eitaa logo
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
3.4هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
56 فایل
بلاها 😍اینجا اومدیم یادبگیرم بجای غُری بودن قِری باشیم تا ببینیم کل زندگی مثل همون دوران نامزدیه😍😍🕊🗣تجربیاتتون رو اینجا برامون بفرستین 🗣 لینک کانالمون👇🏾👇🏾 https://eitaa.com/joinchat/2713518081Cb60be17d2b
مشاهده در ایتا
دانلود
😄 🍃🎈🍃🎈🍃🎈🍃🍃🍃🍃🎈 سلام به همگی امیدوارم زندگیتون پراز سوتی های خنده دارباشه🥰 من عادت دارم همیشه هندزفری میزنم گوشم اهنگ گوش میدم اونم باصداااای بلند خلاصه،یه روز مثل همیشه زدم و داشتم خونرو جارو میزدم یه لحظه مامان صدازد بللللند منم رفتم و برگشتم دوباره شروع کردم به جارو زدن بعد پنج دیقه دیدم مامان باحالت تأسف سرشو تکون میده 😒 آبجیمم اینشکلی😂نگو جارو کلا خاموش بوده ومنم اصلا متوجه نشدم !! البته میگفتم باخودم این چرا تمیز نمیکنه حتما خراب شده🤔 🌹🔅🌹🔅🌹🔅🌹🔅🌹 @delbrak1
😄 🍃🎈🍃🎈🍃🎈 سلام یکبار هم تو یه تبلیغ دیدیم نوشته دوغ مشکی فلان قیمت و به به و چهچه و ..... ما هم هی گفتیم این دیگه چه نوع دوغیه و جدیده و ........بعد به یارو زنگ زدیم گفتیم این دوغ مشکی که نوشتی چه جوریه و ....هنوز حرف ما تموم نشده بود که یارو غش کرد از خنده گفت دوغ مَشکی 😬😬😬🙈🙈🙈🙈🙈نه مِشکی🤐🤐🤐خلاصه شرف مون رفت😂😂😂😂😂 🌹🔅🌹🔅🌹🔅🌹🔅🌹🔅 @delbrak1💞
😄 🍃🎈🍃🎈🍃 سلامی دوباره🙏❤️ ممنون از کانال خوبتون بازم سوتی دارم... وانتی توی کوچه کاهو گوجه وسیب زمینی پیاز و.. آورده بود... خونه خالم بودم.خالم گفت بزارببینم خیارم داره سالاد شیرازی بزارم... پنجره رو باز کرد با صدای بللللللنننننند که آقاهه دور بود بشنوه گفت آقا خیاااااارم داری...🙈🙈🙈😂😂😂😂 خودشم همون ثانیه فهمید بدددد سوتی داده پنجره رو همون ثانیه محکم بست وبه سوتیش هم میخندیدیم هم ناراحت ک همسایه هاام شنیدن.... 🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 یه‌روزم با آبجیم رفتیم برنج وقیمه نذری بگیریم همون جا بهمون ظرف میدادن وخورشت رو روی برنج میریختن... برنجو یه آقایی کشید وداد بهمون... تا اینجا همه چی خوب پیش رفت تااینکه رفتیم یه کم اونورتر ک خورشتو بریزن .. اول ابجیم ظرفشو داد وملاقه اول تااومدابجیم چون ولم صداشم بالاست گفت آقا به من فقط آبشو بریز🙈🙈🙈😂😂😂 آقاهه😏😋 ابجیم😐 من😱🙊😳😂 من دیگه از خجالتم نموندم ک به منم خورشت بریزه فقط فرااااااار نمیدونم چرا خانوادگی انققققد سوتی میدیم😅😅 🍃🎈🍃🎈🍃🎈 @delbrak1💞
😂 منم خاطرمو بگم یادمه چند سال پیش با قطار رفته بودیم مشهد با پدر و مادرم منتها چون بلیت جدا گرفته بودیم جای من و مامانم یه کوپه بود بابام یه سالن دیگه بود کلا منم هر وقت تو ماشین و قطار هستم سریع میخوابم و خوابمم سنگین میشه وقت نماز صبح شد و قطار نگه داشت من و مامان بیدار شدیم و با چشم خوابالو اومدیم بیرون میرفتیم سمت نماز خونه که دیدیم هیچکس نمیره برای نماز فقط من و مامانمیم به مامانم گفتم وای مردم چقدر تنبل شدن تو نماز خوندن . مامانمم تایید کرد.😆 جفتمونم خوابالو هی میرفتیم و نمیرسیدیم . تا آخر سر مهماندار اومد جلومونو گرفت گفت خانوما کجا میرید . نماز خونه اونوره نگو ما کلا مسیر و اشتباه میرفتیم باید از زیرگذر رد میشدیم و میرفتیم اون سمت راه آهن . ولی ما از کنار قطار همینجوری داشتیم میرفتیم. تازه راه برگشتم پیش گرفته بودیم . فکر کنم اگ مهماندار جلومونو نگرفته بود برمیگشتیم خونه 🤣🤣🤣🤣 🎀 @delbrak1 🎀