#کمی_لبخند 😜
#سوتی
🔹خانومی تعریف میکرد: بعد از عقدم برای اولین بار شوهرم به خونمون اومده بود و در سالن با هم گرم صحبت بودیم💑
🔸مادرم اومد و یک کیک خوشگل خونگی برامون آورد، بعد از اینکه کیک رو خوردیم، از شوهرم پرسیدم کیک چطور بود؟ از لبخندش فهمیدم که از کیک خیلی خوشش آمده😋
🔹بهش گفتم: اینو خودم درست کرده ام و انشالا بعد از عروسی خیلی از اینها درست می کنم☺️
🔸شوهرم نگاهی بهم انداخت و چیزی نگفت! بخودم گفتم چه پر رو حتی تعریفی ازم نکرد😒
🔹رفتم از مادرم پرسیدم، مامان اون کیکو از کجا آوردی؟ مادرم گفت شوهرت با خودش آورده بود😬
🔸دیگه به سالن برنگشتم و به مادرم گفتم بجای من ازش خداحافظی کن و بگو روز عروسی می بینمت🙈🖐😂
@khanvade_asemani
#کمی_لبخند
یه روز یه آقایی نشسته بود و روزنامه میخوند که یهو زنش با ماهیتابه میکوبه تو سرش.
مرد میگه: برای چی این کارو کردی؟
زنش جواب میده: به خاطر این زدمت که تو جیب شلوارت یه کاغذ پیدا کردم که توش اسم سامانتا نوشته شده بود.
مرد میگه: وقتی هفته پیش برای تماشای مسابقه اسب دوانی رفته بودم اسبی که روش شرط بندی کردم اسمش سامانتا بود. زنش معذرت خواهی میکنه و میره به کارای خونه برسه.
👈نتیجه اخلاقی اول: خانمها همیشه زود قضاوت میکنند!
سه روز بعد، مرد داشت بازم روزنامه میخوند که زنش این بار با یه قابلمهی بزرگ دوباره میکوبه تو سرش! بیچاره مرد وقتی به خودش میاد میپرسه: چرا منو زدی؟
زنش جواب میده: آخه اسبت زنگ زده بود!
👈نتیجه اخلاقی دوم: متاسفانه خانمها بعضی مواقع درست حدس میزنند😐
#زنها_فرشته_اند
#الهی_هیچ_خانه_ای_بدون_فرشته_نباشه😉
@khanvade_asemani