eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.7هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊. لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام ماری جون ممنون از کانال خوبتون👍 منم تجربه خیانت داشتم خواستم با بقیه در میون بزارم شاید بدردشون خورد من ٢٩ و آقامونم ٣٢ سالشه و دوتا بچه داریم . تجربم اینه که اگه متوجه خیانت همسرتون شدین ، به روش نیارید و محبت رو بیشتر کنید. ببینید کجا کم گذاشتین ، جبران کنید . من سه ماهه باردار بودم که متوجه خیانتش شدم. سرصدا و آبرو ریزی کردم پیش خانواده ها، ولی بدتر شد. گفت: اون خانم رو دوست دارم. میخوام باهاش باشم. ❌ چون آبروش رو پیش خانوادش بردم، هرچی از من میدونست وهرچی توی ده سال زندگی درباره خانوادش گفته بودم، بهشون گفت. حتی گفت: شب عروسیمون من دختر نبودم و... شبا میرفت تو اتاق در رو می بست، شروع به پیام بازی میکرد. منم پشت در قفل گریه میکردم. بعد یک ماه قهر، دعوا و استرس توی یکی از دعواها گفت: ❌ همیشه شلخته ای. هیچ وقت با من بگو بخند نکردی. دائم غر میزنی. تو حتی با خانواده خودتم نمی تونی بسازی... وای! اینا بد و بیراه نبود، اینا درد دل شوهرم بود. از اون به بعد باب میلش شدم. من لباس کهنه تو خونه یا مهمونی میپوشیدم تا پس انداز کنیم، خونه بخریم! ✅ رفتم هرچی لباس کهنه بود، ریختم سطل آشغال و یک رژ، کرم و ریمل خریدم. از همه مهمتر اخلاقم رو بهتر کردم. اول شروع کردم با بچه‌ها بازی کردن و خندیدن. دخترم ذوق میکرد. میگفت: مامان! همیشه میشه اینجوری باشی؟ حواسم اصلا به تنهایی دخترم نبود تو این چند سال. ✅ بعد چند روز وقتی با بچه‌ها میخندیدیم، دیدم شوهرم اومد قاطی بازی ما شد و اینجوری شد که اون خانمه رفت پی کارش و الان خداروشکر خوشبختم😍 آسون نبود ولی خوب تلاشمو کرد و موفقم شدم ⛱️@delbrak
N M: سلام عزیزم ممنونم از کانال خوبتون میخاستم درباره تجربه خیانت بگم منم باوجود عشق فراوان بینمون دردوران بارداری خیانت دیدم چندتا نکته داره(البته بعد از صحبت کردن باچندین مشاوره): اول اینکه اگر متوجه شدین حتما حتما به روش بیارین وبهش بگین چون باید متوجه خطای بزرگش بشه. دوم ناراحت شدن و داغون شدنتون روهم باید ببینه ولمس کنه ومتوجه بشه زندگی مشترکش به خطر افتاده سوم به هیچ‌ عنوان به خانواده ها نگید چون سودی نداره چهارم با صحبت کردن به دنبال راه حل باشین حتی قبول کرد پیش مشاور برین پنجم اصلا اعتمادبه نفس تون ازدست ندید چون درنهایت اون شمارو ازدست میده نه شما اون را ششم اجازه جبران کردن بهش بدین هفتم دوباره اعتماد کنین واجازه بدین زمان بگذره واز صحبت کردن غافل نشین ⛱️@delbrak
✨ سلام خسته نباشید کانالتون عالیه واقعا😍😍 من یه حرفی داشتم امیدوارم به دردتون بخوره هیچوقت هیچوقت به هیچ کس اعتمادنکنید بچه هاتون روخونه اینواون تنهانفرستید هرجا میرین باهم برین یکی ازدوستام میگفت من میرفتم خونه دوستم بچه که بودم داداشش بهم دست میزده🤦🏿‍♀️🤦🏿‍♀️ رازهای خانوادگی تون روبه کسی نگیدوقتی ازدواج میکنیدیه ختم قرمز بکشید وبه کسی اجازه ندید ازاون خط قرمز عبورکنه نگیداین خالمه این داییمه😑😑😑 وقتی ازدواج کردید زیادصمیمی نشید بابقیه خیلیا رو دیدم میگه شوهرم رو بادوستم دیدم یابا همسایمون رابطه داشته وبهم خیانت کرده🙁 لطفا تا وقتی که به بلوغ فکری نرسیدید ازدواج نکنید ازدواج زیر۲۰سال به نظر من اشتباهه شایدالان خیلیا بگن نه اینطورنیست ولی ببینید شخصیت طرف هنوز شکل نگرفته مثلا میگه من بااین خوشبخت میشم بعد چندوقت میگه من ازقیافش خوشم نیومد یامن ازش متنفرم اینا همه برمیگرده به اینکه طرف زودازدواج کرده چراانقدامارطلاق اومده بالا؟؟ تابه حال فکرکردین؟؟؟چرا امار طلاق از امار ازدواج بیشترشده؟ طرف توسن ۱۵سالگی مهر طلاق میخوره رو شناسنامش؟؟ لطفا تو سن کم ازدواج نکنید عجله نکنید که بگین دوستم ازدواج کرد یافلانی ازدواج کرد الان میگن توخونه موندم😐😐😐 برین پیشرفت کنید زندگیتون رو خودتون بسازیدوبه هیچ کس اعتماد نکنید واینکه لطفا وقتی نمیتونید متعهد باشید ازدواج نکنید چرا زندگی یک نفردیگه رو خراب میکنید؟؟؟شما حق ندارید وقتی متاهلین برین بایکی دیگه دوست بشید نگید شوهرم بهم محبت نمیکنه یا معتاده یا دست بزن داره گفتم برم با یکی دیگه دوست شم اگه مشکل دارین میتونید مشکلتون روجور دیگه حل کنید نه اینکه باخیانت😐😐😐بدترین حس دنیااینه که متوجه بشی همسرت بایکی دیگست یابهت خیانت کرده بعدش ازخودت بدت میادفکرمیکنی من براش چی کم گذاشتم که رفت سراغ یکی دیگه دیگه حالت ازهمه چیزبهم میخوره نسبت به همه جیزبدبین میشی واین خوب نیست وحرف اخرم به خودتون احترام بزارید شما اسباب بازی دست بقیه نیستید شمادلقک نیستیدخیلیاتون میگیدشوهرم چند بارخیانت کرده یامنو تا سر حدمرگ زده ولی من پاش موندم واقعا چرا باید پای این جور ادما موند من نمیگم با کوچک ترین مشکلم بخواین طلاق بگیرید اتفاقا با همسرتون رابطتون خوب باشه بهش محبت کنید ولی زیاد که خوب باشی میشه وظیفه ⛱️@delbrak
جواب خوبی کردن اینه؟؟؟ سلام ماری جان خسته نباشی ممنون از کانال خوبتون می خواستم تجربه زندگیم رو براتون بگم شاید به دردتون خورد ما و برادر شوهرم اینا توی یه کوچه خونه اجاره کرده بودیم خیلی با هم صمیمی بودیم ما پارسال خانواده گی که چهار نفریم کرونا گرفتیم و هیچ کس رو نداشتیم بهمون برسه جاریم هم با پسرش رفته بودن خونه مامانش که یه شهر دیگه هستن برادر شوهرم ترسید اونارو بیاره بیان از ما کرونا بگیرن ما بعد یک ماه خوب شدیم ولی جاریم خونه پدرش کرونا گرفت حالش خیلی بد بود فوت شد 😔😔بعد من به برادر شوهرم اگه پسرت رو بیاری خونت کمکت میکنم واس نگهداریش و چهار ماه پسر برادر شوهرم خونه ما بود انقد بهش می رسیدم از بچه‌های خودم بیشتر به اون توجه می کردم اونم منو بچه ها مو خیلی دوست داره کلا حموم کردنش غذا خوردنش بامن بود کار دوتا خونه افتاده بود گردن من با سه تا پسر بچه دوتا مال خودم ویکی مال برادر شوهرم بود انقد خسته میشدم ولی به خاطر خدا وشوهرم که خیلی خوبه تحمل می کردم بعد پسر برادر شوهرم رفت یک هفته خونه مادر بزرگش بمونه مارو هم شوهرم برد خونه خواهرم بعد شام که خواستیم برگردیم بچه‌ها م گریه کردن ما اون شب اونجا موندیم بعد من شب خوابم نمی امد توی گوشیم چرخ میزدم ساعت یک شب بود دیدم از برادر شوهرم پیام امده توی واتساپ باز کردم دیدم عکس بدی برام فرستاده یعنی حالم چنان خراب شد گوشی از دستم افتاد بعد از چند دقیقه که به خودم آمدم عکس رو حذف کردم ولی تا صبح خواب به چشم نیومد همش فکر کردم کجای کارم اشتباه بود که برادر شوهرم چنین برداشتی از من کرده که در خواست کار بدی از من کرده چون من به حجابم خیلی توجه می کنم تا نوک پام دامن می پوشیدم و یه تار مو هم نمزاشتم بیرون بعد صبح که شد بهش پیام دادم دیگه سمت خونه ما نیا اولش حاشا کرد بعد گفت اشتباهی شده دیگه اعتمادم بهش از بین رفت بهش گفتم خوب جواب خوبی هام رو دادی اگه من شب خونه بودم شوهرم اون عکس رو میدید زندگیم نابود می شود من به شوهرم چیزی نگفتم نمی دونم کار خوبی کردم یا نه ولی به شوهرم چیزی نگفتم والان دیگه پسرش رو نگه داری نمی کنم اینم جواب خوبی کردن ⛱️@delbrak
✨ من النازم! یه چندتا تذکر و تجربه واسه دخترایی که دوره عقد هستن اول اینکه خودتونو از خانواده شوهرتون جدا نکنید جایی میرن بهتون میگن بریم شماهم نه اینکه سریع قبول کنین اول بگین بزارین با نامزدم مشورتی بکنم اینجوری یه احترامی دارین! من موقعی که عقدم کردن این چیزارو درک کردم ینی یه بار اینا به من گفتن بریم یه جا تفریح و گشت و گذار من حال ندار بودم نرفتم بعد جاریم رفته بود باهاشون اینا سر همین قضیه کلی حرف پشتم زدن! که آره فلانی (من) زن نیست و نمیخواد کنار ما باشه! دختر بالغی نیست! بعد جاریم آدم حسابی شده بود! در صورتی که اون یه آدم دورو و خودشیرین بود! هر بارم که میرفتم مهمونی خونه مادر شوهرم بعد میخواستم برم خونه خودمون مثلا به عنوان یه آدم بافهم میگفت :کجا میره الان که زوده چرا عجله داره! دوست نداره بمونه!؟ ولی خودش حتی کمک نکرده میرفت! لپ کلامم این بود که نذارین بقیه جلوه شما رو جلو خانواده شوهرتون خراب کنن اونا خانواده شما محسوب میشن و حرفای اونا رو شوهرتون تاثیر داره! پس جلوه خوبی از خودتون براشون نشون بدین! دوم.... رفتارتون با جاری اگه انسان صاف و یکدستی بود صمیمی برخورد کنین ولی در حد یه دوستی که کم همو میبینین ولی صمیمی هستین! و حرفای خصوصی رو به هیچ عنوان نگید ولی اگه آدم آب زیر کاه و و دو رو بود محلش ندین زیاد تحویل نگیرین و سرسنگین خودتونو نشون بدین ولی موقعی که باهاش حرف میزنین لبخند داشته باشین و مودبانه و کمی گرم صحبت کنین چون بقیه منتظرن بگن فلانی با جاریش رفتار خوبی نداره و اینو بزرگ کنن و شما رو حسود جلوه بدن! و هیچوقت پیشش غیبت نکنین ممکنه برا خودشیرینی به خانواده شوهرتون بگه یه بار ما خانوادگي رفتیم شمال منو جاری رفتیم ظرفارو بشوریم یه آقا ازم مایع ظرفشویی خواست منم بدون هیچ حرفی بهش دادم و وقتی رفتیم پیش بقیه میبینم رفته زودتر از من بهشون گفته ولی خداروشکر خانواده شوهرم آدمای خوبین و بزرگش نکردن و خواهر شوهرم فقط شوخی کرد! سوم به خونه و زندگیتون بها و ارزش بدین و بی اندازه دوست داشته باشین و خدا رو شکر کنید و در روابط با شوهرتون انسان شاد و پر انرژی باشین ⛱️@delbrak
سلام من میخوام تجربه زندگیمو بگم من دوساله عقدکردم اولایل ازدواجمون باخانواده همسرم خیلی صمیمی بودم مثلا روزدرمیون بهشون زنگ میزدم یابراشون تولدگرفتم وقتی میرفتم خونشون زیادحرف میزدم زیادشوخی میکردم بابرادرشوهرام که۲۵سالشونه مجردن زیادحرف میزدم بعدش هرجاباشوهرم میرفتیم اوناهم میومدن اگه میرفتیم رستوران اوناهم بامامیومدن😑😑😑 مادرشوهرم چون باهاش صمیمی بودم میگفت ماشین لباسشویی نخر بادست لباساتو بشور🤦🏿‍♀️🤦🏿‍♀️🤦🏿‍♀️ طلا نخر بهم یه بارگفت تو عروسیت نیشتو بازنکنی بگن اینارفتن عروس دیوونه گرفتن به من خیلی برخورد خیلی ناراحت شدم ازاون روزرفتارموباهاشون عوض کردم وبه نظرم اینجوری بهتره هیچوقت باخانواده همسرتون صمیمی نشیداصلاحرفاتون روبهشون نگید زیادنگید نخندید همیشه یه خط قرمزی بین خودتون وخانواده همسرتون نگه دارید واینکه باشوهرتون مثل رفیق باشید باهاش مهربون باشیددوستش داشته باشیدهمه آدماتوزندگیشون مشکلات خاص خودشون رو دارن پس نبایدزندگی خودمون روبابقیه مقایسه کنیم چون ادمافقط ظاهر زندگیشون رونشون میدن نه باطنشو واینکه همیشه اولویت اول خودتون باشیدکتاب بخونید،برقصید،اهنگ گوش بدید،یه کارهنری انجام بدیداگه خودتون رودوست داشته باشید همه دوستتون خواهندداشت ⛱️@delbrak
معصوم:  منم تجربه ای دارم برای خانومایی که دوست دارند شوهرشون بیشتر باهاشون حرف بزنه. 💪 🔵خانوم های باسیاست میدونن که زندگی رو نباید تنهایی پارو زد. یعنی چی؟! 🔶 یعنی نباید بار زندگی رو از نظر محبتی به تنهایی به دوش کشید. باید به مرد هم فرصت داد خودش رو نشون بده. یعنی گاهی عقب بکشیم و بذاریم مرد جای خالی محبت رو حس کنه و بیاد سمتمون! 👈 اگر دایما  محبت باشه! خب عادی میشیم و محبت مون تکراری. به جا محبت کنید و به جا سکوت کنید. 🌸🌺🌸🌺 من اولای عروسی خیلی حرف میزدم🗣 ولی شوهرم ساکت بود!🤐 گاهی به حرفام اهمیت نمیداد و میرفت که خیلی بهم برمیخورد و شکایت میکردم 😡 خیلی اذیت میشدم. تا از خدا کمک خواستم و بیشتر سکوت کردم. کم کم شوهرم شروع کرد به حرف زدن. وقتایی هم که چیزی تعریف میکرد، هیجان نشون دادم. الان خیلی خوب شده و زیاد حرف میزنه. 😍 اگه مشکلاتتون رو به خدا بگید خیلی زودتر از راه های دیگه به نتیجه میرسید. من باخدا مثل یه دوست حرف میزنم مثل کسی که روبه روم نشسته و می بینمش. 😉😉 درپناه حق. ⛱️@delbrak
zahra: سلام و درود به همه عزیزلن گروه من وقتی دردلهای شما رو میخونم خیلی لز ته دل براتون ارزوی شادی وموفقیت میکنم انشالله مشگل همه حل بشه من خودم تجربه بسیاری از این دردها رو داشتم وبا این راهکارها به نتیجه رسیدم اول دست خواهر گلم که حجاب دارن جلوی دامادشون رومیبوسم واز خدا براشون ارزوی خوشبختی میکنم دوست عزیز چرا از مدرسان دینی کمک نمیگیرید از ایه های قران کمک بگیرید شوهر شما خیلی بد دل هست ومشاوران دینی میتونند به شما کمک کنند خانم های گل دیگه که به راحتی شوهراشون بهشون خیانت میکنند چرا اینقدر همه رو تو دلتون تلنبار میکنید مگه ی زن چقدر میتونه تحمل کنه از حضرت زهرا کمک بگیرید شوهر من خیلی رفیق باز بود این قدر ادامه داد که معتاد شد هزاران راه رفتم نتیجه نگرفتم تمام زندگیم رو پای این کار گذاشتم فایده نداشت وقتی متوسل به امام زمان شدم و ۴۰صبح جمعه مهدیه رفتم به امامزمان گفتم اگه حاجتم روندی شکایت تو روبه مادرت زهرامیکنم خواب دیدم وحاجتم روگرفتم ی روز شوهرم گفت امروز می خوام ترک کنم گفتم هرکاری میخوای بکن گفت من میمرم یاترک میکنم گفتم برام مهم نیست برو یا ترک کن یا بمیر رفت و۱۵ روز بعدامد خانه الان ۱۸ ساله ترک کرده ومرد زندگی شده البته مشکلات همیشه هست ولی من خدای بسیار بزرگ دارم که مشکلات به چشمم نمیاد از خدا کمک بخواه وهر روز باخودت تکرار کن.خدایا شکرت شوهرم من رو دوست داره ودیگه بد دل نیست متوسل شدن به امامان معصوم رو هم یادت نره خانمهای که شوهرشون بهشون خیانت میکنند لطفا این قدر به شوهراتون رو ندید که هر غلطی می خوان بکنند وراحت در این مورد باهاشون صحبت کنید که براشون عادی بشه براخودتون ارزش قائل باشید بیشتر به خودتون احترام بزارید تابفمند غلطی که کردند خییلللی بد بوده وتوهین به شما کردند بهشون بگید ان صبو بشکست وان پیمانه ریخت یعنی چه غذای بهتر براشون بپزید وبیشتر احترام بزارید واون مرتب توگوشی قربون صدقه یکی دیگه بره پیش خودشون توهم میزنند حتما من خیلی خوب کاری کردم ادامه میدم هم کییف میکنم هم زنم بیشتر بهم لطف میکنه چه قدر من مهم هستم این زن برده منه ارایش غییظ کنید تیپ بزنید ازش خرجی زیاد بگیریر بهترین عطر رو بزنید تا ببین چه جواهری توخونه داره وخودش تومنجلاب لجن زنهای هرزه رفته تاجاییکه با التماس به طرفتون بیاد بعد هم بگید اول.به درگاه خدا توبه کن وغسل توبه رو انجام بده خدا ببخش من شاید ببخشم چون من دلم به بزگی خدا نیست از خدا بخواه تا من تورو ببخشم وخانمهای که میگن چون شوهرم بهم بی محلی کرده خدای نکرده باکس دیگه ای دوست شدم واقعا متاسفم شما اگه خودت رو خانم میدونستی این کار رو نمیکردی خانم کسی که به حریمش هیچ کسی حق تصرف نداره راه خیلی بدی رو رفتی واز شیطان پیروی کردی زود توبه کن تا عذاب وارد زندگیت نشده چون تا هفت نسل اثر میزاره وحساب کن چقدر حق الناس به گردنت میافته در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست ور نه در پیری هر گبری شود پرهیزگار اگه با هر سختی وبی محبتی هر کس بخواد این کار رو بکنه پس دین اسلام چی که این همه امامان پاک ما خود وخانواده رو فدای اسلام کرند که من شما براخودمون ارزش قائل بشیم واین ایه از قران رو یادتون باشه که زنان پاک برای مردان پاک ومردان پاک برا زنان پاک مردان خبیث برا زنان خبیث انشالله جامعه ما پاک باشه از تمام بی عفتیها همگی موفق شاد پر روزی وباسربلندی زندگی کنید در پناه حق یاعلی ⛱️@delbrak
من الآن حدود 20ساله که ازدواج کردم.. همسر من تو خونه ی مادرش جوری بار اومده بود که خیلی تو کارای خونه کمک میکرد، ولی من یه اشتباهی کردم، روزای اول ازدواجمون یه بار شوهرم رفته بود حمام بعد که اومد بیرون دیدم جوراب ها و لباس زیرهاشو خودش شسته و داره میره پهن کنه... من هم که تو خونه ی خودمون این جور چیزها را ندیده بودم و این مادرم بود که همممه ی کارهای خونه را انجام میداد و پدرم دست به سیاه و سفید نمیزد،خیلی تعجب کردم و یه دفعه گفتم: ا چرا شما شستیشون من خودم میشورمشون... خانوما شاید باورتون نشه؛بعد بیست سال زندگی دیگه حتی یک بار هم شوهرم لباس هاشو خودش نشست😁😁😁 خطاب من به نو عروس ها هست که اگر از همون اول شوهرتون یه کارایی را خواست کمکتون کنه،جلوشو نگیرید... از همون اول هرجوری عادت کنه تا آخر همون جوری میشه... موفق باشید ⛱️@delbrak
من ۳۲ و همسرگلم ۳۹ سالشونه. من توی ۱۱ سال زندگی مشترک، حرفامو با داد و فریاد، قهر، دعوا و کتک کاری پیش میبردم! چیزی از همسرداری نمیدونستم و چون شوهرم دوستم داشت سعی نمی کردم اخلاقما عوض کنم. توی بارداری دومم، اخلاقم بدتر شد. تا فهمیدم شوهرم با زنی که تو مجردی دوست بودند، تماس تلفنی دارن! ❌ این وقتی بود که من هیچ توجهی به شوهرم نداشتم و دریغ از کمی محبت! میخوام اینا بگم هرکاری از دست هر ادمی ممکنه. ✅ من فهمیدم و شوهرم چیزهایی گفت که منو به خودم اورد. گفت تو مهربون نیستی! محبت نمیکنی و این حرف تیری بود به سمت قلبم و از خودم بدم اومد. حتی خونوادمم ازش حمایت کردن. از اون موقع تا حالا که دخترم دو ماهشه تغییر کردم. محبت میکنم. به خونوادش احترام میذارم و تو مواقع دلخوری، سکوت میکنم. حالا شوهرم حرفامو گوش میده و هرکاری برام میکنه. عزیزان! کلام اخر محبت، محبت، محبت. گره کار ما زنهاست که اگر نباشه زندگی بر فناست. برا خوشبختی همه صلوات💐 ⛱️@delbrak
حلما آقایی: سلام خدمت ماری جون و تمام اعضای محترم گروه به نظر من این درسته یک زن دستان توانایی داره ،زن بیان و لحن فوق العاده ای داره،زن بسیاااااار قوی و قدرتمنده،اصلا خود خدا گفته دلیل پیدایش دنیا از اول به برکت وجود حضرت زهرا بوده چرااااا؟؟؟چون یک زن می‌تونه کارهایی بکنه که هزااااااران مرد نمیتونن،یک زن می‌تونه به تنهایی زندگی جمع کنه ،همه دیدین میگن فلان خونه پدر ندارن ولی ای کاش مادرشون زنده بود چرااااا؟؟!چون مادر سر تسبیحه مادر که نباشه همه پخش میشن و بهم میریزن ،درسته مرد یا پدر وجودش خیلی برکات داره ولی مادره که ستون خونه است ،پس میفهمیم که یک زن و یک مادر خیییییلی قوی اند اگر که اراده کنند متاسفانه خیلی ها اراده ندارن و تو زندگی وا میدن،من منظورم زندگی با مرد عادی هست نه زندگی با مردهای مشکل دار که البته اونا هم به نظرم قلق خواست خودشونو دارن ،باید برای مشاوره بردن هزارتا کار براشون انجام بدی تا راضی بشن ،در کل میخوام بگم یک زن خیییییییییلی قوی تر از اونه که تو ذهن ها نمیشه گنجایشی براش گذاشت ،زنان سرزمین من بلند شید ،جامعه اگر زنش ،زن باشه جامعه رو به ترقی میره ،وگرنه جامعه رو به انزاله ،و مطمئن باشید میشه مرد رو میشه تغییر داد ولی بعضی ها قلق خواستی دارن قطعا تو این قضیه آدم نیاز به یک مشاوره داره ،من تجربه داشتم جواب هم گرفتم☺️عزیزان موفق باشید همگی . ‌‍‌‌⛱️@delbrak
اصلا نمیخواستمش اما چون پولدار بود و وضع مالی ما بد بود بابام قبول کرده بود بهروز نمیدونست من میخوام نامزد کنم و چون پولدارترین و فشن ترین پسرموسسه بود پیشنهادشو قبول کردم همه حسودیشون میشد . 2 ماه با هم بودیم و کلی وابسته شدیم به هم اما وقتی فهمید نامزد دارم داغون شد شبا با هم گریه میکردیم و دعا میکردیم که نامزدم بمیره دوهفته گذشته بود از وقتی که بهروز فهمیده بود من نامزد دارم مادرش منو دیده بود و همش بهمن میگفت عروس خودمی و بااین حرفش بیشتر دق میکردم چون من مال یکی دیگه بودم مصطفی همون نامزدم کارش تهران بود نمیتونست زود به زود بیاد!!وقتی نامزدم بعد از چند وقت از تهران اومد خلاصه قرار عقد گذاشته شد و خوراکه منو بهروز شد گریه داشتیم دق میکردیم اما چاره ای نبود به بهروز قول دادم که زود از مصطفی طلاق میگیرمو زن بهروزمیشم اما نمیدونستم همش خواب و خیاله . . . 5 روز بعد عقد کردیمو و 1 هفته بعد عروسی گرفتیم و من وارد دوران زنانگی شدم خونه ی مصطفی شیک ترین خونه توی بهترین محله های تهران بود اما پدر بیچاره ی من واسه ی جهیزیه 100 میلیون وام گرفت تا تونست منو جهیز کنه خلاصه من از همون روز اول شروع به بداخلاقی ودعوا با مصطفی کردم وهی میگفتم طلاق میخوام اما اون زیر بار نمیرفت ارتباطم با بهروزکم شده بود تا اینکه یه روز که مصطفی رفته بود سرکار بهروز تماس گرفت که دلش واسم تنگ شده و اومده تهران منم دعوتش کردم خونمون اما ازشانس بده من درست وقتی که منو بهروزتوخونه نشسته بودیم و ... مصطفی وارد خونه شد . اون روز من زیاد کتک خوردم اما بهروز با کمال نامردی فرار کرد مصطفی منو طلاق داد ومهریه هم به من تعلق نگرفت حکم من سنگسار بود که مصطفی رضایت داد جلوی جهیزیه ام گرفته شد و بابام بیچاره شد 100 میلیون وام داشت ودختره مطلقه ای که بعد از دوماه زندگیه مشترک تو سن 20 سالگی برگشته!! ازاون به بعد دیگه هیچوقت بهروز رو ندیدم از ترس اینکه با من ازدواج کنه رفت دبی و دیگه برنگشت!! ومن موندم و یه دنیا حسرت واسه از دست دادن مصطفایی که هرهفته از تهران واسم کادومیفرستاد و بهم میگفت کاری میکنم بشی پرنسس تهران اما من.... خواهش میکنم التماس میکنم دخترای جوون هیچوقت به عشقتون خیانت نکنین التماستون میکنم😔😔 ⛱️@delbrak
سلام دوباره میخواستم یه مطلب راجب دخترای۱۵ ،۱۶ساله ای که تو کانال هستن بگم دخترای قشنگم که میگین عاشق پسر خالم پسر عمم وسر همسایه شدم نمیدونم چطور بهش بگم عزیزای دلم این احساس اسمش عشق نیست فقط یه حس اونم بخاطر تغییر هورمونی که تو بدنتون اتفاق افتاده از حرفم ناراحت نشین اما باور کنین چند سال دیگه که بگذره میفهمین چقد اشتباه فکر میکردین تازه میگین طرف ۱۸ ,۱۹سالشه واقعا پسرای تو اون سن اوج هیجان واحساساتشونه نمیتونن منطقی راجب زندگی تصمیم بگیرین میدونین چرا بعضی از حکمت های خدا باهم فرق داره مثلا این که دخترا تو ۹سالگی به سن بلوغ میرسن و پسرا۱۵سالگی چون بلوغ فکری و جسمی پسرا دیر تر از دختراشکل میگیره دخترای قشنگ عشق مقدسه پاکه بالاتر از این حرفاس افلاطون میگه با دلت کسی رو دوست داری زیاد جدی نگیر چون کار دل دوست داشتنه درست مثل چشم که کارش دیدنه اما اگه روزی با عقلت کسی رو دوست داشتی بدان این علاقه واقعیه و اسمش عشقه. این که خودتون هم میدونید پسره مشکل داره معتاده زندان رفته بیکاره رفیق بازه به حرف این و اون گوش میده ولی بازم میگین دوسش دارم این دوس داشتن اصلا ارزش نداره فقط دارین زندگی خودتون رو تباه میکنین از دلتون دورش کنین یه مدت بگذره فراموش میکنین یا میگین من۱۵سالمه ولی به اندازه یه زن سی ساله تجربه دارم میدونم گلای من شما خیلی عاقلین اما هرکاری کنین شما فقط۱۵سالتونه فکرتون فقط اون قد دیده تجربه از ثبت روزهای زندگی به دست میاد شاید الان ندونین من چی میگم اما وقتی سی سالتون شد میفهمین. پس آینده خودتون به خاطر یه آدم اشتباهی خراب نکنین.عمر خیلی با ارزشه درست ازش استفاده کنید. ⛱️@delbrak
از وقتی ازدواج کردم خونواده ی همسرم بامن سرناسازگاری گذاشتند خصوصا مادرشوهر و یکی از خواهرشوهرهام خیلی تو کارهام دخالت میکردند .طوری شده بود که حتی در خصوصی ترین مسایل زندگیم هم نظر میدادن. هربار سر این موضوع با همسرم بحثمون میشد .چند وقت که گذشت حس کردم برای همسرم دیگه ارزشی ندارم هیچ کاری برای من یا حتی بچه ها انجام نمیداد. تنها کاری که در حقمون میکرد این بود که بهمون خرجی میداد اونم در حد نیاز و کلی باید برای خرید مایحتاجمون براش توضیح میدادم و با کلی منت ازش میگرفتم. یروز به خودم اومدم دیدم برای مادرش و حتی خواهرانش که ازدواج کردن بیشتر از منو بچه هام خرج میکنه و وقت میگذاره...ولی من که زنش بودم برای همه ی نیازها باید التماسش میکردم. سر این موضوع بسیار بحث و جدل داشتیم و هربار خانواده ش رو باعث اینهمه دوری و دشمنی بین خودمو همسرم میدونستم. هر ترفند و سیاستی به کار میبردم باز هم به در بسته میخوردم تا اینکه توسط یکی از دوستانم که همیشه دعاش میکنم به جلسات کلاس اخلاق دعوت شدم.اوایل مباحث برام گنگ بود اما کم کم دیدگاهمو نسبت به زندگی تغییر داد. فهمیدم تمام مشکلاتی که با همسرم دارم حکمتی داشته و بخاطر ساخته شدن نفسم بوده،ولی نگاه غلط من به زندگی مشترک و مفهوم خانواده باعث بروز مشکلات میشده. درسته همسرم اشتباه کم نداشت اما با قبول اشتباهات خودم نیمی از اونها برطرف شد. مثلا من همیشه وظیفه ی همسرم میدونستم که خرجی منو بچه هارو بده برای همین هیچوقت ازش تشکر نمیکردمو قدردانش نبودم. یا مثلا اگر از اول زندگی کاری برام انجام میداده تشکر نمیکردم. وقتی فهمیدم قدردانی از بنده ی خدا تشکر از خداست . سعی کردم با درست کردن نیتم. رضایت خدا رو مد نظر داشته باشم. وقتی حتی برای شام و نهار خوردن همسرم و نشستن کنار هم بر سر سفره ذوق نشون دادم و تشکر میکردم یا وقتی از منزل مادرم یا خانواده ی خودم برمیگشتیم اونقدر ذوق نشون میدادم و تشکر میکردم که بمرور زمان همون وقتی که برای دیگران میگذاشت خرج خودمون میکرد.... نیتها در زندگی خیلی مهمه وقتی نیت فقط جلب رضایت خدا باشه خدا هم وارد زندگیمون میشه و خیرو برکات رو به زندگیهامون وارد میکنه. 🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
سرگذشت اعضا 👇👇👇👇
وقتی دوتا جاریام بهم گفتند شوهرم یواشکی رفته خاستگاری بدنم به رعشه افتاد با گریه و التماس گفتم شما بگید چیکار کنم؟ جاری کوچیکه گفت بنظرم زنگ بزن به داداشات بگو بریزن سرش تا میخوره بزننش تا ادم بشه. که جاری بزرگم گفت اتفاقا اونجوری که بدتر سر لج میفته تو هنوز این داداشا و مادرشونو نمیشناسی؟ بعد از کمی فکر کردن با خوشحالی چادرشو سر کرد و گفت یه نقشه ی بکر دارم. فقط باید قول بدید که هیچوقت پیش کسی بروز نمیدید که از جریان خاستگاری باخبر بودید با هردوتون هستم شنیدید؟ وگرنه حیثیت هر سه تایی مون میره. ساعت نه شب بهروز جلوی تی وی لم داده بود و منم توی اشپزخونه خون خونمو میخورد که جاریم پیامک داد امشب هر اتفاقی افتاد تو ابراز بی اطلاعی میکنی و مثلا از جریان خاستگاری بی خبری فهمیدی؟ یهو زنگ خونه به صدا در اومد. شوهرم رفت درو باز کرد اومد گفت برادر زنداداش ملیحه ست. میگه زود حاضر شو بیا کارت داریم. اونم لباس عوض کرد و رفت. فرداش جاریم زنگ زد و برام تعریف کرد گفت دیشب داداشم شوهرتو برده خونه ی بابام مثلا یکی از فامیلای ما میخواد زن بگیره شوهرتو برده وساطت که راهنماییش کنه و از معایب زن دوم بگه. الکی هم به بهروز گفته اول رفتم سراݟ داداشت خواهرم نذاشته گفته فامیلمون بخواد زن بگیره ابروم پیش شوهرم میره اجازه نمیدم چیزی بهش بگی. منم دیگه چاره ندیدم اومدم سراغ تو بعدم کلی هندونه گذاشته زیر بغلش که شماها تو اجتماع گشتید همه جور ادم دورو برتون داشتید عاقل ترید تروخدا شما به این فامیل ما بگید زن دوم گرفتن باعث میشه همین یذره ارامششم از دست بده. ازونور رسیدگی به بچه هاش ازونور پدرو مادرش ازینور زن دوم... بخدا الان دیگه مثل قدیما نیست که زن دوم گرفتن عادی باشه،،،الان هرکی زن دوم و سوم میگیره بهش به چشم ادم هیز و هوسباز نگاه میکنند بخدا همین یذره اعتبارشم بین مردم از دست میده. ظاهرا شوهر تو هم ژست ادمای باسواد و باشخصیتو گرفته و کلی حرفای برادرمو تایید کرده و کلی حرفم خودش زده.... حالا برو با خیال راحت به زندگیت برس دیگه اگه شوهرت روش بشه به زن دوم فکر کنه. خدا خیرش بده جاریمو اون اقا دوست برادرش بوده که برادرش زحمت کشیده بود و فامیل معرفی کرده بوده و باهم رفتن پیش باباش. اونجا جلوی پدر و برادر جاریم ادای فیلسوفا و کارشناسارو در اورده.... خداییش همونم شد .منم بیشتر از قبل به زندگیم و شرایط بهروز رسیدگی کردم و به کوری چشم حسودام زندگیم خیلی خوب شد. 🎀@delbrak1🎀