#دلبری_برای_خانواده_شوهری
یه ایده دارم واسه خانما ک بیشتر خودشونو تو دل خانواده همسرشون جا کنند
گاهی اوقات(مخصوصا در دوره نامزدی) دست پر به خونه خانواده همسرتون برید خیلی تاثیر گزاره
مثلا یه روسری برای مادرشوهرتون بخرید و بگید وااای مادرجون وقتی رنگ این روسری رو دیدم یه لحظه چهره شما توذهنم اومد و گفتم رنگش بهتون میاد
یا برای پدرشوهرتون یه پیرآهن با قیمتی مناسب که توان خریدشو دارید بخرید و بگید وای پدرجون این رنگ پیرآهن واقعا برازنده شماست
با این رفتارها باعث میشه بیشتر نسبت ب شما علاقه مند بشوند❤️
درضمن هیچوقت جلوی جاریتون از خواهرشوهرتون بد نگید یا برعکس
چون به هیچکس جز خودتون آسیب نمیزنید
درعین حال مهربون و محترمانه رفتارکنید و کاری هم ب کار بقیه نداشته باشید.
🎀@delbrak1🎀
زوج های خوشبخت چه کار می کنند؟
اگر هر زوج در هفته فقط 5 ساعت را صرف زندگی مشترکشان کنند روابط شان بهتر خواهد شد. کاری که زوجهای خوشبخت میکنند را به شما توصیه میکنیم که عبارتند از:
خداحافظی:
این زوجها هر روز قبل از خداحافظی، درباره کارهایی که قرار است در آن روز بکنند سوالاتی از همدیگر میکنند (2 دقیقه در روز، 5 روز در هفته، جمعاً 10 دقیقه).
- تجدید دیدارها:
این زوجها در پایان هر روز کاری یک گفتگوی آرام و بی استرس با هم دارند.
در این فرصت آنها میتوانند روابط خود را عمیقتر سازند و از خستگی و دلمشغولیهای هم آگاه شوند (20 دقیقه در روز، 5 روز در هفته، و جمعاً 1 ساعت و 40 دقیقه در هفته).
- محبت:
این زوجها محبت خود را از طریق رفتارهایی همچون لمس کردن هم، روابط عاشقانه و بخشش در مواقع مناسب ابراز میکنند (5 دقیقه در روز، 7 روز در هفته و جمعاً 35 دقیقه در هفته).
- قرار هفتگی:
این زوجها یک قرار هفتگی دو نفره در فضایی خلوت و آرامش بخش برای تازه کردن عشق خود دارند (2 ساعت در هفته).
- تحسین هم و قدردانی:
این زوجها هر روز حداقل 5 بار قدردانی و محبت صادقانهای بین خود رد و بدل میکنن
🎀@delbrak1🎀
#درخواست_راهنمایی
سلام عزیزم حالتون خوبه من تازه عضو کانالتون شدم واینکه واقعا کانالتون عالیههه🕊❤️
ببخشید من سوالی داشتم ومیخواستم پاسخ منطقی رو پیدا کنم
من و پسرعموم دوسال هست که نامزدیم. واینکه نامزدم. خیلی درگیر کارش وواقعا نمیتونه ازکارش بگذره . واینکه من همیشه خودمو قانع کردم که کار داره. درصورتی که نه زنگی میزنیم ونه. بیرون میریم اما درمناسبتها به یاد هم هستیم. وجبران میکنیم .
امااز اون طرف اطرافیانم هی به منم میگن باید برات وقت بزاره باید تورواولویت قراربده واینکه اگه الان باهات نیاد بیرون دوروز دیگه بعد عروسی هم نمیاد باهات بیرون ووقتیم نمیزاره برات. حالا میخوام بدونم پاسخ منطقی چیه حق بااونهاست آیا!؟
🎀@delbrak1🎀
جواب هاتون👇👇👇
@saraadmin1
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#درخواست_راهنمایی سلام عزیزم حالتون خوبه من تازه عضو کانالتون شدم واینکه واقعا کانالتون عالیههه
#پاسخ_اعضای_خوبمون 😍
سلام ،در پاسخ راهنمایی ب دوستمون ک نامزد پسر عموشون هستن
ایا تا ب حال دلیل این کم اهمیتی رو ازشون پرسیدید اگه دلیل قانع کننده ای دارن که هیچ اگه هم دلیلی ندارن که حتما اخلاقشون اینجوری و دیگه باید خودتون تصمیم بگیرید که با این اخلاق میتونید کنار بیایید یا نه
ی فامیلی داشتیم ۹ ماه نامزد بودن رابطشونم مثل شما بود همه تعجب بودیم اخه چ نامزدیه پرسیدیم گفتن داماد درحال ساختن خونس و میگه تا مشغلم تموم نشه نمیتونم ازدواج کنم یا رفت و امد زیاد داشته باشیم عقد کردن و بعد ۸ ماه الان ۴ ماه عروسی کردن مشکلی ام نداشتن ولی کسایی ام بودن تو دوماه عقد هر روز همو دیدن و بیرون ورفت و امد داشتن شما خودت بهتر میتونی تصمیم بگیری اگه عشق واقعی و دوطرفه بینتون هست ادامه بده اگه نیس ... البته چون فامیل هسید بهتره شناخت قبلی هم دارید ایا مجرد ک بود هم همینجور رفتار میکرد اگه اینجوری بوده که بدونید تا آخر زندگی هم رفتارش همینجوره و توقع وقت گذاشتن برای بیرون رو نداشته باشید ازش اگرهم نبوده علت رو جویا بشید بعد اقدام ب عقد کنید ان شالله خدا هر چی ب صلاحتون رو نصیبتون کنه و خوشبخت باشید🙏
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن.....
#خورشید
شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 دور از چشم همه داشتم نگاهش میکردم که خانم بزرگ یه چیزی به علی گفت که علی عصبی گفت بیزارم
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
سواستفاده بشه؟واقعا کجا نوشته دستمال حجله رو رعیت بره بگیره؟ مگه مادر عروس نباید از مادر
داماد تحویل بگیره؟
بی بی گفت برو تا شر نشده ارباب جماعت چی از دل رعیتش میدونه؟ سه تا دستمال سفید دور گلدوزی شده داد دستم و هدایتم کرد سمت ساختمون. خانم با نیش باز راه میرفت تا منو دید گفت د یاالله...چرا فس فس میکنی؟ گفتم ببخشید خواب بودم ،خانم تا پاشدم اب به صورتم زدم دیر شد.
تو اتاق علی دوتا خدمتکار مشغول اذین بندی حجله بودن و دو نفر دیگه ام پرده میکشیدن وسط اتاق تا یه طرف عروسو دوماد باشن طرف دیگه مادر شوهر بشینه دستمال بگیره. اما منو واسه چی خواسته بود. سرم گیج میرفت. دلم به کاری نمیرفت دلم میخواست سر خاک مادرم برم و اونقد گلایه کنم تا خدا جونمو بگیره نه اینکه زجر کش بشم زیر دست خانم بزرگ. اتاق که اماده شد اول عروس علی و با کل ودست و نقل و نبات پاشیدن و اسفند دود کردن بردن تو اتاق. اونوقت شب معلوم نبود کی سرخاب سفیداب کردنش.
موهاش فر بود و تار مویی جلوی صورتش از زیر تور قرمز دیده میشد. شاید نیم ساعتی طول کشید تا چند تا نگهبان زورکی علیواوردن هول دادن تو اتاق.
نخواستم منو ببینه تا بیشتر مقاومت کنه
یه گوشه کز کردم تا اسوده خاطر بدون جنگ و دعوا قائله رو تموم کنه اما فحش میداد و میگفت ببین زن تورو نمیخوام
بستنت بیخ ریشم میفهمی؟ کجا بود چشمی که بخواد نفرت علیو ببینه... وقتی جلو چشم عروسش جار میزد نمیخوامت چرا دخترک دلخور نمیشد؟ دخترک فقط طالب این بود بشه عروس عمارت
ارباب بزرگی که فک و فامیل زنش برو بیایی تو دربار داشتن اونقدرام زشت نبود که علی اینقد مخالفت میکرد فقط زیادی از حد دهنش گشاد بود و پوستش رو به سیاهی میرفت.خلاصه که همچنان اشوب بود علی زیر بار نمیرفت همخواب دخترک بشه و عروسش ریز و بیصدا اشکاش میریخت. علی هیچ جوره قبول نمیکرد حرف کسیو قبول کنه از پیغوم پسغوم های پدرش گرفته که میگفت فلان زمین و میدم بهت تا مادرش که قسم خدا پیغمبر میداد که کاری کنه بره دربار یا بره فرنگ دیگه برنگرده. علی سرتق تر از این حرفا بود. خانم بزرگ که دید نمیشه اومد بالا سرم که گوشه ای پنهون شده بودم گیسامو گرفت گفت ببین میدونم مقصرتویی و زدی به موش مردگی، اما
بدون لعنت به شیری که خوردی شیر ناپاک خورده ی زندگی بهم زن....کشون کشون منو برد سمت اتاق حجله علی اینکه چرا گریه نمیکردم یا حتی التماس واسه خودمم جای تعجب داشت. شاید چون زیادی شکستم و ناسزا شنیدم برام عادی بود. مخصوصا که به این باور رسیده بودم چه عیبی داره علی چند تا زن داشته باشه؟ خانم یکهو گیسامو ول کرد پرت کرد جلو پای علی چشمای ارباب زاده کاسه خون بود دندوناشو بهم مالید اما زبون به دهن گرفت تا اوضاع بدتر نشه.
بی توجه به علی داشتم عروسشو نگاه میکردم به گمونم ازم بزرگ تر بود.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 سواستفاده بشه؟واقعا کجا نوشته دستمال حجله رو رعیت بره بگیره؟ مگه مادر عروس نباید ا
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
قبل از اینکه علی دوباره بخواد حرفی بزنه مادرش گفت نگو نه باورم نمیشه چون مش صفر دیدت حوالی اتاق این دختر بودی
نگو نه باورم نمیشه اونی که دلت پیششه این نیست بهرحال یا همین الان شروع میکنی به خوابوندن رسوایی یا جلوچشمات عقد یکی از نگهبانا ،میکنمش تا جلو چشمات براش زفاف بگیره. تصمیم با خودته بچرخ تا بچرخیم علی خان
علی جا نزد بجای تعجب یا دادوبیداد قهقهه خنده های بی امانی سر داد و گفت مادر تو منو با
کنیزم تهدید میکنی؟
مادرش گفت بله با کنیزت تهدید میکنم چون میدونم نقطه ضعفت کنیزته.
اما علی گفت سخت در اشتباهی قبول میکنم امشب کاری کنم که اشوب بخوابه، اما میرم فرنگ و دیگه بر نمیگردم این زنم واسه خودتون
با پا زد به بازوم و تو اوج عصبانیت گفت برو بیرون کار دارم.
همه بیرون
دلم چقد شکست از واکنش علی شاید ارتیست بازی بود اما هر چی بود ذره ذره خورد شدم. نمیدونم ولی اگه علی اینقد قدرت داشت که هر کیو دلش بود بگیره چرا نمیخواست کسی بفهمه زنش شدم؟ شاید از کینه مادرش خبر داشت و حدس میزد ممکنه خانم بزرگ سر به نیستم کنه. طبق رسم آبادی خانم بزرگ نشست پشت پرده و علی رفت تا کار ناتموم و تموم کنه. به امر خانم پشت در ایستاده بودم تا دستمالو بگیرم.
صدای جیغ و فریاد نوعروس علی میومد.
چشمام بسته بود تا اشکام نریزه لبامو گاز میگرفتم تا فریاد نزنم که چی داره بهم میگذره. فقط سکوت کردم تا جیغ اخر زده شد و صدای شلیک اسلحه ها از بیرون بلند شد به نشونه اینکه عروس باکره بوده خانم بزرگ از اتاق اومد بیرون دستمال سرخ و داد دستم گفت تزیین کن صبح پاتختی داریم وظیفته به تموم مهمونا نشون بدی پارچه گلدار عروسمو
کاری نبود که انجام بدم شونه هام اویزون و قلبم پر از درد دستمالو تو دستم مچاله کردم. میخواستم برم که صدای گریههای نوعروس علی میومد. التماس میکرد بهش دق دلی بقیه رو سرش در نیاره سر اخرم که فکر کنم شیشه اتاقش شکسته شد. نموندم زود رفتم پیش بی بی مریم و گفتم بی بی جهیزیه عروس و چطور تزئین کنم واسه پاتختی؟ بی بی دستمال و با اکراه گرفت گفت برو چند تا پر گل محمدی بیار یه سبد حصیریم از مطبخ بردار. بیا تا بهت بگم چکار کنی. رفتم سراغ گل با اینکه نصف شب بود اما انگار همه بی خواب شده بودن فقط صدای پای اسب از اسطبل اومد و پشت سرش علیی که با غرش داشت از عمارت میرفت داغ دلشو اروم کنه چارقدم
🎀@delbrak1🎀
#درخواست_راهنمایی
منم ی مشکل دارم ۷ ماهه با ی آقایی اشنا شدم خیلی محترم هستن و خیلی هم دوسم دارن و رابطمون متقابله اما وقتی ک من میخوام نمیزاره برام به استثنای تماس تصویری از بین الحرمین و ... وقتی هم ازش میپرسم چرا میگه من مشغله ذهنیم زیاده ودرگیرآزمون های...هستم تا ذهنم اروم نشه نمیتونم گام بعدی یعنی خواستگاری رسمی وعقد رو بردارم میگه ب احساسم شک نکن رابطمون مجازی هست و من نخواستم تا قبل از تعیین شدن شغلش ببینمش چند روز غیبمیشه حتی پیامهم نمیده بعد میاد توضیح میده اما قانع کننده نیست که ۲۴ ساعت ۵دقیقه وقتش ب من نده اما من واقعا خسته شدم نمیدونم چکار کنم تو مرحله اشنایی هستیم و ب این نتیجه رسیدم ک همه چیو تموم کنم دیگه نمیتونمم منتظرش بمونم اما قبلش میخوام نظر دوستان رو بدونم ...ممنونم اگه لطف کنید و راهنمایی بفرمایید
🎀@delbrak1🎀
نظراتتون👇👇👇
@saraadmin1
#حرف دلی از بانوی عزیزمون😍😍😍
سلام واسه عزیزانی که امیدشون را از دست دادند
خواستم بگم معجزه داخل زندگی همه آدم ها هست فقط کافیه نگاه کنیم
من و خانواده ام چند سال پیش دچار بیماری کرونا شدیم
مادربزرگم را به خاطر سن بالا دکتر ها کامل قطع امید کردند که زنده می مونند
اما وقتی توصل کردم به شهدا مشکلون به شکل معجزه واری حل شد و مادر لزرگم کامل خوب شدند
خواستم بگم ما در زندگی هامون خدا و امامان و کتاب قرآن و شهدا را داریم
پس هیچ وقت نا امید نباید باشیم
🎀@delbrak1🎀
🟣 چنتا نکته ی زندگی روزمره که شاید به دردتون بخوره
▼ بچه دارشدن بعد از سی و سه سالگی موجب طول عمر زنان می شود .
▼ خوردن یک موز برای صبحانه ، باعث کنترل افسردگی ، عصبانیت و کج خلقی در طول روز می شود .
▼ مهم نیست چه سنی داری هنگام سلام کردن مادرت را در آغوش بگیر
▼ پشه ها نمیگذارند راحت بخوابید؟
یک قرص ویتامین ب بخورید
بدنتان در اثر خوردن ویتامین ب بویی میگیرد که پشه ها دوست ندارند
▼ برای شستن ظروفی که غذای آنها کپک زده هستند از اسکاچ جداگانه استفاده کنید
▼ روی قابلمه آبِ در حال جوش ، یک کفگیر بزرگ چوبی قرار دهید تا آشپزخانه بخار نکند.
▼ قبل از خرد کردن پیاز ، آنرا ۱۵ دقیقه در فریزر بگذارید ، دیگر چشمانتان نمی سوزد.
▼ پیاز و سیر بهترین خوراکی ها برای سرعت بخشیدن به رشد مو هستند .
▼ اگر بالش شما مسطح شده، آن را نیم ساعت در آفتاب قرار دهید
تا با دفع رطوبت به حالت قبل باز گردد .
▼ اضطراب و نگرانی سیستم ایمنی بدن را ضعیف میکند.
از همین رو وقتی نگران بیمار شدن هستید ، احتمال بیمار شدنتان در واقع بیشتر میشود.
🎀@delbrak1🎀
🌹
#سیاستهای_مردانه
🍃 زنها فقط از مقايسه شدن با رقباشون میترسند. اينكه هر زن ديگری در ذهن همسرشان موفقتر و توانمندتر از آنها باشد، به زنها احساس ناامنی میدهد.
👈 آنها دوست دارند ملكه خانه باشند و اينكه در ذهن همسرشان كاملترين زن دنيا باشند، براي آنها به معنی خوشبختي و موفقيت در ازدواج است.
👈 به همين دليل وقتي از او ميخواهيد فلان غذا را مثل مادرتان درست كند، فلان ظرافت را مثل مادرتان داشتهباشد يا فلان رفتارش مثل رفتار مادرتان باشد، از كوره در ميروند و نه تنها از شما مي رنجند بلكه مادران كه هيچ نقشی در اين ماجرا نداشته را هم مقصر میدانند.
🎀@delbrak1🎀