eitaa logo
خوانسار آنلاین
1.3هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
6.1هزار ویدیو
167 فایل
خوانسار آنلاین دیده بانی از بلندای قله ی کوه سیل بر شهر زیبای خوانسار ✅فرهنگی-هنری ✅اجتماعی-اقتصادی ✅خبری-سیاسی ✅سرگرمی-ورزشی ارتباط با مدیر کانال @AD_Khansaronline
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب کتاب ره ش نویسنده :رضا امیر خانی انتشارات :افق تعداد صحفه :۱۹۲ توضیح روی جلد کتاب : رضا امیرخانی در رمان رهش موضوع توسعه شهری را دستمایه قرار داده و تاثیرات آن را بر عرصه های زندگی معاصر در قالب داستان زوجی معمار در تهران امروز به تصویر می کشد. ⁦☘️⁩🌱⁦☘️⁩🌱🌿 یافته های من از کتاب : داستان درباره خانواده سه نفری است که کودک خانواده ، ایلیا مریضی آسم کودکان دارد و مادر که اسمش لیا است تمام تلاش خودش را می کند تا عواملی که باعث ایجاد مریضی کودک شده است را از بین ببرد اما زورش به افکار مردم محله و همسرش نمی رسد . لیا کسی است که معماری خوانده و از شهر سازی چیز هایی می داند اما همسرش که معاون شهردار منطقه است گویا نمی تواند درکش کند و بر سر ماجرای شهرسازی و از بین بردن زمین ها باهم بحث می کنند داستان از زبان لیا مادر خانواده بیان شده و نکات آموزنده و جالبی درباره معماری و شهرسازی بیان می کند به نظرم داستان علاوه بر موضوع شهرسازی ، خانواده و تربیت را هم در دل خود گنجانده است و مسائل و مشکلات خانوادگی را هم مطرح می کند. 🌿⁦☘️⁩پیشنهاد میشود برای خواندن این کتاب وقت بگذارید 📚📔 @studiousss 🌸🌸🍀⁦⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩⁦☘️⁩🍀🌸🌸 https://eitaa.com/joinchat/831258658Cb45a9a32fb
کتاب:ظلمت سفید نویسنده:سجاد خالقی انتشارات:کتابستان تعداد صفحه : ۲۹۴ توضیح روی جلد : همانطور که دراز کشیده بود و بالای سرش را نگاه می کرد ، خرخر آرامی را از پشت سرش شنید . به زحمت برگشت ؛ میان سفیدی که ، دوچشم درشت و سیاه به چشم هایش زل زده بود ، چشم های گرگ بود. خواست بلند شود و فریاد بزند ، خواست تکان بخورد اما نتوانست .گرگ پیش رویش ایستاده بود ، سفید مطلق !تمام بدنش ، دهانش پوستش . فقط یک جفت چشم مشکی داشت ، مهرداد چند بار چشم هایش را باز و بسته کرد . باور نمی کرد چه می بیند . بزرگتر از گرگ واقعی بود ؛ خیلی بزرگ تر گرگ صورتش را جلو آورد ‌. مستقیم به چشم های مهرداد نگاه کرد ، سرمای چشم هایش ، مهرداد را بی حس می کرد ⁦☘️⁩🌱⁦☘️⁩🌱⁦☘️⁩🌱🌿 توضیح کتاب : این کتاب یک رمان تاریخی است که از حکومت قاجار و انقلاب مشروطه شروع می شود ، درواقع کتاب دو داستان را روایت می کند ۱_ داستانی که از زبان کوهیار گفته می شود و۲_ داستانی که از دید سوم شخص بیان می شود و روایت تاراز و مهرداد را بیان می کند . کوهیار و آیدین دو دوست هستند ، پدران آن ها تیرانداز های ماهری هستند ، کوهیار از ایل بختیاری و آیدین از تبریز ، به دستور حکومت قاجار و برای جلو گیری از شورش علیه حکومت به اجبار. به تهران آمدند ، در تهران درگیر ماجرای مشروطه می شوند و اتفاقاتی برای آن ها می افتاد در پایان کتاب دو داستان به هم متصل می شود و داستان کوهیار و آیدین و داستان تاراز و مهرداد باهم همسو می شود . ⁦☘️⁩🌱🥀⁦☘️⁩🌱🥀⁦☘️⁩🌱🥀⁦☘️⁩🌱🥀 @khansaronline
یادت نره! چیزهایی که میدونی، یک قطره است چیزهایی که نمیدونی، یک اقیانوسه فرصت کمه لحظه هارو دریاب⏳ 📚 https://eitaa.com/khansaronline