل رفتار خیلی محترمانه ای داشتند و بعد کم کم شروع به تعریف کردن از من کردن ، البته جلوی بقیه نه ( جلوی بقیه با من سرسنگین رفتار می کردن) فقط زمانی که تنها بودم، اوایل متوجه دلیل رفتار هاشون نمی‌شدم که به عنوان همکار هست یا به من علاقه دارند، کم کم احساس کردم به ایشون دارم وابسته میشم (بدون اینکه قصدشون رو بدونم و شناخت کاملی از ایشون داشته باشم )، و برای اینکه این قضیه ادامه پیدا نکنه و ضربه نخورم ازشون خواستم که از من تعریف نکنند و گفتم خارج از عرف همکاری هست. تقریبا یک مدت سر سنگین‌شدن دوباره سعی کردن با من خوب بشن و البته من هم باهاشون سرسنگین بودم بعد از یک ماه پرسیدن که مشکل حل شده و من علت رفتارهای گذشته شون رو پرسیدم (یک جوریی می خواستم تکلیفم رو با خودم مشخص کنم) و ایشون جوابی نداد و ولی سعی می کرد باز هم با من خوب باشه یک مدت دوباره گذشت و من عادی برخورد می کنم و ایشون هم ظاهراً همین طور. امّا روز خانم به من پیام دادن و تبریک گفتن و من همیشه پیام هاشون رو سنگین جواب میدم، در کل یه روز هایی نسبت به من معمولی هستند و بی توجه یه روز هایی سعی می کنند خوب باشند. واقعاً نمی‌دونم هدف شون چیه ازدواج ، دوستی و ... در مورد این آقا هم بگم ایشون ظاهراً آدم آرومی هستند ولی پاش بیفته بسیار سرزبون دار هستند. سؤالم اینه از آقایون هدف این آقا چیه ؟ 🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از تبلیغات ❣دلبرک❣
اگه دوست داری با حرز امام جواد از بلایای آخرالزمان در امان باشی، حرز مبارک امام جواد رو لمس کن ببین چی برات نشون میده😍👇 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 🌺 👆با هر خرید از ما یک عدد سنگ عین علی هدیه بگیرین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❌سلام سلام ببخشید دیر اومدم از دوستای گلم ک نگران شدن و اومدن پیوی هم عذر میخوام😍😘 خوبین؟ عذاداریاتون قبول 😍
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 درد دلی .. اونقدر درد دارم که نمیدونم ازکجا شروع کنم سردرگم هسم ازمدرسه بگم که تحقیرشدم،ازخونه بگم که همیشه دعوابود،ازآدمابگم که نیست حسابم میکردن ویاهمیشه مقصربودم هیچ امیدی توزندگی نداشتم وارد زندگی متاهلی شدم،ی زندگی جدید پرازرویا،رویای خوشبختی، اماشد کابوس ،،،انگارقرارنیس بدبختیا تموم بشه،ب دور برم نگاه میکنم میگم من اینجا چیکارمیکنم زندگی که اختیارش روندارم،خونه نیس کاروانسراس،حسرت همه چی ب دلم مونده چقدرتنهام😞😞 امشب شوهرم ی حرفی روبهم زد که فهیدم احترام وکوتاه اومدنام توزندگی با بدبختیاساختنم ازحماقتم بوده،هروز بیشتراز روزای قبل دارم میشکنم،روحم داغونه،برای خودم آرزی مرگ میکنم کاش زندگی ی دکمه برگشت داشت کاش باطن آدما توظاهرشون بود حالا که برگشت در کار نیست باید چه کرد.. 🎀@delbrak1🎀
❤️🍃❤️ یعنی: 👈هر وقت همسرت از مشڪلات صحبت ڪرد 👈توخیلی قشنگ به حرفاش گوش ڪنی 👈 ودلداریش بدی ❗️نه اینڪه فڪرڪنی "لیاقت"نداره باهاش صحبت ڪنی و بگی ای بابا،ول ڪن بازم شروع ڪردی😒 🎀@delbrak1🎀
❤️🍃❤️ 🔵 اگه به ایرادهایی كه همسرتان دارد فكر كنید، هر روز بیشتر از او دور می‌شوید، اما اگر به 👈 👉 او بیندیشید آنوقت هر روز بیشتر برایتان می‌شود. 🎀@delbrak1🎀
❤️🍃❤️ زوجی قرار گذاشتند تا از هم جدا شوند. هر دو بر سر جدایی‌شان توافق داشتند. به‌صورت عادلانه کتاب‌هایشان را تقسیم کردند، اما خیلی زود دریافتند کتابی را که یکی از آن‌ها می‌خواهد، آن یکی هم دوست دارد. این موضوع هنگام تقسیم کتاب‌های دیگر شدیدتر شد. بعد دریافتند که درمورد کتاب‌های دیگر هم همین طورند و یک‌دفعه هر دو متوجه شدند آنقدر نقطه مشترک دارند که جدایی‌شان دشوار و دردناک است. امروز هنوز باهم زندگی می‌کنند و به جدایی از هم به‌عنوان حادثه‌ای دردناک و "غیرضروری" می‌نگرند. ✍گاهی در میان هزار دلیل برای رفتن، یک دلیل برای پیدا می‌شود. 🎀@delbrak1🎀
آقا هستم... خوشبختم و نگران... حدود یازده ماه پیش با خانومی ازدواج کردم که اهل و ساکن ایران نیستن و اصالتا عمانی هستن و در شهر مسقط عمان زندگی میکنن بنده 36سالمه و همسرم 12سال ازمن کوچکتر هستن تک فرزند خانوادشون هستن و هیچ اشنایی با زبان و فرهنگ ایرانی ندارن...👇 و بشدت دراین مدت بمن وابستگی عاطفی پیدا کردن اشنایی ما بصورت کاری بود که با پدرشون داشتم و اینکه من فوق لیسانس معماری سنتی دارم وطی سفری که به عمان به دعوت پدرشون جهت ساخت یک مسجد بود اتفاق افتاد و از سوی ایشان پیشنهاد ازدواج داده شد شرایطی تعین شد که تمکین برای مرد باشه و همسرم بامن درایران زندگی کنن و...با حذف اضافات این مختصری بود از نحوه اشنایی و... اما بعد من اعتقادی به عشق ندارم وبه ازدواج هم فکر نمیکردم همسرم خانوم خیلی بامحبت و سرزنده و شادی هستن مشکل ما برسر نحوه ارتباط برقرار کردنه جدا از گویش ها مشکل فرهنگ دوکشور مختلف هم هست دین کشور عمان مسلمانه و مذهبشون اباضیه ست که بنظر خودشون قدیمی ترین ونزدیکترین مذهب به اسلامه و بنوعی همان مذهب خوارج در زمان امام علی علیه السلام میشه بااینکه همسرم شیعه دوازه امامی هستن ولی بعضی از عقایدشون با من متفاوته بنده ادم مذهبی هستم و تحقیق وتفحص زیاد داشتم در فرقه ها و نگرانم شاید این موارد در اینده بتونه مشکل ساز بشه برای زندگی ما در نهایت اینکه بااینکه همسرم خیلی خیلی متوجه من هستن و محبت میکنن و واقعا بمن عشق میورزن واحترام میکنن من نمیتونم اون حس ایشونو داشته باشم 🎀@delbrak1🎀
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 داداشم قبول کرد ازدواج کنه 👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🍃🍃🍃🍃🍃 داداشم قبول کرد ازدواج کنه 👇👇👇
سلام خیلی ممنون بابت کانال خیلی خوبتون میخواستم بگم خیلی وقته برا برادرم دنبال یه زن خیلی خوب بودیم ولی هر جا میرفتیم داداشم یه بهانه می‌گرفت از تو کانال از تجربیات دوستان استفاده کردم که میگفتن نماز ام البنین خوندن و حاجت گرفتن امشب بین نماز مغرب و عشا دورکعت نماز هدیه به ام البنین خوندم و از ته قلبم ازش خواستم که یه زن خیلی خوب قسمتش کنه چند وقت پیش براش جایی رفته بودیم خواستگاری خیلی دختر خانم خوبی بود و همه مون پسند کرده بودیم ولی داداشم گفت نه نمیخوام باور کنین نماز و که خوندم به نیم ساعت نرسیده داداشم زنگ زد گفت با همون دختر خانم صحبت کردن و به توافق رسیدن خیلی خوشحال شدم آنقدر که الان میخوام نماز شکر بخونم دوستان حتما امتحان کنین برا ما هم دعا کنین 🎀@delbrak1🎀
وقتی شوهر خیلی خوب باشه😉 آرامش میده بهت که هیچ ، رفیق هم هست واست که نیاز به کسی نداشته باشی 😍😍 رفیقم ، ارامشم، شووووووهرم دوست دارم ────𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮──── 🎀@delbrak1🎀
🎀 عزیزان دل میگین چرا ادامه داستان ماهچهره رو نمیزاری؟؟ ببخشید نویسنده مون مشکلی براش پیش اومده منتظریم رو ب راه بشه برامون بفرسته 😢😢 ببخشید 😍
💚🌷 🍁 با این دل بیقرار خیلی سخت است جا ماندنمان ز یار خیلی سخت است... 🍁تو درد فراق دیده ای، می دانی برگرد که انتظار خیلی سخت است... همه با هم زمزمه می کنیم دعای الهی عظم بلاء به نیت تعجیل در فرج مولایمان امام زمان علیه السلام ان شاء الله 🎀@delbrak1🎀
شوهرتون رو به خود وابسته کنید اگر مردی از سمت همسرش شاد شود، نسبت به آن زن احساس وابستگی شدیدی پیدا می‌کند به نحوی که دیگر نمی‌تواند نبودن آن زن را در ذهن خود مجسم نماید. برایش جشن تولد بگیرید در جمع از او تمجید کنید، برای خانواده‌اش احترام قائل شوید، غذای مورد علاقه‌اش را بپزید و خلاصه به هر ترفندی که شده خوشحالش کنید "خوشحال کردن او مساوی است با وابـسته کـردنش نسـبت به خـودتان " 🎀@delbrak1🎀
🔴شکست عاطفی ⭕️ یک سری از آدم‌ها هستند که وقتی شما را ترک می‌کنند، دوست ندارید هیچ‌وقت برگردند. چون موقع رفتن، طوری شما را می‌شکنند که تا مدت‌ها آسیبی که از آن‌ها دیده‌اید از بین نمی‌رود و خیلی دیر می‌فهمید که برای چه آدم‌های بی‌ارزشی اشک ریختید و از خودگذشتگی کردید. 👈اما گاهی برایتان سوال می‌شود که چه چیز این آدم‌ها را انقدر دوست داشتید؟ برخی به اشتباه این حالت را عاشقی می‌نامند، غافل از این‌که تنها وابسته‌ی آن شخص بوده‌ اند. در همه حال به خودتان عزت و احترام بگذارید و اگر با کسی وارد رابطه شدید، به قیمت فراموش‌کردن خودتان رابطه را ادامه ندهید 🎀@delbrak1🎀
❌❌❌خبر خوب اینه که داستان ماهچهره پارت جدیدش ب دستم رسید😍😍
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 #ماهچهره قسمت پانزدهم بدجوری کفریه که نمیتونه پیداش کنه امیدوارم دوباره نیاد حرصشو سرمون خ
قسمت شانزدهم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 طلعت که نوجوون دوازده سیزده ساله ای بیش نبود از جاش پرید و چادری که کنارش بود روی سرش انداخت و زیر گلوشو گرفت و گفت بفرمایید. بابا درو باز کرد و پا توی خونه گذاشت بعد از اون پسر قد بلندی با چشم و ابروی مشکی و پوست گندمی که هیکل درشتی داشت پا توی خونه گذشت.بابا بعد از این که جواب سلام طلعتوداد با صدای بلندتری گفت خانم مهمون داریم. مامان در حالی که چادر روی سرش انداخته بود از خونه بیرون اومد و گفت سلام حاجی خوش اومدین. خوش اومدی پسرم.بابا روی تخت کنار من نشست و بعد از این که دستی روی سرم کشید به پسر اشاره کرد و گفت حبیب پسرم بیا بشین. بعد به طلعت نگاهی انداخت و گفت دخترم یه چایی برامون میاری. طلعت که به سمت اتاق راه افتاد بابا شروع به حرف زدن کرد و گفت این حبیب از یکی از شهرهای اطراف اومده. ده دوازده سالشه و حسابی زبر زرنگه.از امروز کارشو تو حجرہ شروع کرده و توی همین یه روز خوب تونست ثابت کنه که به کار وارده و میشه روش حساب کرد. امروز اوردمش اینجا تا با شماها اشنا بشه چون میخوام کارهای خونه رو بهش بسپارم. بعد به مامان که نگران دختر های خونش بود نگاهی انداخت و گفت پسر چشم و دل پاکیه با حياعه نگران نباش. اصلا خودت نگاه کن اون موقع تا حالا سرشو از روی زمین بلند نکرده.طلعت با سینی چایی به حیاط اومد وسینی رو روی تخت گذاشت. بابا به من اشاره کرد و گفت این ته تغاریمه ماهچهره پنج سالشه مثل خواهر خودت بدونش میدونم که حسابی با هم جور میشین بعد به ماهچهره اشاره کرد و گفت این یکیم یکی مونده به اخریه همین دوتارو تو خونه دارم و بقیشونو شوهر دادم. پسرام که از اینا بزرگ تر بودن هر کدوم الان سر خونه زندگیشونن .به مرور زمان باهاشون اشنا میشی. 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره قسمت شانزدهم 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹 طلعت که نوجوون دوازده سیزده ساله ای بیش نبود از جاش پرید و چادری
قسمت هفدهم 🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃🌸 حبیب یادت باشه که اینا خواهر و بردادراتن من تورو مثل پسر خودم میدونم. حبیب دست بابارو بوسید و گفت خدا ازت راضی باشه حاجی. بابا چاییشو سر کشید و گفت ناهارو پیش ما بمون دست پخت حاج خانوم حرف نداره. مامان لبخندی به روی حبیب زد و گفت کجا زندگی میکنی پسرم؟ بابا قبل از اون جواب داد خونش اینجا نیست به شهر دیگه زندگی میکرده. پدرش تازه به رحمت خدا رفته و از مادرشم سن و سالی گذشته مامان شروع به خوندن فاتحه کرد و بابا ادامه داد حبیب برای این که خرجی زندگی مادرشو بده اومده تهران کار کنه و هرچی در میاره برای مادرش بفرسته. فعلا یکی دو روز اینجا بمونه تا توی مغازه یه جاییو براش درست کنم. شبا اونجا بخوابه خیال خودمم بابت جنسها راحته.مامان چادرشو زیر بغلش جمع کرد به سمت اتاق رفت و گفت طلعت بیا میوه بشور از مهمونمون پذیرایی کن. طلعت پشت سر مامان راه افتاد و بابا هم بعد از اون بلند شد.از حوض آبی به دست و صورتش زد و دوباره به سمت ما | برگشت کنار من نشست و گفت چخبر ماهچهره خانم. شروع به حرف زدن کردم و از سرماخوردگی لیلی گفتم. حبیب به حرف هام گوش میداد و همراه بابا میخندید.حرف هام که تموم شد حبیب رو به بابا کرد گفت خدا حفظش کنه حاجی چه شیرین زبونه. متوجهی حرف هاشون نمیشدم و دوباره خودمو مشغول بازی با عروسکم کردم. ساعتی بعد مامان بقیه رو برای ناهار صدا زد و همه دور سفره ای که از برنج خوش عطر ایرانی و فسنجون پر از گردو و سبزی خوردن تازه پر شده بود نشستیم. بعد از ناهار مامان برای حبیب توی یکی از اتاق ها رخت خواب انداخت و گفت حتما خسته ی راهی برو استراحت کن پسرم. 🎀@delbrak1🎀