🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
کتک میزنه..
من یه خانوم ۳۴ ساله هستم یه دختر ۱۲ ساله دارم و یه پسر یکساله و نیم دخترم از همسر اولمه که فوت کرده و من مجدد ازدواج کردم الان ۶ ساله همسرم قبل از ازدواج دخترمو قبول کرده ولی حالا همش اسرار داره که دخترمو بفرستم پیش مادربزرگش بخاطر این موضوع همش باهم مشکل داریم بجز این هم دست بزن داره یا دخترمو میزنه یا منو
الانم منو کتک زده خونه مامانمم اومدم قهر و پسرمو با خودش برده و میگه باید دخترتو نیاری ولی مشکل من بیشتر بخاطر کتک زدناشه نمیدونم چیکارکنم برم درخواست طلاق بدم یا ادامه بدم به این زندگی از یه طرف نمیتونم دخترمو ول کنم دست بزن داره بد دهنه خودخواهه از طرف دیگه دلم به پسرم میسوزه و نمیتونم ازش بگذرم
شما بگین چیکارکنم
🎀@delbrak1🎀
🔹
براي بعضيها همان بهتر كه شناخته نشوي بپذیر که هر حرفی ارزشِ شنیدن ندارد و هر قضاوتی ارزشِ بحث کردن ...
بپذیر که گاهی آدم ها به قدری لبریز امواج و صفت های منفی اند که همان بهتر که به روی خودت نیاوری
تو قادر به تغییر خصلت های آزاردهنده ی آدم ها نیستی ، چون تو جای آن ها نیستی و تاریخچه ی دردهایشان را نمی دانی و نمی دانی از کجا و چه زخم هایی خورده اند که حالا به هرکس که می رسند ؛ زخم می زنند
تو باید آنقدر قوی و بی تفاوت باشی که بی آنکه حتی خم به ابرو بیاوری ، از کنار آدم های منفی ، عبور کنی و دغدغه ی مقصدت را داشته باشی ، نه حرف ها و کنایه هایی که فقط مانع خوشبختی و آرامش تو می شوند ...
بی تفاوت باش و رها ؛درست مانند دریایی که با پرتاب هیچ خرده سنگی ، متلاطم نمی شود
درست مانند رودخانه ای که بخاطر هیچ سنگریزه ای ، تغییر مسیر نمی دهد
آدم ها برای پی بردن به عمق دریاچه ، سنگ می اندازند ،تو دریا باش و عمیق ،
تو رودخانه باش و بی انتها ...
بزرگ باش و در پیِ اثبات خودت به ذهن های کوچک ، نباش که برای بعضی ها ، همان بهتر که ناشناخته بمانی ...
🎀@delbrak1🎀
#راه_های_افزایش_علاقه_به_همسر
بدون همسرتان به مسافرت نروید.
🌺 فراموش نکنید که شما با همسرتان پیمان بستهاید همیشه و در همه حال، در خوشی و ناخوشی با هم باشید.
💞 همسرتان همه چیز شماست و شما همه چیز او و درست نیست بدون حضور او بخواهید با دیگران خوش بگذرانید.
💖 همسران می توانند طراحان اصلی یک زندگی خوب باشند.
🎀@delbrak1🎀
💞🍃 گفت گوی ساده که آخرش به قهر میکشه !
اگه من بمیرم چه کار میکنی؟
مرد : خدانکنه عزیزم ! چرا این سوالات می پرسی ؟
زن :دوباره ازدواج میکنی ؟
مرد: البته که نه عزیزم
زن: مگه دوست نداریی متاهل بشی
مرد: چرا دوست دارم
زن: پس چرا ازدواج نمیکنی ؟
مرد:خیلی خوب ازدواج میکنم
زن با سردی: اجازه میدیی لباسمم ببپوشه؟
مرد: اگه بخواد شاید
زن با ناراحتی بلند میشود
مرد: کجا؟
خونه مادرم !
مرد: من شوخی کردم چرا به دل گرفتی..
🔶 مردان باید بدانند هر شوخی جالب نیست خانم ها زود به دل میگیرن هر شوخی توی زندگی زناشویی جایز نیست
🎀@delbrak1🎀
#ابراز_علاقه
در محبت كردن خلاق باشيد
خانم خانه را با چیزهای کوچک غافلگیر کنید: شام، هدیه و یا حتی یک شاخه گل ناقابل
همسرتان باید حس کند که شما به او فکر میکنید و احساسش میکنید
🎀@delbrak1🎀
👈 #شناخت خانم ها
🔹 زن برای نشان دادن #مشارکت و ایجاد رابطه با شما حرف می زند.
🔸 حرف زدن زیاد او با شما نشان دهنده ی این است که دوستتان دارد. اما اگر با شما گفت و گو نکند به دردسر افتاده اید.
🔹 هدف زنان از حرف زدن واضح است:ایجاد رابطه و دوستی، نه حل مشکلات. زن می تواند بعد از گذراندن تعطیلات دو هفته ای با دوستش وقتی به خانه برگشت بلافاصله دو ساعت هم تلفنی با او صحبت کند.
#گوش
🎀@delbrak1🎀
✅ انرژی مثبت کلمات را بیاد بیاورید
نگو : ببخشید که مزاحمتان شدم !
بگو : از اینکه وقتتان را در اختیار من گذاشتید متشکرم .
نگو : خدا بد نده !
بگو : خدا سلامتی بده .
نگو : قابل نداره !
بگو : هدیه ایست برای شما .
نگو : شکست خوردم !
بگو : تجربه کردم .
نگو : زشته !
بگو : قشنگ نیست .
نگو : بد نیستم !
بگو : خوبم .
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
ده سال هست ازدواج کردم 👇👇👇
🌿🌿🌿💗🌿💗🌿💗🌿🌿🌿
۱۰ سال هست ک ازدواج کردم
اما خانوادم با ازدواجم بخاطر اینکه خانواده همسرم پدرش معتاد بود و ازهم جدا شده بودند مخالف بودند
خلاصه سرنوشت جوری شد که بابام قبول کرد اما داداشم ک مجرده و ازمن بزرگتره با من بد افتاد تا ب الان
.نمیزاره من برم خونه پدر و مادرم و هربار برم کلی دعوا و مرافه راه میندازه بااینکه من بعد ازدواج کاملا خوشبختم و یه پسر دارم اما بازم باهام خیلی بده جوری که پدرومادرم هم به ستوه اومدند و میگن ک نیا
چون ما از پسش برنمیایم خلاصه منم دوست دارم گاهی اوقات برم دلم واقعا تنگه خونمونه چیکار کنم خواهرای گلم
🎀@delbrak1🎀
اونی که
خوشحالیت خوشحالیشه؛
ناراحتیت ناراحتیشه...
همونو بچسب
اون آدم، بهترین آدمِ زندگیته...
🎀@delbrak1🎀
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
هیچ وقت با همسرتون نجنگید
🌿🌿🌿
👈هم به خاطر غرور شوهرتون و هم به خاطرحفظ شأن و منزلت خودتون
👈شما باید از قدرت زنانگی و سیاست خودتون استفاده کنید نه قدرت نیش زبانتون
🎀@delbrak1🎀
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹
عسلم ..
سلام عسل هستم ۲۷سالم.سن کم ازدواج کردم الان دوتا دختر دارم ۱۲ساله.۷ساله..چند وقت با شوهرم درگیرم میگه میخواد ازدواج کنه...تا اینکه سه ماه پیش باهم دعوا کردیم بحثمون شد من آمدم خونه مادرم....آلان دو هفته پیش فهمیدم پدرشوهر.مادر شوهرم رفتن خواستگاری براش وعقد کردن 😭😭من چند روز پیش فهمیدم...الان نمیدونم چکار کنم انگار دنیا رو سرم خرابه...چندتا بزرگترا چند مرتبه فرستادن دنبالم موند بین دوراهی برگردم به زندگیم یا طلاق بگیرم..
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 من N هستم خواستم از زندگی خودم بگم براتون راهنمایی کنید ممنون میشم
من یه دختر ۱۶ ساله هستم دوماه میشه عروسی کردم خونه خودمون تکمیل نشده زیاااااد مونده تکمیل شه باید کمکم پول در بیاریم تا تکمیلش کنیم خونه مادرشوهرم زندگی میکنیم خونه پدریم یه شهر دیگهست اما خواهرمم این شهره که الان ما زندگی میکنیم . نامزدی مادرشوهرم اینا خیییییلی. باهام خوب بودن البته منم خییییلی دوستشون داشتم اما الان خیییییلی حرف زدنشون باهام زشت شده یه خواهر شوهر مجرد دارم از خودم بزرگتره هییییچ کاری نمیکنه همش منم تااااازه خیلی بد باهام برخورد میکنه مثلا ب خواهرم بی احترامی میکنه به خودم همینطور به خانوادهم . اصلااااا دوست ندارم هیییچ کسم بیاد خونمون چون بعدا حرف میزنن
خواهرم خییییلی احترام اینارو میگیره زود زودم همشونو دعوت میکنه کلیییی پذیرایی میکنه ازشون اما اینا خییییلی به خواهرم بی احترامی. میکننن همش میگن نری خونشون . منم یه دخترم از خانوادهم دورم تنها یه خواهر دارم خیلی دوسش دارم .
کار شب و روزم شده گریه انقد گریه کردم چشام میسوزه من خیییییییلیاحترامشونو نگه میدارم اما نمیدونم چرا اونا اینطوری میکنن. شوهرم نمیدونه چون اگه بدونه بهشون میگه اونام دعوام میکنن نگید جداشین برید خونهاجاره کنید چون خیلی گرونه تواناییشو نداریم البته ناگفته نمونه شوهرم از من ۱۰ سال بزرگتره از همه لحاظ از شوهرم خییییلی خوبترم همه میگفتن تو با این همه خوشگلی چرا اینو انتخاب کردی اما مادرشوهرم اینا همش میگن پسر ما خیییلی خوبتره
اما منو شوهرم خیلی همو دوست داریم
ندیده دوستتون دارم😘😘😘
🎀@delbrak1🎀
✅اگه دوست داری با حرز امام جواد از بلایای آخرالزمان در امان باشی، حرز مبارک امام جواد رو لمس کن ببین چی برات نشون میده😍👇
🌺
🌺 🌺
🌺 🌺
🌺
🌺 🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🌺 🌺
🌺 🌺
🌺 🌺
👆با هر خرید از ما یک عدد سنگ عین علی هدیه بگیرین
❤️🍃❤️
#ایده_تجربه
زن های متاهل هوشیار باشند
و بیدار✋
وقت کار و تلاشه👍
خودم رفتم
با هزینه کمی
یه چیزی خریدم
زدم به موهام
دو روزه نگاه
همسرم برق میزنه😉
وقتی موهامو می بینه که
صاف و زیبا و خوشرنگه
کلی کیف میکنه😍
موهایی هست به اسم استکشن گیره ای،
با یه کلیپس یا سنجاق
شینیون که بالاش داره
و توی مو مخفی میشه😊
وقتی با رنگ متفاوت از مو
بین موهای جلوی سر میزنی
انگار موها رو
مش تیکه ای یا سوزنی کردی
با هزینه کم
تنوع خوبی میده👍👍
همسر من روز اول
فکر میکرد موی خودمه
تا بهش نگفتم متوجه نشد😉😎
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 رسم روستا.. 👇👇👇
سلام من سوال دارم لطفا راهنمای کنید من خانم ۲۵ ساله هستم دوتا بچه پسر یکی ۱۱ و یکی ۵ ساله دارم من در گذشته یک نفر دوس داشتم ولی تو روستا ما رسم بود اول دختر بزرگ ازدواج کنه بعد کوچک چون من کوچک بودم اونکه دوسش داشتم جرعت نداش بیاد خاستگاری و اون هم پسر اول خانواده بود همش اسرار داشتن ازدواج کنه ولی چون منو دوس داش قبول نمیکرد و برادر کوچکش ازدواج کرد اون نزدیک سه یا چهار سال بود منتظر من ویک دختر خاله داشتم که هر وقت میرفتم پسره ببینم میامد نگهبانی میداد کسی نیاد خلاصه بعد چند وقت خواهر بزرگم ازدواج کرد و یک هفته از ازدواج خواهرم نگذشته بود که برا من خاستگار امد و زن برادرم خیلی تو گوشم خوند این پسره خوبه منم قبول کردم ازدواج کردم بعد که پسره فهمید من ازدواج کردم خیلی ازم ناراحت شده بود میگفت من اینهمه وقت بخاطر تو واستادم حرفا پدرمادرم اطرافیانم بماند حتی برادرم ازدواج کرد من بخاطر تو واستادم تو بخاطر من یه هفته صبر نکردی همش میگفت طلاق بگیر من میگیرمت من بدون تو نمیتونم زندگی کنم یا باتو یا اصن ازدواج نمیکنم منم سوهرم خیلی اذیت ازارم میداد تو عقد ولی چون طلاق تو فامیل نداشتیم نمیزاشتن طلاق بگیرم میگفتن بری سرخونه خودت خوب میشه و الان شوهرم خیلی خیلی خوب شده کارتاش پولاش همه دس منه حتی پول تو جیبیشو از من میگیره همش منو تو خونه ریس سرور صدا میزنه خیلی بهم محبت میکنه چند روز پیش فهمیدم اون پسره من دوسش داشتم داره با همون دختر خالم که میامد وامیستاد منو اون هم ببینیم ازدواج میکنه تا الان بیخیال بودم ولی الان دارم خفه میشم بعضی وقتا حتی نفس کشیدن برام سخت میشه یک دو بار بهش زنگ زدم جواب داد قط کردم باخودم گفتم داری چکار میکنی تو دوتا بچه داری ولی نمیدونم چطوری فراموشش کنم تو خدا راهنمای کنید فقط دارم خفه میشم بی دلیل بچه هارو کتک میزنم اخلاقم با شوهرم مثل سگ شده نمیدونم چی میخوام خواهش میکنم راهنمای کنید
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃 سپیده خانم از جلسه خواستگاری و شرط همسر پزشکشون میگه👇
سلام قشنگم
کانالتون اینقدر معرکه است که من به عشقش میام روبیکا
من ۲۱ سالمه و همسرم ۲۹.
همسرم توی خواستگاری برای من شرط گذاشتن که چادر سرکنم. من خوشم نمیومد ولی چون همسرم پزشکی خونده بود، قبول و ازدواج کردم.
رفته رفته به همسرم علاقمند شدم. من به خیال این بودم که بعد ازدواج شوهرمو راضی میکنم که چادر نپوشم ولی متاسفانه بعدا که این خواهش رو کردم، خیلی ناراحت و دعوا شد.
من فهمیدم اشتباه کردم. هم برای قبولی پیشنهادش و هم برای اینکه بعدا خواستم بزنم زیر حرفم.
خواستم بگم به حرفایی که تو خواستگاری زدید پایبند بمونید. چون طرف مقابل روی حرفتون حساب کرده موقع انتخاب.
خداروشکر منم الان به چادر علاقمند شدم و مدلای مختلف چادر ملی استفاده میکنم که زیباتره و آزادی عملش هم بیشتر.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃 صرفا خاطره🍃 👇👇👇👇
خاطره بگم
من ششمین دختر خانوادم
یعنی برادر بزرگتر از خودم ندارم
همیشه از مادرم میپرسیدم مامان وقتی بدنیا اومدم خوشحال شدی یا ضدحال خوردی چون دخترم
همیشه هم میگه خیلی خوشحال شدم
مادرم خیلی باکلاس هست میدونم دختر دوست داره ولی بعد پنج دختر بازم دختر بیاره خداشاهده ضدحاله
خلاصه همیشه ادعا میکنه که از تولدم خوشحال بوده
بعد مچ گیری کردم تو مهمونی داشت حرف میزد من وقتی زینب(تو خونه بم میگن زینب) بدنیا اوردم خبر خوب شنیدم که اینقدر خوشحال بودم وقتی بچم دختربود همچنان خوشحال بودم
بعد اروم گفتم مامان واقعا از تولدم خوشحال بودی یا به خاطر اون خبر خوشحال بودی 😂😂😂مادرم با شرمندگی گفت خب دیگه خوشحال بودم
اینم بگم با انکه هفت خواهر بودیم پدرو مادرمون خیلی دوست داشتن پسردار بشن ولی همیشه مارو دوست داشتن
و حتی بیشتر از پسرها مارو دوست داشتن الان که سه تا برادر دارم بازم دخترهارو خیلی دوست دارن
ولی خیلی خوب مچ گیری کردم 😂
به قول مادرم بچه باید خوب باشه دختر و پسرش مهم نیس
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹🪴🌹 زبونمون بسته شد.. 👇👇👇
با سلام خدمت شما دوستان عزیز خسته نباشید تورو خدا راهنمایی کنید زندگیم رو هواس 😔💔
من سال 1401 در آبان ماه ازدواج کردم با یه پسری 28 ساله قبل این هر کی برام خاستگار میومد بابام ردش میکرد ولی این ک اومد زبون کل خانواده بسته شد 😔اولای زندگی خوب بود یه روز مادر شوهرم با شماره موبایل شوهرم بهم زنگ زد منم فک کردم شوهرم تو شرکت دستش رفته دستگاه بهم زنگ زدن 😔من چون حسین خونه مجردی داشت بعضی وقتا میرفتم اونجا میموندم خونه مادر شوهرم، مادر شوهرم نمیذاشت من ک به این شماره زنگ زدم مادر شوهرم برداشت گقت بیا پایین بریم بیرون منم زود رفتم منو با یدونه همسایه دارن با اون بردن قبرستان 😔از اونجا ک برگشتم مادر شوهرم منو نصیحت کرد گفت من میدونم با حسین فلان کارو کردی این کارو کردی راستی من با اینکه نامزدم ولی آقامون به زور دوشیزه کرده بلاخره مادر شوهرم هر چی گفت منم به حسین پیام کردم حسین رسید خونه مادرش، مادر شوهرم با فحش به حسین گفت پاشو شما هم خیلی ببخشید ولی دلم پره 😔قهبتو از اینجا برو اونم گفت باش من میبرم
اومدیم خونمون مامانم اینا هم اومدن ک ببینن ماجرا چیه جنگ افتاد حسین جلوی مادرش ایستاد گفت حق نداری به خانمم توهین کنی حق نداری دوروبرش بپیچی❤️🥺 بعد اون روز ک شهادت خانم فاطمه زهرا (س) بود از اون روز به بعد دیگه خبری از مادر شوهرم نشد ینی ن زنگ زد ن اومد ن رفت حسین بهم برگشت گفت رقیه منو مجردی خیلی رنجونده بود نخواستم تو رو هم اذیت کند مادر شوهرم وسطای دعوا گفت برو خجالت بکش یکیو گرفتی طلاق دادی 😔من اونجا فهمیدم حسین سابقه ازدواج داره ولی نگفته خونه داشته باخته گذاشته تو بورس 😭🚶♀
چون مادرش خونه راش نمیداد من میرفتم میموندم خونه ای ک اجاره کرده بود هی گذشت و گذشت رسیدم به عید پانزده روز خونه موندیم بدون اینکه بگم منو ببر مسافرت خودشم دوسش داشتم و هنوزم دارم اونم دوسم داشت برام هر کاری کرده ولی بعضی وقتا من باهاش تند حرف زدم وسواسیت داره بعضی وقتا یادم میرفت رعایت کنم 😔💔
پانزده عید بود بهم گفت رقیه طلاهاتو بده ببرم وزن کنم ببینم چقدر در میاد آپارتمان نگاه کرده بودیم پسندیده بودیم میخواستیم بگیریم ولی حسین سرم کلاه گذاشت 😭
شیفت شب بود صبح بهم زنگ زد آماده شو میام بریم خونه صبحانه بخوریم به بهانه صبحانه برد خونه طلاهامو گرفت گفت پاشو بریم زرگر وسطای راه الکی بهم گفت گوشیو تو ماشین یکی جا گذاشتم الکی بود مامانشو و داداشش پشت سرمون میومدن گفت گوشیتو بده زنگ بزنم الکی داداشش برداشت گفت گوشیتو اینجا جا گذاشتی بیا بگیر منو وسطای راه ولم کرد میون اون همه سگ گوشیو ازم گرفت منم با پرسیدن آدرس از این و اون رسیدم خونه مامانم نگران شد فشارش بالا رفت حسین زنگ زد یه مامانم من گوشیمو گم نکرده بودم کار منو و شما تموم شد برید دادگاه حل کنید 😭 قبل این اتفاق یه هفته بود ازم سرد بود باهام سرد رفتار میکرد منم فک میکردم خستس بزار استراحت کند ولی نگو بلایی سرم اومده ک نگو 😔
حالا سر هیچی کارمون افتاده دادگاه پسره راضی نمیشد من جاییم درد بکنه من قصد طلاق ندارم میخام برگردم به زندگیم ولی پسره جوریه منو میبینه میچسبه به مامانش 😔
رفتم پیش دعا نویسی چیزی گفتن سحر و جادو کردن دعا نوشتن ولی تاثیر نداشته 😞💔
وکیل گرفتیم میگه تو محکم بایست بزار حسین خودش بیاد
آخه من دلتنگشم نمیدونم چه کار کنم پسره بهم توجه کند دوسم داشته باشد 😔💔
دخالت مادر شوهرم زیاده اولش جلوشو خوب گرفته بود ولی بعد اینکه عید شد دید کم مونده مامانم جهیزیه بدهد رفت سحر و جادو کرد
ببخشید زیاد شده تورو خدا یه راه حلی بگین
طلاق میتونم بگیرم ولی شما هم ببخشید دختر نیستم به خاطر این کارم نمیتونم
بعدشم پسرو دوست دارم 😔💔
مامانم اینا پیر شدن از وقتی این کار شروع شده ناراحتی قلبی گرفتم فشار آوردم😭
رقیه هستم 18 تبریز 💔🚶♀
🎀@delbrak1🎀