🌸🍃
#ایده
#دلبری
💌 یه امضای عاشقانه و اختصاصی برای همسرتون بسازید و تو نامه ها و یادداشت هایی که بهش می دید استفاده کنید !😍😍
🔹 چطوری؟؟؟🤔
⚜ اسم شوهرتون هرچی هست یه جوری از یه بخشیش یه قلب درآرید !! 😎
پای نت های عاشقانه
یا حتی لیست خرید روزانه
یا مثلا هر چیزی یه امضای اختصاصی از اسم آقای همسر بزنید😍
🎀@delbrak1🎀
🌸🍃
#مادر_شوهر
♨️راه و رسم مادرشوهرداری!!!
♨️از مادرشوهر غول نسازید!
📍 پیشزمینههای ذهنی در مورد مادرشوهرهای دیگران را از ذهنتان دور کنید و درباره مادرشوهرخودتان از همان ابتدا مثبت بیندیشید. این طرز تفکر مثبت را به او هم منتقل کنید.
تمام زمینههای ذهنی بد را دور بریزید و از او غول نسازید.
📍 ممکن است او واقعا بخواهد با شما رفتار خوبی داشته باشد.
شاید هم بهتازگی با این واقعیت روبهرو شده و هنوز نمیداند چطور باید مادرشوهر خوبی باشد.
به او فرصت دهید تا شما را بهتر بشناسد.
🎀@delbrak1🎀
🍃🍃🍃🍃💕💕💕.
🔴 #قدرت_زن
💠 چیزی که زن دارد و مرد را تسخیر می کند مهربانی اوست نه سیمای زیبایش!
💠 زن مهربان میتواند خشگمینترین مردان را آرام کند.
🌹 #مهربان_باشید!
❣❣
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
بهم گفت اول تو این عقدو بهم بزن تا من پا پیش بذارم....🍃🍃🍃🌹
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 10/10 همش به این فکر میکردم که مردها چقدر میتونن با هم تفاوت داشته باشن. یکی
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
بعد از این که حبیب مغازشو عوض کرد خونمونو عوض کردیم و یه خونه ی نو خریدیم. با
پولی که پس انداز کرده بودیم تونستیم وسایل جدید بخریم و جهیزیه ای که برای عروسیم نخریده بودیم جبران کنیم مریم دوباره باردار شد و این بار بچش پسر بود. دیگه بچه ی دومش بود و خودش راه افتاد بود و کمتر به کمک بقیه احتیاج داشت.همون روز ها بود که خبر فوت عمم به گوشم رسید و این بار بود که تمام امید هام نا امید شد. دیگه
کم کم خودم باور کرده بودم که نمیتونم به بچه هام برسم و حتی یه بار دیگه از نزدیک اونارو ببینم چیزی از فوت عمم نگذشته بود که این بار طلعت خبر داد بابام مریض و زمین گیر شده طلعت میگفت اونقدری زمین گیر شده که حتی کارهای شخصیشم نمیتونه انجام بده و مامان و طاهره مجبورن براش انجام بدن بابام هنوز زنده بود ولی داداش هام به خاطر ارث و میراث به جون هما افتاده بودن طلعت همیشه میگفت خوبه که اینجا نیستی و این وضعی که پیش اومده رو نمیبینی. اونم خودشو کشیده بود
کنار و گذاشته بود دعوا بین داداش هام ادامه پیدا کنه ولی فقط نگران مامان و طاهره
گران ماهان شد
بود که بی سرپناه نشن. بابام خیلی سال توی بستر بیماری افتاده بود جوری شده بود که همه دعا میکردن از این دنیا بره و راحت شه ولی انگار خدا میخواست تقاص کارهایی که
کرده بود اینطوری پس بگیره بچه ها کنار هم بزرگ میشدن و ما دور از هر حاشیه ای زندگیمونو ادامه میدادیم توی اون سالها عزیزان زیادی مثل اقا صمد خاله زهره پدر احسان که بدی بهم نکرده بود رو از دست دادیم و غم بزرگی روی دلمون به خاطر رفتن خاله زهره و اقا صمد موند چند ماه بعد بود که طلعت خبر مرگ بابامو بهم داد. با این که اصلا دل خوشی ازش نداشتم تمام مراسماشو شرکت کردم. از خانوادم کسی غیر از طلعت باهام حرف نمیزد و حتی بعد از مرگ بابام همه هنوز همونطور باهام قهر بودن...
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#ماهچهره 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 بعد از این که حبیب مغازشو عوض کرد خونمونو عوض کردیم و یه خونه ی نو خریدیم.
#ماهچهره
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
مخصوصا وقتی منو حبیبو کنار هم دیدن خانواده خودم برام حرف در اوردن که ماهچهره با حبیب رابطه داشته و به همین خاطر احسان بچه ها رو برداشته و رفته چیزی از قضیه ی مادر حبیب نه به مادرم نه به هیچ کسه دیگه نگفتم و اون جریان فقط بین من و حبيب موند. بچه ها روز به روز بزرگ میشدن و با خواهر برادرهای واقعی فرقی نداشتن بنفشه و نگین دیگه هر دو دبیرستانی بودن و با هم به یک مدرسه میرفتن. بنفشه مثل پدرش
خیلی باهوش بود و درس خون بلاخره سال کنکورشون فرا رسید و و هر دو حسابی درس میخوندن. بعد از کنکور بنفشه مثل پدرش پزشکی قبول شد ولی به خاطر این که دانشگاه شهرهای بزرگ بهتر بود تهران دانشگاه انتخاب کرده بود و همونجا هم قبول شد. اوایل که بنفشه تهران دانشگاه قبول شده بود مریم اصرار داشت که کلا خونه و زندگیشونو بفروشن و برن تهران زندگی کنن ولی حمید قبول نمیکرد و بلاخره تونست راضیش کنه که تو شهر خودشون بمونن و بنفشه اونجا خوابگاه بگیره و تعطیلی هاش پیش خونوادش برگرده. نگین اون سال دانشگاه قبول نشد و با رفتن بنفشه یه جورایی از هم دور شدن. یک سال گذشت و سال بعد نگین کنکور قبول شد ولی نه تهران یکی دیگه از شهرهای اطراف به خاطر تجربه ای که سر بنفشه داشتیم حبیب راحت قبول کرد نگین یه شهر دیگه توی خوابگاه بمونه و اون سال دختر ما هم از اون شهر رفت و دوباره ما دو نفره با هم زندگی میکردیم چند سال از رفتن بنفشه گذشته بود و فقط تعطیلات به شهر خودمون برمیگشت که سر و صدای خواستگارش بلند شد. مریم خیلی خوش حال بود و میگفت دخترمم مثل خودم خوش اقباله خواستگارش یکی از
استادهایی بود که توی دانشگاهشون تدریس میکرد.
🎀@delbrak1🎀
🌸🍃
#خانوما_بدونن
👈به این مثال توجه کنید:
❌خانوم یه کم اضافه وزن داره و به خاطر همین دائم الرژیمه!😁
یه روز سر سفره آقا بهش میگه بسه دیگه نخور...
😔خانوم خییییلی ناراحت میشه و بهش برمیخوره و دلش میشکنه...
بیاید ریشه ی این موضوعو پیدا کنیم🤔
🔵خب خانوم گلم
شما از بس خودت هی گفتی:
من رژیم دارم
من چیزی نمیخورم چاق میشم
وای من چقدر چاق شدم...
👈باعث این رفتار شوهرت شدی...
رژیم داری باشه،👈ولی لازم نیست هی بگی...
رژیمتو برای خودت نگه دار...
دلیلی نداره همه بفهمن...
از طرفی هی پیش شوهرت که میگی،فکر میکنه اوضاعت خیلی وخیمه ...
پیش دیگران هم که بگی اونا به خودشون اجازه ی اظهار نظر و قضاوت درموردت را میدن
🎀@delbrak1🎀
🌸🍃
#اقتدابههمسردرنماز
❤️ یکی از زیباییهای زندگی زناشویی این است که زن و شوهر اگر به مسجد نرفتهاند نماز خود را در خانه به جماعت بخوانند!
⬅️ این کار در ایجاد همدلی و محبت بین زن و شوهر بسیار اثرگذار میباشد.
⬅️ و در پایان نماز، برای نزدیکی دلها و عاقبت بخیری همسرتان دعا کنید.
⬅️ دعا در حق همسر، از اسباب تولید محبت و باعث رفع گرفتاری است.
🎀@delbrak1🎀
🌸🍃
#ایده_متن
#دلبری
دِلبَر یعنی اونی که دِلُ بُرده
دِلدار یعنی اونی که هَوایِ دِلُ داره
دِلخواه یعنی اونی که دِل میخوادش..!
خواستم بگم:
تو همون دِلَبرو دِلدارو دِلخواه خودمی🌱♥
🎀@delbrak1🎀
🌸🍃
#ایده_قررری👌
پیامک عذرخواهی برای یک دعوای سنگین 😂
آه از این دهر چه کنم سویدای دلم در تطاول این چرخ گردون طاقتش طاق شد و ان لعین رجیم هم اتش بیار این معرکه شد ....جانا ببخش بر من که سبب ساز ان شدم که آن بحر ارام دلت را با خشونت کلمات به تلاطم دراوردم .
شما تاج سر و پادشاه عالم قلب منی
حال ای فرمانروایم قهر نکن
شب اومدی خونه بغلم کن
🎀@delbrak1🎀