💠 هر چی از پشتِ درِ #آشپزخونه خواهش کردم فایده نداشت. در رو بسته بود و میگفت: «چیزی نیست الآن تموم می شه».
💠 وقتی اومد بیرون دیدم #آشپزخونه رو مرتب کرده، کفِ آشپزخونه رو شسته، ظرفها رو چیده سرِ جاشون، روی اجاق گاز رو تمیز کرده و خلاصه آشپزخونه شده مثل یه دسته گل. گفتم: «با این کارها منو خجالت زده میکنی». میگفت: «فقط خواستم #کمکی کرده باشم».
🔴 #شهید_صیاد_شیرازی
#سیره_بزرگان
به ما بپیوندید ❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤═════
🏡 @khanvade_asemani
🌷🌷🌷
زمان جنگ وقتی، علی #فرمانده_نیروی_زمینی بود، چند ماه خونه نیومده بود، یه روز دیدم در می زنند، رفتم پشت در دو نفر بودند، یكیشون گفت: منزل جناب سرهنگ شیرازی همین جاست؟،
دلم هری ریخت، گفتم، حتما برایش اتفاقی افتاده،
گفت : جناب سرهنگ براتون پیغام فرستاده و بعد یه پاكتی بهم داد،
اومدم توی حیاط و پاكت رو بازكردم هنوز فكر می كردم خبر شهادتش را برایم آوردند، آن را باز كردم ،
یه نامه توش 💌بود با یه انگشتر عقیق، در آن نامه نوشته بود:
💞برای تشكر از زحمت های تو،همیشه دعات می كنم💞
ازخوشحالی اشك توی چشمام جمع شد.😍
🌷 #شهید_صیاد_شیرازی
#همسرداری_شهدا
#سیره_ستاره_ها
💞مذهبی ها عاشق ترند 💞
@khanvade_asemani
🌷🌷🌷
زمان جنگ وقتی، علی #فرمانده_نیروی_زمینی بود، چند ماه خونه نیومده بود، یه روز دیدم در می زنند، رفتم پشت در دو نفر بودند، یكیشون گفت: منزل جناب سرهنگ شیرازی همین جاست؟،
دلم هری ریخت، گفتم، حتما برایش اتفاقی افتاده،
گفت : جناب سرهنگ براتون پیغام فرستاده و بعد یه پاكتی بهم داد،
اومدم توی حیاط و پاكت رو بازكردم هنوز فكر می كردم خبر شهادتش را برایم آوردند، آن را باز كردم ،
یه نامه توش 💌بود با یه انگشتر عقیق، در آن نامه نوشته بود:
💞برای تشكر از زحمت های تو،همیشه دعات می كنم💞
ازخوشحالی اشك توی چشمام جمع شد.😍
🌷 #شهید_صیاد_شیرازی
#همسرداری_شهدا
#سیره_ستاره_ها
💞مذهبی ها عاشق ترند 💞
@khanvade_asemani
💫✨💫✨💫✨
#شهید_صیاد_شیرازی🌷
بارها شده بود كه به محض اینكه به خانه میرسیدند، تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم كمك میكردند. ☺️
برنامه هر هفته پدرم در روزهای #جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوري كه اجازه نميداد مادرم و حتي ما در این كار او را كمك كنيم. 👌
به جرئت میتوانم بگویم كه در طول سال، مثلاً صد بار آشپزخانه منزل شسته میشد، نود و پنج بارش را پدرم میشست.😇
📚 افلاكیان زمین، ش ۱۰، ص ۱۵
#سیره_ستاره_ها
🦋مذهبی ها عاشق ترند 🦋
@khanvade_asemani
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
یک روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا، آستین هایش را هم.
پرسیدم:« حاج آقا! چرا این طوری کرده ای؟ »
رفت طرف آشپزخانه. گفت: « به خاطر خدا و برای کمک به شما».
رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن. خیلی از زن ها دوست دارند مردشان درکار خانه کمکشان کند، ولی من دوست نداشتم علی توی خانه کار کند. ناراحت می شدم. رفتم که نگذارم، در را رویم بست و گفت: « خانم! بروید بیرون. مزاحم نشوید. »😊
پشت در التماس می کردم: « حاج آقا! شما رو به خدا بیا بیرون. من نارحت می شوم، خجالت می کشم. شما را به خدا بیا بیرون. » ☺️
می گفت:« چیزی نیست الان تمام می شود، می آیم بیرون. »
آشپزخانه را مرتب کرد. ظرف ها را چید سرجایش. روی اجاق گاز را مرتب کرد، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست.❤️
🌷 #شهید_صیاد_شیرازی به روایت همسر
#سیره_ستاره_ها
💖مذهبی ها عاشق ترند 💖
@khanvade_asemani
💫✨💫✨💫✨
#شهید_صیاد_شیرازی🌷
بارها شده بود كه به محض اینكه به خانه میرسیدند، تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم كمك میكردند. ☺️
برنامه هر هفته پدرم در روزهای #جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوري كه اجازه نميداد مادرم و حتي ما در این كار او را كمك كنيم. 👌
به جرئت میتوانم بگویم كه در طول سال، مثلاً صد بار آشپزخانه منزل شسته میشد، نود و پنج بارش را پدرم میشست.😇
📚 افلاكیان زمین، ش ۱۰، ص ۱۵
#سیره_ستاره_ها
🦋مذهبی ها عاشق ترند 🦋
@khanvade_asemani
💫✨💫✨💫✨
#شهید_صیاد_شیرازی🌷
بارها شده بود كه به محض اینكه به خانه میرسیدند، تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم كمك میكردند. ☺️
برنامه هر هفته پدرم در روزهای #جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوري كه اجازه نميداد مادرم و حتي ما در این كار او را كمك كنيم. 👌
به جرئت میتوانم بگویم كه در طول سال، مثلاً صد بار آشپزخانه منزل شسته میشد، نود و پنج بارش را پدرم میشست.😇
📚 افلاكیان زمین، ش ۱۰، ص ۱۵
#سیره_ستاره_ها
🦋مذهبی ها عاشق ترند 🦋
@khanvade_asemani
💫✨💫✨💫✨
#شهید_صیاد_شیرازی🌷
بارها شده بود كه به محض اینكه به خانه میرسیدند، تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم كمك میكردند. ☺️
برنامه هر هفته پدرم در روزهای #جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوري كه اجازه نميداد مادرم و حتي ما در این كار او را كمك كنيم. 👌
به جرئت میتوانم بگویم كه در طول سال، مثلاً صد بار آشپزخانه منزل شسته میشد، نود و پنج بارش را پدرم میشست.😇
📚 افلاكیان زمین، ش ۱۰، ص ۱۵
#سیره_ستاره_ها
🦋مذهبی ها عاشق ترند 🦋
@khanvade_asemani
💫✨💫✨💫✨
#شهید_صیاد_شیرازی🌷
بارها شده بود كه به محض اینكه به خانه میرسیدند، تا پاسی از شب در امور منزل به مادرم كمك میكردند. ☺️
برنامه هر هفته پدرم در روزهای #جمعه، نظافت آشپزخانه بود؛ به طوري كه اجازه نميداد مادرم و حتي ما در این كار او را كمك كنيم. 👌
به جرئت میتوانم بگویم كه در طول سال، مثلاً صد بار آشپزخانه منزل شسته میشد، نود و پنج بارش را پدرم میشست.😇
📚 افلاكیان زمین، ش ۱۰، ص ۱۵
#سیره_ستاره_ها
🦋مذهبی ها عاشق ترند 🦋
@khanvade_asemani