✨✨
✨
بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم🤔
#سردارسلیمانی
کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود ، میرفتن دفتر کارشون من رو با خودشون میبردن .
توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یخچال خیلی کوچک
جلسههای بابا (حاج قاسم) که طولانی میشد به من میگفت برو تو اون اتاق و استراحت کن ، توی یخچال آب و آبمیوه و شکلات تافی بود
از همون تافیها که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات ، ساعتها توی همون اتاق مینشستم تا جلسه بابا تموم بشه و برم پیشش
از توی یخچال چنتا تافی میخوردم و آبمیوه و آب ،
وقتی جلسه بابا تموم میشد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق
میپریدم بغلش منو میشوند روی پاهاش ، میگفت : بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم 😋
دونه به دونه بهش میگفتم حتی آب معدنی و شکلات ، موقع رفتن دستمو که میگرفت تو راه کاغذ رو به یه نفر میداد و میگفت : بده به حسابداری ، دختر من این چیزا رو استفاده کرد ، بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن.☺️
#سیره_ستاره_ها
#از_شهدا_بیاموزیم
✨ همراه ستاره ها با خانواده آسمانی ✨
@khanvade_asemani
✨✨
✨
🌷 رضایت نامه کتبی از مادر🌷
ابراهیم شهریاری:
خاطره ای از #سردارسلیمانی که خیلی به درد نسل امروز و جوان میخورد.
او گفت: یک روز از رابر میآمدیم. #حاج_قاسم از خواب بیدار شد. من دیدم حسرتی به دلش هست.
گفتم: حاج آقا اتفاقی برایتان افتاده است؟ 🤔
گفت: ابراهیم یک حسرتی به دلم مانده.
من از مادرم یک #رضایت_نوشته_شده گرفتم که آیا من پسر و فرزند خوبی برایش بوده ام؟ ولی این حسرت به دلم ماند که من نتوانستم از پدرم این رضایت نامه را بگیرم و این کار را به تعویق انداختم.😔
شهریاری افزود: حاج قاسم توصیه میکرد و میگفت: شما اگر پدر و مادرهایتان زنده هست، دنبال این کار بروید و تا زنده هستند، یک رضایت از آنها بگیرید.👌
#سیره_ستاره_ها
#از_شهدا_بیاموزیم
🌷همراه ستارهها با خانواده آسمانی🌷
@khanvade_asemani