هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن.....
#خورشید
شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃 چشمم به ارباب افتاد. عموم ولم کرد و پرتم کرد روی زمین ارباب اخم وحشتناکی به
#خورشید
🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🍃
چشمی گفتم تا از تنفر نگاهش فرار کنم اما با این پاهای داغون چجوری تمیز
کنم؟
دیگم جلو چشمم نبینمت
هر کی گوشهای پراکنده شد و مشغول به کاری و منم سطل آب و کف برداشتم رفتم تو سالن دستمالو خیس کردم و شروع کردم کفو روی زمین کشیدم.
سالن پذیرایی عمارت که مخصوص مهمونیهای اعیونی بود فرش نداشت، تمیز کردنشم مصیبت بود با صدای پایی سرمو بالا گرفتم و به هوای اینکه ارباب بزرگ اومده میخواستم عرض ادب کنم که چشم تو چشم با علی
شدم و بعدش پشت سرش و نگاه کردم که کلا جای کفشش مونده بود. کارمو دوباره کرده بود اما علی بی توجه به نگاه دلخورم گفت خورشید ملکه قلبم واقعا دارن زنم .میدن هرچی زور میزنم نمیشه.تو بگو چکار کنم.. نفسم از بغض سنگین شد سرمو پایین انداختم و گفتم مبارکه ارباب زاده امید به خدا که روز به روز علاقه تون روز افزون و نسلتون ادامه دار بشه. اگه ممکنه برید کنار کلی بدبختی .دارم جون توی تنم ندارم که باز تنبیه بشم بخاطر شما.
کلافه گفت نمیخوای چیزی بگی؟ باهام بحث کن مانع شو، نذار کاری کنن که به دلم نیست تو زن منی .خورشید بقیه نمیدونن تو که میدونی چرا وا دادی؟ کنارم بمون قوت قلبم باش بغضمو قورت دادم و آهسته گفتم خوشبخت بشی علی خان مثلا الان چی
ازم برمیاد؟ بشینم زیر پاتون بگم فرار کنیم؟ بگم تو روی پدر و مادرت وایستا؟ توقع چی ازم دارین وقتی حتی خدا با ما نیست. الانم برید لباس نو
بپوشین قراره مرد یه نفر دیگه و پدر بچههای یکی دیگه بشین. خورشید کیه؟ خورشید یه هوس زودگذر بود که گذشت و تموم شد.خواست حرفی بزنه که با صدای داد خانم از جا پریدم پام به سطل آب خورد و پخش سالن
شد.
معلوم هست داری چکار میکنی؟ از کی اومدی تو سالن که دست به سیاه و سفید نزدی؟ فکر کردی حواسم بهت نیست؟ باترس گفتم معذرت میخوام خانوم، الان تموم میشه بخدا... تموم شده بود ارباب زاده اومد جای کفشش
موند.
فریادی زد که مو به تنم سیخ شد چطور جرات میکنی در برابرم اما و اگر بیاری؟ چطور به خودت اجازه میدی که جوابم و بدی؟ فلکت کافی نبود؟ علی تند و تیز برگشت سمت مادرش و ،گفت خورشید حرفی نزد ،که این داد و هوارت برای چیه؟ مادرش پوزخندی زد و گفت چیه مثل بابات گلوت گیر کرده؟ اونم خوب پشت کلفت عمارت در اومد و سینه چاک میداد علی اخم
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃🍃 چشمی گفتم تا از تنفر نگاهش فرار کنم اما با این پاهای داغون چجوری تمیز کنم؟ دی
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
از چی زورت گرفته؟ که مثل تو نمیتونه خودرای و خودخواه باشه؟ که
اسایش رعیتش براش مهمه؟ بترس از خدا تهمت نزن به زیر دستت مادرش هیچی نگفت، بجز همون پوزخندی که کنج لبش بود و طعنه زد تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها و ردشد و رفت علی گیج شده بود. گفت خورشید تو میدونی چیشده؟ جریان پدرم چیه؟ ناراحت گفتم، نمیدونم والا، خدا بخیر بگذرونه معلوم نیست خانم بزرگ قراره چطوری تلافی کنه، ازم کینه ای به دل داره که خودمم نمیدونم چیه. یه بار منو به شما نسبت میده و یه بارم به پدرتون!!!! دیگه از نظر مادرتون رعیت یعنی بدبختِ عالم و زور گفتن بهش و افترا زدن. على رفت توخودش حتی یادش رفت واسه چی اومده بود.بی خداحافظی رفت ولی زود برگشت گفت امشب منتظرم باش
با تعجب نگاش کردم مگه فردا نامزدیش نبود؟ پس چرا میخواست بیاد دیدنم؟ تا شب اینقد کار کردم که زخم پاهام و دردش یادم رفت بجاش خستگی و کوفتکی بدنم نایی برام نذاشته بود سرجام دراز کشیده بودم و تازه چشمم گرم خواب شده بود که دستی روی گونه ام کشیده شد.با ترس از خواب پریدم همین که خواستم داد بزنم کمک بخوام دستی جلوی دهنمو گرفت و صدای علی بلند شد که میگفت هیس خورشید سر و صدا نکن، مگه نگفتم میام پیشت منتظر باش؟ خورشید اومدم ،دنبالت بیا فرار کنیم توی تاریکی برق چشماش داشت دلمو آتیش میزد گفتم کجا بریم که هر جا بریم حکم تیر خورشید بی پدر و مادرو
منم....
میدن؟ گفت ببین خورشید تو زن عقدی منی و بهم ،حلالی میریم تهران واسه خودم کار دست و پا میکنم فرنگ رفته ام حرفه و هنر بلدم
با ترس بهش گفتم هرجا بریم پیدامون ،میکنن پسر اربابی بی فکر عمل نکنید آقا عصبی گفت متوجه میشی اگه اون دخترو عقد کنم خواه و ناخواه باید هم بالینم بشه؟ تا حرف و منت اینکه عقیم نیستم رو خونواده ام نباشه؟
خورشید دلم نمیره بهش دست بزنم من خودم زن دارم با رسوم فرنگیا بزرگ شدم. یه زن قانعم میکنه مثل ایل و تبارم چهارتا زن به کارم نمیاد. با تو راضیم و مادرم متوجه این موضوع نمیشه پس بهتره که باهم فرار کنیم بریم زندگیمونو توی شهر بسازیم اینجا بدردمون نمیخوره آهی کشیدم و گفتم ارباب درسته شهر ،شهره اما خیلی کوچک تر از اونیه که من و تو توش پنهون .بشیم اونجام پیدامون میکنن. عقلمو دست شما نمیدم من جایی نمیام کافیه زبونی طلاقم بدین طلاقمم ندادین باکی نیست.عصبی گفت خورشید هولم نده سمت بیچارگی و حسرت خوردن...
🎀@delbrak1🎀
سلاممالکِقلبِمن،صُبحتبخیرعشقَم🩷☀️𝆹𝅥 ִֶָ
────𝐥𝐨𝐯𝐞 ᥫ᭡ 𝐲𝐨𝐮────
🎀@delbrak1🎀
اختلاف سنی زن با شوهر❣❗️
دلایل مهمی که نشان می دهد سن زن از شوهرش بهتر است بیشتر نباشد:
➊ زن، زودتر به بلوغ عقلی و فکری میرسد؛ درنتیجه، پختگی روانی لازم را زودتر پیدا میکند.
➋ زن، زودتر به بلوغ جسمی میرسد؛ بنابراین به نیازهای جنسی او باید زودتر پاسخ داده شود.
➌ زن به علت زایمان، زودتر طراوت جسمی خود را از دست میدهد. درنتیجه اختلاف سن باعث توازن فیزیکی و موازنه در شکستگی صورت و اندامها میشود.
➍ نیازهای جنسی در زنان، زودتر فروکش میکند؛ بهعبارتدیگر، زنان پس از 50 سالگی نیاز زیادی به روابط جنسی ندارند. در عوض مردانی بودهاند که پس از 80 سالگی – و ندرتاً بیشتر – هم بچهدار شدهاند!
➎ زن، زودتر وارد مرحلۀ بلوغ اجتماعی شده و آماده برای ازدواج میشود.
بنابراین تفاوت سنی در ازدواج نباید زیاد باشد. دلایل بالا، و سایر ادلهای که در اینجا نیامده، نشان دادهاند که تفاوت سنی در ازدواج بین 4 تا 7 سال بهترین مدتی است که می توان پیشنهاد کرد. این فاصله موجب میشود که زن و شوهر ازنظر عقلی، تجربی، فیزیکی، و حتی هیجانات جوانی، جنسی و بالاخره در بیشتر رفتارهای اجتماعی و اخلاقی نزدیک و هماهنگ باشند. این عوامل باعث میشوند تا سایر اختلافات فکری، کمتر امکان بروز پیدا کنند
🎀@delbrak1🎀
تکنیک: جدا کردن مادر شوهر از شوهر
👈🏻بهترین روش جدا کردن مادرشوهر از شوهر، دوست شدن با مادر شوهر و جلب اعتماد او و بدگویی نکردن از مادر شوهر در پیش شوهر است. در مورد خواهر شوهر و بقیه اعضاء خانواده همسر نیز همین قانون صحیح است
👈🏻اگر توانستی، روزی یکبار به طور حضوری یا تلفنی از مادرشوهرت(یا مادر زنت) احوالپرسی کن که بعضی از عروسها با "کم محلی" و "نادیده گرفتن"به جنگ مادر شوهر می روند. مادرشوهران عزیز نیز، این کم محلی عروس را به خوبی تشخیص می دهند و با اتحاد با فرزند خود بر علیه عروس دست به انتقام میزنند
☑️ یادت باشد بهترین روش جدا کردن مادرشوهر از شوهرت(یا زن از مادر زن)، دوست شدن با هر دو نفر آنان است، نه دوست شدن با شوهر و نادیده گرفتن و جنگ کردن با مادر شوهر.
👤 #دکتر_ایم
🎀@delbrak1🎀
💖 7 نکته برای اینکه قهرمان بانوی تان باشید 💖
➖➖➖➖➖➖➖➖
1. لبریز محبتش کنید. به عنوان یک مرد و یک همسر به بانوی تان عشق بورزید و یادش بیاورید که چطور عاشقش شدید. قلبش و ذهنش دائما به شنیدن این نکته نیاز دارد.
2. حمایتش کنید. هرکسی در زندگی با مسائلی رو به رو می شود. شما همراه و یاور بانوی تان هستید، پس وقتی با مشکلی مواجه می شود، برای حمایت او در کنارش باشید. در این صورت هم قهرمان خواهید بود.
3. به او گوش کنید. به عنوان یک همسر، شانه ای برای اشک های او باشید؛ کسی که می تواند در کنارش پناه بگیرد. لازم نیست تا زمانی که نخواسته، مشکلاتش را حل کنید. فقط خوب گوش کنید.
4. با هم وقت بگذرانید. وقت گذاشتن برای یکدیگر، تضمین کننده یک ازدواج و خانواده سالم است. از انجام کارها با هم لذت ببرید، اوقات و خاطره های تان به عنوان یک زوج و یک خانواده را ماندگار کنید.
5. به جزییات توجه کنید. تغییر مدل مو و هماهنگ کردن لباس های جدید را ببینید. ابراز حس هایش با صورت و ظاهر را درک کنید. حواس تان به موقعیت های مهم مانند سالگردها و تعطیلات باشد. برای تهیه یک هدیه متناسب برنامه ریزی کنید.
6. به استراحتش اهمیت بدهید. وقتی بچه دار می شود، شرایط تغییر می کند. همسرتان گاهی نیاز به استراحت دارد؛ حتی شاید لازم داشته باشد از همه چیز کمی دور شود. شما میتوانید خودتان داوطلب مراقبت از بچه ها بشوید تا فراغتی هم برای خودش داشته باشد، نه اینکه او درخواست کند.
7. قدردان او باشید. بگذارید بانوی تان بداند که قدر او را می دانید. از کوچکترین لطف های او تشکر کنید. به او بگویید تا بداند چقدر برایتان مهم است.💓💞💓
🎀@delbrak1🎀
#هر_دو_بدانیم
🍃 اگر همسرمان را برای مدت طولانی تحت فشار و زور قرار دهیم؛ به جایی خواهیم رسید که ممکن است هرگز دوباره صمیمیتی بین ما ایجاد نشود و بازگشتی وجود نداشته باشد!
❎ برای ایجاد و نگهداری رابطه با همسرمان، باید از رفتارهای مخرب و قطع کننده ارتباط دست برداریم.
👈 رفتارهایی از قبیل زور، اجبار، تحمیل، تنبیه، شکایت، سرزنش، کنترل، ریاست، غرغر، مقایسه، قهر و کنارهگیری و...
✅ به جای این رفتارهای تخریبگر، رفتارهای مهرورزی و پیوند دهنده را جایگزین کنیم.
👈 این رفتار عبارتند از گوش کردن، حمایت کردن، مذاکره، تشویق و دلگرمی، عشق و دوستی، اعتماد، پذیرش، گشادهرویی، احترام گذاردن و..
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🌸🍃🍃🍃 سیاستی در زندگی 👇👇👇👇
✅سیاست
یک بانو خودش رو #سرگرم میکنه که مدام تلفن دستش نباشه و به محل کار شوهرش تماس بگیره.
مرد باید گاهی حس کنه و باخودش بگه خانمم کجاس که #زنگ نمیزنه بهم... #چیشده که دیگه به رفت و امدم گیر نمیده... باهام درد و دل نمیکنه. نکنه #دوستم نداره
❌دقیقا نکته همینجاس
زمانے که شما #حضورت کمرنگ شد و اغلب شنونده بودی و گیر دادنا و پر حرفیا و زنگ زدناے مکرر رو کمتر کردی
مــــــــــردت نگران میشه که نکنه دوسش نداری... در نتیجه مدام سعی میکنه برات وقت بذاره..بهت نزدیک بشه
در مورد کارای خونه و اینکه خسته میشی و همه چیز روبراه هست یا نیست ازت سوال میکنه!
🔵مرموز بودن به این معنا هست که همه چیز رو براے شوهرتون باز نکنید
درسته #شریک زندگے تونه
مثلا نگید
وای مامانم اینجوری گفت بهم برخورده..ازش توقع نداشتم و فلان
این مسائل به شما و #مادرتون ربط پیدا میکنه و باید بین خودتون حل و فصل بشہ و امثالهم
❌پس پر حرفی #ممنوع
تعریف کردن همه اتفاقاتی که در طول روز اتفاق افتاده ممنوع
تلفن زدنا
حساس شدنا
چک کردنا
ممنوع
🔵مهربون باشید
و از #سیاست هایے که گفته میشه پیروی کنید
🎀@delbrak1🎀