🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 از چی زورت گرفته؟ که مثل تو نمیتونه خودرای و خودخواه باشه؟ که اسایش رعیتش برا
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
با بغض گفتم کاری از دستم برنمیاد خیره شد بهم گفت افسوس که با دلم راه نمیایی سرمو گرفت گذاشت رو سینه،اش در حالی که با ناراحتی اه میکشید.بوسه ای روی موهام گذاشت برام زمزمه میکرد تا مثل خودش بهش عشق نشون بدم تا بتونه محکم بایسته
اینقد برام گفت که کافیه شکمت بیاد بالا تا رام شدم و.... گفتم علی خان بهتر نیست بری سرجات؟ ممکنه کسی بی هوا بیاد... اخه بی بی مریم وقت و بی وقت بدون در زدن میاد سراغم خدایی نکرده شما رو اینجا ببینه بد میشه. بین خواب و بیداری خمیازه عمیقی کشیدگفت خورشید، زن از شوهرش که خجالت نمیکشه تو ماهانه میشی؟ از عرق شرم خیس شدم. خیسی پیشونیمو که حس کرد گفت خورشید جانم همین الان سرت باهام رو یه بالش بود چرا خجالت پس؟ جوابت مهمه ماهانه نشی که نمیتونی بچه بیاری من من کنان گفتم نه علی خان .نمیشم خدابیامرز مادرم همین هول ماهانه نشدنم و داشت.
یکھو نشست سرجاش گفت پس همین روزا میرم شهر سراغ طبيب برات دارو میگیرم فقط باید حتما بخوری امیدم. تویی ،خورشید میخوام تو بشی مادر بچه هام. گفتم آقا شما اختیار دار زندگی خودتون نیستین چه برسه به اینکه بخوایین به ارزوهاتون برسین میدونم که ارباب از پشت پرده امر میکنه مادرتونو میفرسته جلو، ولی بهرحال بهتر که بچه دار نشم نمیتونم خون دل خوردن و تحمل کنم. وقتی میدید توضیح دادن بهم بی فایده است کلافه و سرکنده میزد بیرون اونشبم لباسشو .پوشید قبل اینکه در و باز کنه گفت پشیمون نشی که تا وقتی اینجایی و چشم تو چشم باهام میشی افسوس بخوری در و محکم
کوبید. همین که رفت بی بی مریم اومد از ترس کم مونده بود سکته کنم. چشمم به دهنش بود تا بپرسه علی خان پیش تو بوده؟ شکر خدا نپرسید. فقط گفت خورشید دست بجنبون که کلی کار داریم خوبه که بیداری پاشو برو سر تنور کلوچه بپز قبل طلوع افتاب تموم کن صبح زود ساز و دهل میاد دم عمارت باید کلی آدم و صبحانه بديم تكون بخور خورشید مردا هیزم آوردن باید تنور و روشن کنی. خوابم نمیبرد پس بهتره سرم گرم باشه که فکر و خیال نکنم تا قبل اینکه آفتاب بزنه کلی کلوچه .پختم علی مثل مرغ سرکنده پا به پام بیدار بود دور عمارت میچرخید و از دور نگام میکرد و با حسرت آه میکشید واقعا بدبختی
تقدیرم بود.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 با بغض گفتم کاری از دستم برنمیاد خیره شد بهم گفت افسوس که با دلم راه نمیایی سر
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
واقعا بدبختی تقدیرم بود که باید باهاش کنار میومدم. بدون اینکه بفهمم قراره چه چیزا به چشم ببینم.
صدای ساز و دهل از پشت در عمارت که بلند شد خدمه ها سینی روی سر میرفتن دم عمارت تا اهالی پشت در و ناشتایی بدن دو ساعتی این مدلی گذشت. بوی غذای اعیونی تو حیاط پیچیده بود به گمونم برای ناهار قرار بود عروسو بیارن.
طولی نکشید صدای کل و ساز و دود اسفند باهم قاطی شدن و دخترکی با
تور قرمز روی سرش آوردن داخل عمارت مثل اینکه تموم قرار مدارا رو گذاشته بودن و بیخبر بودم امروز روز عروسی علی بود نه نامزدیش چرا پنهون کرده بودن؟ نکنه از ترس بوده؟ قلبم محکم میکوبید پاهام شل شد. رفتم سراغ بی بی مریم گفتم اجازه بدین دیگه برم استراحت کنم گفت اره برو که جلو چشم خانم نباشی بی بی مریم گفت بهتره تورو نبینه امروز غضب کنه عروسی پسرش به کامش زهر بشه. خودم هم طاقت دیدن علی و تو لباس دومادی نداشتم قبل اینکه چشمم به على بيوفته خودمو به اتاقم رسوندم درو که بستم علی از پشت در اومد
بیرون
لباس محلی دامادی شم توی دستش بود و گفت اومدم کنار تو باشم کمکم کنی لباس بپوشم ببین چکار کردی؟ ببین باهام راه نیومدی. دلمو خون کردی
خورشید بهم اعتماد نکردی همسفرم ،بشی اما یادت نره زن من تویی و فراموشت نمیکنم قبل اون زن باید حامله بشی تا بتونم به حقم برسم. رومو گردوندم و گفتم علی خان از اینجا برین... دلم ریشه شما خونترش نکنین به خدا داغم رو دل هیچکس نمیمونه اگه بمیرم.منتها جونم از سنگ
شده نمیمیرم
انگشتشو روی لبام گذاشت و گفت هیس خورشید... هیس... اینارو نگو آتیشم نزن.... اگه نرفتم... اگه ...موندم اگه فرار نکردم فقط واسه خاطر توئه. بیشتر از این شرمسارم نکن فقط به این امید زنده ام که تو مال منی فقط به امید همین دارم نفس میکشم به خدا که دلم اینجاست و جسمم اونجا نزار تو اتیش حسرتت بسوزم که کامت نگرفته داغتو رو دلم نشوندن اما نمیدونن و خبر ندارن تو اول و اخرش مال این دل لعنتی هستی.
علی سعی میکرد آرومم کنه و دلمو به دست بیاره اما می شد؟نمیشد که با این حال کمک کنم لباس دومادی بپوشه همین که رومو ازش گرفتم شونه مو گرفت و منو به سمت خودش برگردوند و با آهی جیگر سوز گفت واست لباس دومادی تن نکردم و هفت طبق پیشکش نیاوردم، اما روزی تورو میکنم سوگولی عمارت تا همه برات دولا راست بشن...
درسته
🎀@delbrak1🎀
کسی که بهتون محبت میکنه لزوما عاشق
شما نشده، شاید جوری تربیت شده تا یک🍂🌸
"انسان" باشه!
مراقب همدیگه باشیم
زندگی چاپ دوم ندارہ...🍂🌸
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
🌸🍃🌸🍃🍃🍃🍃 قشنگه بخونید 👇👇👇
12تااز بهترین لحظه درعمرانسان:☺️☺️
☺️1 لحظه تحویل سال..!☺️
😊2 لحظه عاشق شدن..!😊
☺️3 لحظه ای تماس از کسی که دلتون براش تنگ شده...!☺️
😊4 لحظه دادن آخرین امتحان..!!😊
☺️5 لحظه ای که به شخصی که دوسش دارین,
نگاه کنین و ببینین اونم داشته به شما نگاه میکرده...!!☺️
😊6 لحظه ای که دوستایه قدیمی و خوبت رو ببینی و بفهمی
هیچی بینتون تغییرنکرده...!!😊
☺️7 لحظه ی لمس انگشتان نوزاد متولدشده..!!☺️
😊8 لحظه ای از خواب بیدار شی و ببینی که هنوز وقت اضافه
برای خوابیدن داری..!!😊
☺️9 یه شبه قشنگ,,تو خیابون تنها قدم بزنی و خاطراته قشنگ
و خوبت رو مرور کنی...!!☺️
😊10 لحظه ای که تنهایی؛ یه پیام یا تماس از کسی که دوسش داری
دریافت کنی..!!😊
☺️11 لحظه ای که حس کنی یه نفر واقعا به تو و کارت اهمیت میده...!!☺️
😊12 لحظه ای که این رو میخونی و به این لحظاته خوب فکر میکنی
و لبخند به لبت میاد..!!😊
و این بهترین لحظه برایه منه که لبخند رو,,به لبت آوردم...😊
😃خنده واقعا بهت میاد,,دوست من💯
🎀@delbrak1🎀
🍁 جمعتون شاد و بینظیر
♥️امروز برایتان
🍁اینگونه آرزو میکنم
♥️ان شاءالله
🍁خدا در خونه تک تک تون بزنه
♥️بگه امروز نوبت خواسته ها و
🍁آرزوهای شماست و
♥️توشه ای پرازخیر و برکت
🍁شوق زندگی
♥️حس خوشبختی
🍁روزگار آرام و
♥️عاقبت بخیری براتون هدیه بیاره
🍁روزتون زیبا وآخر هفته تون بشادی
🎀@delbrak1🎀
✳️ #سیاست_های_همسران
#آقای_خانه !
وقتی به خانه برمیگردید از همسرتان بپرسید که آیا روز خوبی را پشت سر گذاشته یا نه ؟!
به #حرفهایش توجه کنید، اما در مورد کارهایش قضاوت نکنید. با او همدردی کنید، بگذارید هر چه میخواهد گله و شکایت کند.
#خانم_خانه !
حتماً هنگام ورود همسرتان به خانه #لبخند به لب داشته باشید، حتی اگر کوهی از مشکلات بر دوشتان سنگینی میکند.
اصلاً خوب نیست که موقع ورود همسرتان به تلویزیون چسبیده باشید و یا در آشپزخانه پنهان شده باشید !
🎀@delbrak1🎀
#هر_دو_بدانیم
🍃 نباید بگذارید هیچ شک و سوظنی در دلتان بماند....
👈 شکاک بودن و شک داشتن اگر از یک حدی بگذرد و ذهن شما را درگیر کند خود یک بیماری روانی است.....!
👈 اگر شکی در دلتان به وجود آمد؛ سریعا آن را با همسرتان در میان بگذارید و آن را از میان ببرید. با شک زندگی کردن آدمی را از پای در میآورد..
👈 شک دربارهی یک چیز خوب، بسیار بدتر و ویرانگر از یقین داشتن و دانستن یک موضوع بد است.
✅ نباید بگذارید هیچ شک و سوظنی در دلتان بماند!
🎀@delbrak1🎀
٧ﮔﺮﻭﻩ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ را ﺍﺯ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺧﻮﺩ ﺣﺬﻑ ﮐﻨﯿﺪ
ﺗﺎ ﺭﻭﺣﺘﺎﻥ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻤﺎﻧﺪ:
1 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺭﺩ.
2 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﭼﺸﻤﺘﺎﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﺍﺳﺖ.
3 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﺳﺘﺮﺱ ﻣﯿﺪﻫﺪ.
4 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﺎ ﺷﻤﺎ ﺟﺮ ﻭ ﺑﺤﺚ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
5 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺳﻮﺀ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﯿﮑﻨﺪ.
6 - ﺷﺨﺼﯽ ﮐﻪ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﺗﺎﺛﯿﺮﺍﺕ ﻣﺨﺮﺏ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ.
٧- شخصی که بی حرمتی برایش تفریح است.👌
🎀@delbrak1🎀
#خانومها_بخوانند
🔵همیشه این کار رو میکنی، هیچوقت اینکارو نمیکنی:
❌اون از اوضاع غذا خوردنت، اون از کارت، اون از...
با این کار همسرتان را گیج می کنید که دقیقاً کدام کارش شما را آزار داده است.
👈یاد بگیرید دقیقا روی مشکلی که شما را ناراحت کرده تمرکز کنید، اگر از اینکه شوهرتان جوراب های کثیفش را در راهرو انداخته دلخورید به او نگوييد تو همیشه همینجوری هستی، صریح باشید و از کلی گویی پرهیز کنید.
این راه بهتری برای رسیدن به یک زندگی سالم و موفق است.
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن.....
#خورشید
شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 با بغض گفتم کاری از دستم برنمیاد خیره شد بهم گفت افسوس که با دلم راه نمیایی سر
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
بعد روی دو جفت چشای خیسمو بوسید و گفت از الان میخوام هرچی دیدیو باور نکنی فقط به حسم ایمان داشته باشی. وقتی رفت دلمم رفت بی تابی میکردم نتونستم خودمو حبس کنم رفتم تا
ببینم تو عمارت چخبر بود خبر که نبود محشر واویلا بود. مردا حلقه زده بودن و چوب بازی میکردن و زنای آبادی خودمون و آبادی عروس از دور نشسته بودن و رقص مردا رو نگاه میکردن اینقد زدن و کوبیدن و رقصیدن و خوردن تا دمدمای غروب برو بیایی بود و نمیدونم چطوری تو این شلوغی چشم بی بی مریم منو دید که بیکارم و فوری غر زد و گفت حالا که اینجایی بیا برو تو سالن حنا ببر
رنگم پرید طاقت دیدن این یکیو نداشتم اما اجبار بود ظرف حنا رو با احتیاط بردم واسه اولین بار عروسو دیدم علی کنارش با اخم و تخم نشسته
بود. خانم بزرگم که نیشش بسته نمیشد و مدام قربون صدقه عروس قرمز پوش میرفت با قدمهایی لرزون به سمتشون میرفتم که مادرش نیششو بست و با تشر گفت کی به تو گفت حنا بیاری بدشگون؟ گونه ام لرزید و زیر چشمی دیدم که علی هم دستش مشت شد که همین حین ارباب بزرگ شخصا اومد جلو و دست گذاشت پشت کمرم و ،گفت خوش اومدی دختر جان حنا رو تو بذار کف دست عروس.
خانم بزرگ گفت همینمون کم مونده میون اینهمه فک و فاميل، رعيت برامون حنا بزاره با چشم و ابروی تیزی که ارباب به زنش رفت با بغضی که داشت خفه ام میکرد و پاهایی که جون نداشت ،برم جلو تر رفتم جلوی عروس زانو زدم رسم بود اینموقع شعر بخونیم پس منم شروع به خوندن
کردم... حنا حنا می بندیم عروسو حنا میبندیم به دست و پاش می بندیم،اگر حنا نباشه آب طلا میبندیم درسته صدام میلرزید ولی حنا رو گذاشتم کف دست عروس علی و با کلی حسرت غیب شدم از سالن
مثل روزی که مادرم مرده بود داغدار شده بودم بعداز حنابندون خدمه ها زمزمه میکردن که باید پی کاچی باشن واسه فردا صبح با اینکه شب قبل نخوابیده بودم اذون مغربو ،که ،گفتن کل کشیدن و خوندن شعرای شب حجله شروع شد.
های های گریه میکردم و همزمان با بقیه زمزمه میکردم اما دیگه طاقت نیاوردم و خودمو رسوندم پشت عمارت زیر درخت گردو و ساعتها زار زدم به اقبالی که داشتم. هوا داشت روشن میشد میدونستم چون دم دست نبودم ممکنه بی بی مریم بهم سخت بگیره ولی چه اهمیتی داشت؟ بهتر که عذرمو بخوان تا از عمارت برم و زیر ظلم سکینه دست و پا بزنم کمی که سبک شدم قصد کردم برم اتاقم که صدای ارباب بزرگ منو سر جام نشوند.
چرا اینجا نشستی دخترک؟ اینجا چکار داشت؟ شایدم اومده تسویه حساب فوری گفتم اومدم کمی خستگی در کنم.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 بعد روی دو جفت چشای خیسمو بوسید و گفت از الان میخوام هرچی دیدیو باور نکنی فقط
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
چرا اینجا نشستی دخترک؟
اینجا چکار داشت؟ نکنه عاشق شده به پای کلفتش که با عقل جور در نمیاد.شایدم اومده تسویه حساب فوری گفتم اومدم کمی خستگی در کنم مبارک باشه ،ارباب ان شالله کلی وارث دورتونو بگیره پا قدم عروستون خوش یمن باشه شکر خدا همین زبونو داشتم و خودمو هرجا میرفتم جا میدادم. تنها چیزی که نداشتم بخت سفید بود ارباب پیپشو روشن کرد نشست زیر درخت گفت بشین. نمیخواد فرار کنی اما من از ترسم سرپا ایستاده بودم و با دستام بازی می کردم. وقتی گفت چقدر به مادرت شباهت داری
با تعجب نگاش کردم که روشو ازم گرفت و به سیاهی باغ دوخت و گفت هیچ وقت حریف این مسخره بازیها نشدم و زورم بهشون نرسید تا این رسم مضحک کبوتر با کبوتر و باز با باز رو ورچین .کنم عاشق دختر رعیت شدم چند سال پیشو داشتم همین که خواستم بگیرمش برام زن درست کردن اما بازم دست از طلب بر نداشتم و دقیقا وقتی که میخواستم اقدام کنم متوجه شدم دل در گرو یکی دیگه داره و تا بیام به خودم بجنبم ازدواج کرد و داغش رو دلم موند. شباهت تو به اون خدابیامرز داره امیدوارم میکنه... شرم و حیاتم دیوونه ام میکنه. دلم می خواد به همه بگم گمشده ام پیدا شد همونی که چشم انتظارش بودم برگشته
بعنوان ارباب میتونستم هر کاری کنم و دست رو هر کسی بذارم اما دستم بسته است. چون پدر خانم بزرگ برو بیایی تو دربار داشت و باید یواشکی میرفتم دنبال دلم یه دفعه حرفاشو قورت داد. بهم زل زد و گفت اما خورشید ، پدر خانم بزرگ حالا که پیر شده و ناتوان، دست خانوم بزرگم
به هیچ جا بند نیست. خورشید عروسم می شی؟ سوگولی من میشی؟ خانوم این خونه میشی؟؟ نترس، هیچکس نمیتونه جلودارم بشه پدر خانم بزرگ دل و دماغ گذشته رو نداره دست به تهدید بذاره. حیرت زده چشم تو چشم شدم باهاش اگه میفهمید خورشید دربدر عروسشه، داغم میکرد
که هیچ ناخنامو دونه دونه میکشید که هیچ از عمارت بیرونم میکرد که هیچ، زنده به گورم میکرد. ولی شاید اینجوریم نمیشد پناه علی میشد تا بهم برسه نمیدونم و نفهمیدم فقط زودی با اجازه گرفتن و ناتموم گذاشتن حرفای بو دار ارباب پناه بردم به اتاقم از زیر پنجره اتاق علی که
🎀@delbrak1🎀
#مردان_بدانند
❌جملاتی که #زنان را سرد و غیر صمیمی می کند😒☹️
کم اهمیت جلوه دادن احساستش مثل:
🔸آرام باش
🔹سخت نگیر
🔸دوباره داری جوش میاری
🔹احساساتی شدی
🔸به اعصابت #مسلط باش
جملاتی برای #فرار از صحبت کردن مثل:
🔸دوباره شروع کردی
🔹چقدر دیگه میخوای ادامه بدی
🔸دوست ندارم درباره آن صحبت کنم
جملاتی برای توقف حرف زدن مثل:
🔸حق با توست
🔹من اشتباه کردم حالا راضی شدی؟
🔸فراموشش کن
🔹متاسفم که چنین #احساسی داری
فرار از تعهد و پایبندی مثل:
🔸یه کاریش میکنیم
🔹من هم همینطور
جملاتی که مثل پتک هستند مثل:
🔸داری مثل مادرت میشی؟
🔹کاری میکنی ازهم جدا بشیم
🔸خیلی لاغرشدی!خیلی چاق شدی!
🔹نیاز به نفس کشیدن دارم
#مردان_عزیز_مواظب_حرف_ زدنتان_باش
🎀@delbrak1🎀
#مردان_بدانند
❌مردانی که در خانه دائما در حال استفاده از گوشی موبایل هستند باید بدانند اینکار موجب👇
1⃣ دلسرد شدن همسر از ادامه زندگی
2⃣ دلخوری، سرخوردگی و احساس مفیدنبودن برای همسر به دلیل عدم توجه مرد به وی
3⃣ حتی در موارد منجر به افسردگی همسر
4⃣ از بین رفتن علاقه به همسر خود
5⃣ توجه به مسائل فرعی و دور شدن از اصل زندگی
و...
برای جلوگیری از این عمل اشتباه👇
✅ سپری کردن زمان خود با همسر
✅ استفاده بجا از موبایل
✅ انجام فعالیت های دونفره در منزل
✅ صحبت کردن با همسر
و...
#نه_به_گوشی_بله_به_همسر
✅ همسر شما از موبایل شما بیشتر نیاز به توجه دارد.
‼️ عدم توجه به همسر عواقب بدی به دنبال دارد.
🌹 بعد خواندن این پیام به همسرت نزدیک تر شو👍
🎀@delbrak1🎀
🔴 #سکوت_مرد_را_نشکنید
💠این اشتباه خانمهاست که وقتی مرد #ساکت است مدام به سمت او میروند و با او حرف میزنند. اگر او ساکت است به سکوت نیازمند است و #احترام به این سکوت یعنی صمیمیت بیشتر.
💠 البته این منافاتی با #پذیرایی و رسیدگی به همسر ندارد. فقط اجازه دهید خود از #سکوتش خارج شود.
💠 البته منظور از این سکوت سکوتی است که متوجه شوید همسرتان در این سکوت از ارتباط کلامی استقبال نمیکند.
🌺🌹❤️🦋🌼🌼🦋❤️🌹🌺
🎀@delbrak1🎀
هدایت شده از 🧕خانُــــم بَــــــلا💞
قدیم ترها رسم بود دختر که سیکل میگرفت شوهرش میدادن.....
#خورشید
شروع داستانی زیبا 😍👇👇👇👇👇👇
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 چرا اینجا نشستی دخترک؟ اینجا چکار داشت؟ نکنه عاشق شده به پای کلفتش که با عقل
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
رد میشدم برخلاف عمارت که تو تاریکی رفته بود روشن بود.
سایه شو دیدم دست به سینه تکیه داده بود به چهارچوب
بهم گفته بود اعتماد نکنم به چیزایی که دیدم با یه دل پر از درد رد شدم. دو ساعت مونده بود به طلوع خورشید ناامید و دل شکسته سرم و بردم زیر پتو که بخوابم چفت در و انداخته بودم که یکهو
تق تق صدای در اومد و پشت سرش علی که میگفت خورشید جانم چرا در قفله؟ بازش کن اومدم دیدنت دلتنگتم. تق تق در میزد و پشت سرش التماس داشت در و باز کنم که نکردم. کلا خودمو زدم به ندیدن و نشنیدن نمیخواستم ارباب زاده تازه دوماد و با عطر عروسش تو اغوشم پذیرا باشم. نه که مغرور باشم نه...دلم رضا نمیداد. علی در زد و در زد تا سر اخر گفت کارت شده لجاجت و بچه بازی میدونم بیداری و زدی به در بیعاری اومده بودم فقط بگم که هوا روشن بشه، واویلا راه میوفته تو عمارت. یه مدت نیستم..
توام زیاد تو چشم نباش که کاسه کوزه ها رو روی سرت نشکنن اومده بودم ببینمت و برم ولی بی معرفتی خورشید.
صدای قدمای پاشو شنیدم که داشت میرفت چشمامو بستم از ته دل از اعماق وجودم اندازه تموم بی رحمیا گریه کردم. خوابم نبرد رفتم تو مطبخ خدمه ها تازه دست به کار شده بودن به گرم کردن کاچی و روغن حیوونی و تخم مرغ محلی.
ایده زمونه ما این بود تازه عروس گرمیجات مقوی بخوره پسر زا میشه.
آستینمو دادم بالا و کمک کردم
بی بی مریم سراغمو گرفت و کلی بد و بیراه نثارم کرد که چرا دیشب غیب شدم نمیدونم چرا استرس داشت. گفتم بی بی جان خیره... چرا دستپاچه ای؟
همین حرف کافی بود تا بی بی بجای ناسزا لب به گلایه باز کنه و بگه خورشید، ارباب زاده غیب شده صبحی خانم بزرگ رفته طلب دستمال ،کنه ارباب زاده نبوده که هیچ، نو عروسشم دست
نخورده گذاشته و رفته.
🎀@delbrak1🎀
🧕خانُــــم بَــــــلا💞
#خورشید 🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃 رد میشدم برخلاف عمارت که تو تاریکی رفته بود روشن بود. سایه شو دیدم دست به سین
#خورشید
🍃🍃🍃🍃🍃🌹🍃🌹🍃
پیغوم گذاشته واسه ارباب که دست به اون دختر نزدم خودتون این ننگو پاک کنید تا با دل علی بازی نکنید خورشید دورت بگردم امروز برو سمت اسطبل ، اسبا زیادی تو حیاط نچرخ که مصیبت
میشه.
گفتم شما میدونی چرا خانوم بزرگ اینقدر از من بدش میاد؟
بی بی نگام کرد نمیدونم توی نگاهش اه بود، حسرت یا افسوس که گفت نمیدونم ولی تا میتونی از خانوم بزرگ دور باش و نذار جلوی چشمش باشی که عقده این همه سال و سر توی یتیم دربیاره ناشتا رفتم اسطبل و مشغول شدم که صدای فریادهای ارباب و خانوم بزرگ همه رو به حیاط کشوند. ارباب داشت به خدمه ها میگفت که اگه کسی از علی خبر داره و بهش نگه بلایی به روزگارش میاره که اون سرش ناپیداست هر چند از علی خبر نداشتم اما زن علی بودم و تموم ترسم این بود که اگه چیزی بفهمن چه بلایی سرم میاوردن به گفته بی بی اصلا توی حیاط نرفتم و از همونجا عربده های اربابو گوش میدادم.
صدا قطع شد سایه ای باعث ترسم شد سر بلند کردم که نگاهم با نگاه خانوم بزرگ تلاقی کرد. چشمهاشو ریز کرد. همونطور که مشکوک نگام میکرد گفت نگفتی.
با تعجب گفتم سلام خانوم بزرگ چیو نگفتم؟؟ گردنش و کج کرد گفت علی کجاست؟ لرزون گفتم به روح پدر و مادرم خبری ندارم واقعا هم خبر نداشتم کجا رفته دست به کمر نگاهم کرد گفت مطمئنی؟ با التماس گفتم به روح پدر و مادرم قسم میخورم که نمیدونم بعد از اینکه از سرتا پا بهم نگاهی کرد جلو پام تف انداخت و رفت این زن انقدر ازم متنفر بود که حتی اگر جلوی چشماشم ظاهر نمیشدم خودش به هر طریقی پیدام میکرد و از اونجایی که به وجودم شک کرده بود اگر زبونم لال بلایی سر علی میومد روزگارم سیاه بود. خوب که از کت و کول افتادم، شنیدم یکی از دور صدام میزنه.
🎀@delbrak1🎀
♥️🍃🍃♥️💫
🍀
♥️
اگر قرار است با هم بمانید❓
از هم اکنون:
#اجازه بدهید همسرتان با خیال راحت حرفهایش را تا انتها بگوید.
از او بخواهید گذشته را رها کند و فقط به آخرین موضوعی که ناراحتش کرده بپردازد.
برای هر مشکلی همان روز تا "دیر و یا کهنه نشده" جلسهای تشکیل دهید و موضوع را ناتمام باقی نگذارید.
از معذرتخواهی نترسید.
اگر با آرامش به تمام حرفهای او گوش ندهید #نمی توانید خودتان یا او را متقاعد کنید.
تاکنون هیچ زندگی مشترکی با توهین، فحاشی و متهم کردن یکدیگر نجات نیافته است. پس به قصد گرفتن امتیاز و شکست طرف مقابل، سر میز مداکره ننشینید.
سکوت کردن و گوش دادن فعال و عدم قضاوت شما را به نتیجه بهتری خواهد رساند.
#لجبازی، کینه، غرور و دروغ گفتن، اسبهای وحشی و خطرناکیاند که مزرعه زیبای زندگی شما را با خاک یکسان می کنند.
برای نجات زندگی خود، عادتهای مخرب را با همدلی و درک کردن جایگزین کنید.
🎀@delbrak1🎀
9 تیپ افرادي كه برای #ازدواج مناسب نيستند.
1. افرادی كه #معتاد به مصرف موادمخدر، الكل يا دارو هستند.
2. افرادی كه به سرعت و به شدت #خشمگين ميشوند.
3. افرادي كه مسؤوليت زندگی خود را بر عهده نميگيرند.
4. افرادي كه ديگران را كنترل مي كنند.
5. افرادي كه #اختلال_جنسی دارند.
6. افرادی که کودک مانده اند و بلوغ آنها شكل نگرفته است.
7. افرادي كه عواطف و احساسات خود را بيان نمی كنند.
8. افرادي كه از روابط قبلی خود هنوز التيام نيافته اند.
9. افرادي كه خانواده ای آزار دهنده دارند و نمی توانند در مقابل #آزار آنها از همسر خود حمايت كنند.
🎀@delbrak1🎀
#خانم_باکلاس ❤
🍃 سعی کنید همواره ورزش کنید، اگر میتوانید مرتب به کلاسهای ورزشی بروید، اگر فرزند کوچک در خانه دارید و یا هزینههای کلاسهای ورزشی برای شما بالاست؛ می توانید با برنامههای تلویزیونی و یا انفرادی نرمش کنید😙💃🏻
🍃 لباسهای کهنه، پاره و آنهایی که بر اثر شستشو از رنگ و رو رفتهاند، را دور بریزید، هیچ چیز مثل لباس کهنهای که به تن شما زار میزند، چهرهتان را پیر و روحیهتان را افسرده نمیکند.😑👚
🍃به زیبایی و مرتب بودنتان اهمیت دهید. هر روز صبح موهایتان را شانه بزنید و ابروهایتان را مرتب کنید،از گردنبند و گوشوارههایی که در اعماق کمدتان مخفی کردهاید،را بیرون بیاورید و هر هفته از یکی از آنها استفاده کنید.🤩💍
🍃 میتوانید با کمی آرایش، روح خود را شاد کنید. همیشه برای دل خودتان به خودتان اهمیت بدهید نه دیگری.💄👩🏻
🍃 کارهای خانه را صبحها انجام دهید که بعد از ظهرها در کنار خانواده تان باشید.💑
🍃 روزانه حداقل پنج دقیقه به خودتان زمان دهید، موسیقی آرامی را پخش کنید و در آرامش چای بنوشید و به رویاهاتان فکر کنید وبرنامه بریزید😌
🎀@delbrak1🎀
424_22109110661162.mp3
6.91M
چه قشنگه نفسم بشے
و من برات بمیرم
🎀@delbrak1🎀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عشق من...💞
تو را به جای همهی کسانی که
نمیشناختهام، ❤️
دوست میدارم
تو را به جای همهی روزگارانی که
نمیزيستهام،♥️
دوست میدارم (:
برای خاطر عطر نان گرم و برفی که❄️
آب میشود
و برای نخستين گناه...💎
تو را به خاطر دوست داشتن،
دوست میدارم
تو را به جای تمام کسانی که
دوست نمیدارم،
دوست می دارم... 💍💌🔒•
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🎀@delbrak1🎀
👸🏻 #سیاست_های_زنانه
✅مردها درک خودکارشون تعطيله!!! 🤔🤔
گاهی هست که خانم ها ناراحتن و هیچ دلیل خاصی هم نداره.
زن ها گاهی اوقات بی دليل دلشون ميگيره و يا ناراحت هستن.
🍁
همسرتون مياد خونه و مي بينه که ناراحتين و ازتون مي پرسه که چي شده؟ شما هم چيزي ندارين که بگين و نهايتا
🍁
👈ميگين :"هيچي، دلم گرفته"
🍃
همسرتون احساس ميکنه که نتونسته شما رو درک کنه و احساس ضعف ميکنه، ناراحت ميشه و حتي ممکنه عصباني شه.
🍃
شما هم با خودتون فکر ميکنين که:
🍁
👈" به جاي اينکه بهم محبت بکنه ازم عصباني مي شه، اصلا من رو درک نميکنه...."
🍃
به جاي اين پروسه ناراحت کننده همون اول که ازتون دليل ناراحتي تون رو مي پرسه با يکم عشوه و ناز زنونه
🍁
👈بگين: " بغلم کن، خوب مي شم. دلم واسه محبت هات تنگ شده"
🍃
گفتنش شايد حس خوبي براي ما خانوم ها نباشه و معمولا خانم ها دوست دارن که شوهرشون دستگاه درک خودکار ! داشته باشه، ولي بهتر از دعوا و ناراحتی بعدشه ...
😜هیییس! نشنون 👂❌
مردها انقدرهام باهوش نیستن...😜😉
•┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
🎀@delbrak1🎀