13.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
شب جمعه و کربلا و باران
کربلایی حسین طاهری
شب جمعه، شب زیارتی #ارباب
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
@khanvade_asemani
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️ ⃟✤
خداوندا، 🌺
اى که که در برابر نعمتهایت بهایى نمی گیری.🌺🍃
اى که زلال عطایت را به منت تیره نمی گردانى🌺🍃
روزم را با یاد و تکیه بر تو آغاز میکنم
💠 شروع یک روز نورانی با یاد حق و ذکر #صلوات بر محمد وآل محمد
و عرض سلام وادب به پیشگاه صاحب زمان، آقای خوبیها #حضرت_مهدی (عج)
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان(عج)
🦋خانواده آسمانی🦋
@khanvade_asemani
🔰 🔰 🔰 🔰
امیر المومنین علی علیه السلام
کار خوب انجام دهید و هیچ کار خوبی را کوچک مشمارید؛
👈 زیرا کوچک آن هم بزرگ است و اندکش بسیار.👌
📚 میزان الحکمه، ج۷، ص۵۶
#حدیث
💠 ارتقا معنوی با خانواده آسمانی 💠
@khanvade_asemani
❌ از بحث و جدل بپرهیزید ❌
هر جا دیدم دو نفر بحث و جدل کردند، از فرداش دیگر به هم #سلام هم نکردند.
در بحث و جدل کم اتفاق میافتد که #رفاقت باقی بماند.
#موعظه_بزرگان
#مرحوم_دولابی
#عکس_نوشته
پ. ن.
در بحث، حتی اگر حق با شما بود، کوتاه بیابید و حتی صحنه را ترک کنید.
🦋ما را به دوستانتان معرفی کنید🦋
@khanvade_asemani
دلت رو کربلایی کن.
نقل میکرد:
این قدر وضع مالیم به هم خورد که به زنم گفتم: زن بردار بریم نجف، الان عزادارا میان، خونمون شلوغ میشه آه در بساط نداریم.😭
زنم بهم گفت: مرد حسابی ، تو تاجر این شهری، با این همه دبدبه و کبکبه، شب اول محرمی همه از نجف بلند میشن میان کربلا، ما از کربلا بلندشیم بریم نجف، بابا پول نداریم نمردیم که، خدا هست، امام حسین هست، درست میشه.
بهش گفتم: زن اگه امام حسینم میخواست کاری بکنه تا الان کرده بود
😭 😭 😭 😭 😭 😭
میگفت: هرچی به زنم گفتم بیا بریم توجه نکرد و حرف خودشو زد، فقط برای آخرین بار رفتم باهاش اتمام حجت کنم.
گفتم: زن اگه نیای بریم، عذارارا میان، آبرومون میره ها. بازم گوش نکرد و کار خودشو کرد.
همینجوری که استرس داشتم و نمیتونستم یه جا بند بشم و هی خودمو میخوردم:
دیدم عصر شده، یه دفعه اولین دسته ی عزاداری آقا ابی عبدالله وارد خونه شدن.
رفتم پیش زنم، با عصبانیت بهش گفتم:
دیدی اومدن، دیدی آبرومون رفت، حالا خوبت شد؟
آبرومونو بردی حالا برو جواب بده...
بازم کار خودشو میکرد و به من توجهی نمیکرد.
تو همین لحظه دومین دسته اومدن، سومین دسته، چهارمین دسته، هی دسته های عزاداری امام حسین وارد خونه میشدن و هی من نگران تر...
اذان مغرب شد...
وایسادن نماز خوندن...
عشا رو که خوندن رفتم گفتم: ما امشب چیزی نپختیم، یه چیز ساده ای میل کنید مثل نون و پنیر و هندونه انشالله از فردا شروع میکنیم...
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
میگفت:
شام خوردن و رفتن حرم زیارت، شب شد خوابیدن، تا خوابشون برد بلند شدم قبامو پوشیدم، عبامو انداختم، عرق چینمو سرکردم و نعلینمو پا.
شال و کلاه کردم برم نجف.
رفتم به زنم گفتم: زن این تو و این عزادارا و این امام حسین...
من دیگه تحمل موندن و آبروریزی ندارم...
میرم نجف و تو کربلا نمیمونم...
فقط تو کربلا یه کار دارم!
زنم گفت: چی کار؟
گفتم: الان میرم بین الحرمین، حرم امام حسین هم نمیرم ، میرم حرم عباس...
به عباس میگم: برو به این داداشت بگو خیلی مشتی هستی، خیلی با مرامی، خوب آبروی این چند سالمونو حفظ کردی...
😭 😭 😭 😭 😭 😭 😭
هرچی زنم گفت: بمون نرو...
منو تنها نزار. محل نذاشتم و از خونه زدم بیرون اومدم تو کوچه، باید دست راست برم حرم حسین گفتم نمیرم قهرم، پیچیدم برم حرم عباس تو راهم دیدم یه حجره بازه...
(قدیما تو بین الحرمین عرب ها حجره و دکان کاسبی داشتن)
خیلی تعجب کردم، گفتم: ساعت از نصف شبم گذشته، چطور میشه یه حجره باز باشه.
تو دلم گفتم این دیگه کیه که تا این موقع شب ول نکرده کاسبی رو؟!
کنجکاو شدم بینم کیه.رفتم جلو دیدم آ سید حسینه...
آسید حسین استادم بوده و من اینجا تو همین حجره شاگردیه همین آسید حسینو میکردم...
خیلی خوشحال شدم.رفتم جلو
آسید حسین سلام علیکم
جوابمو داد سلام علیکم.
گفتم : آسید حسین چی شده تا این موقع حجره موندی؟
بهم گفت: این چیزا رو ول کن، روضه نداری امسال؟!
اشک تو چشام جمع شد و گفتم آسید حسین تو که وضع ما رو میدونی، تو کربلا ورشکست شدم یکی نیست حتی یه پول سیاهی برای روضه ی امام حسین بهم بده
آسید حسین یه نگاهی بهم بهم انداخت
گفت:
چی میخوای؟
گفتم: چیو چی میخوام؟
گفت:برای روضت چی لازمته؟
گفتم:برنج میخوام،شکر میخوام، چایی میخوام، گوشت میخوام، هیزم میخوام، سیب زمینی میخوام، پیاز میخوام.فلان و فلان و فلان میخوام ...
بهم گفت: بیا بردار برو
گفتم: چیو بردارم برم؟
گفت:همینایی که الان گفتی هرچه قدر میخوای ببر،
نگاه کردم تو دکانش دیدم پر از همه چیزاییه که میخوام...
گفتم: من پول ندارم آسید حسین
گفت: کی پول خواست از تو؟
سرم داد کشید مثل همون روزای استاد و شاگردی: بیا هرچی میخوای بار گاری کن بردار برو
همه چیو بار گاری زدیم
تموم شد
گفتم: آ سید حسین، ممنونتم کمکم کردی نزاشتی آبروم بره...
ولی من این همه بارو چطوری ببرم؟
اومد جلو تکیه داد به زنجیر آویزونه دم حجرش
روشو کرد طرف حرم امام حسین صدا زد:عباس،اکبر،قاسم،عون،جعفر بیاین این بارارو ببرید
تو دلم گفتم: نگاه آسید حسین چقدر شاگرد گرفته، اون زمان من یکی بودم شاگردش...
تا این موقعم بیدارن شاگرداش...
خواستم برم خونه بهم گفت وایسا کارت دارم
رفت از ته حجرش یه چیزی بیاره
وقتی اومد دیدم دوتا شمعدونی خوشگل سبز رنگ گذاشت به دستم گفت اینم هدیه ی مادرم فاطمه، برو یه گوشه از روضتو روشن کن.
نفهمیدم منظورش از مادرش فاطمه چیه؟
😭 😭 😭 😭 😭 😭
اینقد خوشحال بودم که گفتم حالا که کارمون درست شد برم حرم آقا از آقا معذرت خواهی کنم...
بگیم آقا غلط کردیم نفهمیدیم. ببخشید، اما این دوتا شمعدونی تو دستام بود اذیتم میکرد.گفتم: میرم اینارو میدم به خانمم و بهش میگم کارمون جورشده و برمیگردم حرم.
@khanvade_asemani
رسیدم سرکوچه دیدم گاری با بار جلو در گذاشته و زنم داره دورش میگرده و بال بال میزنه
(یه مساله هست اینجا، اگه شاگردای آسید حسین زودتراز این بنده خدا میرسیدن خونه این بنده خدا باید توراه میدیدشون.اگه بعد
از این بنده خدا میومدن.باید این بنده خدا میرسید خونش و اونا میومدن.)
رسیدم دم در خونه زنم بهم گفت: کجا ریش گرو گذاشتی؟
کجا نسیه آوردی؟
بهش گفتم: زن کارمون راه افتاده و درست شده،این شمعدونی هارو بگیر من برم از آقا معذرت خواهی کنم بعد که اومدم تعریف میکنم برات.
زنم گفت حالا از کی گرفتی اینارو؟
گفتم: از آسیدحسین.اون ایناروبهم داد.
زنم دادزد سرم که: مرد! ورشکست کردی دیونه شدی؟
گفتم:چرا؟
گفت:آسیدحسین20ساله مرده
گفتم: زن به عباس قسم من الان بین الحرمین درحجره ی آ سید حسین بودم
باورش نشد. گفت صبر کن خودم بیام ببینم چی شده.؟
رفتیم بین الحرمین، تا به حجره ی آسید حسین رسیدیم دیدم در حجره ی آسید حسین خاک گرفته،عنکبوتا تار بستن.یه وقت یادم افتاد خودم آسید حسینو غسل دادم، خودم کفنش کردم، خودم خاکش کردم.
به زنم گفتم تو برو خونه
خودم اومدم تو حرم حسین
چسبیدم به ضریح و گفتم آقا غلط کردم
😭😭😭😭😭😭😭😭
برات کربلا را از دست حضرت عباس(ع) بگیرید.
.
.
.
.
.
"اَ لسلٰامُ عَلَیْکََ یٰا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبٰاس"
#یا_فاطمه_الزهرا_س
#السلام_علیک_یا_اباعبدالله
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@khanvade_asemani
✨🌟✨🌟✨
🌻خوشبختی
زمانیست که وجودت به دیگران
#آرامش میدهد
🌻هر وقت احساس کردی
دیگران در کنارت آرامش دارند
بدان که #خوشبختی☺️
چون خودت آرامی که میتوانی دیگران را آرام کنی👏
#روانشناسی_خانواده
🦋ما را به دوستانتان معرفی کنید🦋
@khanvade_asemani
♻️فاجعه ای به نام چند تربیتی شدن❌
زمانی که فرزند شما متوجه می شود که بین والدینش هماهنگی وجود ندارد:
به اين نتيجه می رسد که چيزی به اسم درست و غلط وجود ندارد. 😔
بهتر است همه افراد يك اشتباه مشترک انجام دهند، تا اینکه یکی درست و یکی اشتباه بگوید. 👌
اگر همسرتان چیزی را گفت که قبول نداشتید، هرگز جلوی فرزندان، چیزی نگویید.👌
#تربیت_فرزند
🦋ما را به دوستانتان معرفی کنید🦋
@khanvade_asemani
══════════﷽❀ ⃟⃟ ⃟♥️
پــــــــــرﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ:
ﺍﺯ ﺑﺎﺑﺖ #ﺯﻳﺒﺎﺗﺮﻳﻦ ﺗﻜـﺮﺍﺭ ﺍﻳﻦ ﺩﻧﻴﺎ ﻛﻪ #ﺑﻴﺪﺍﺭﻳﺴﺖ، ﺗﻮ ﺭﺍ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭم،🌺 🍃
ﺍﺯ ﺗﻮ ﺗﻘﺎﺿﺎ ﺩﺍﺭم ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﻛﻪ ﭼﺸﻢ صورت ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﻳﺒﺎییﻫﺎﻳﺖ ﺑﺎﺯﻛﺮﺩی،
ﭼﺸﻢ ﺩﻟﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺣﻘﻴﻘﺖ ﺑﻨﺪﮔﻴﺖ ﺑﺎﺯ ﻧﮕﻬﺪﺍﺭ.🌺🍃
💠شروع یک روز نورانی به رسم هر روز
با نام وذکر #یا_رب_العالمین
و عرض سلام و ادب به صاحب امروز (شنبه) آقای مهربانیها ،حضرت ختمی مرتبت #رسول_اکرم(ص)
⚜️السّلام علیکَ یا رَسولَ اللّه(ص)⚜️
💠خانواده آسمانی💠
@khanvade_asemani
🔰 🔰 🔰 🔰
💠معیارهایتان برای انتخاب همسر چیست؟
پیامبر مهربانی ها (ص) فرمودند :
دنيا متاع و سرمایه است ، و بهترين متاع آن ، زن صالحی است که نصیب انسان می شود. 👏☺️
📚 بحار ج۱۰۰ص۲۲۲
#حدیث_خانواده
💠 ارتقا معنوی با خانواده آسمانی💠
@khanvade_asemani
💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨
یک روز جمعه صبح دیدم پایین شلوارش را تا کرده زده بالا، آستین هایش را هم.
پرسیدم:« حاج آقا! چرا این طوری کرده ای؟ »
رفت طرف آشپزخانه. گفت: « به خاطر خدا و برای کمک به شما».
رفت توی آشپزخانه و وضو گرفت و بعد هم شروع کرد به جمع و جور کردن. خیلی از زن ها دوست دارند مردشان درکار خانه کمکشان کند، ولی من دوست نداشتم علی توی خانه کار کند. ناراحت می شدم. رفتم که نگذارم، در را رویم بست و گفت: « خانم! بروید بیرون. مزاحم نشوید. »😊
پشت در التماس می کردم: « حاج آقا! شما رو به خدا بیا بیرون. من نارحت می شوم، خجالت می کشم. شما را به خدا بیا بیرون. » ☺️
می گفت:« چیزی نیست الان تمام می شود، می آیم بیرون. »
آشپزخانه را مرتب کرد. ظرف ها را چید سرجایش. روی اجاق گاز را مرتب کرد، بعد شلنگ انداخت و کف آشپزخانه را شست.❤️
🌷 #شهید_صیاد_شیرازی به روایت همسر
#سیره_ستاره_ها
💖مذهبی ها عاشق ترند 💖
@khanvade_asemani
7.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽 #پادکست
🔻راه باحجاب کردن دختران درجامعه چیست ؟
#سخن_بزرگان
#استاد_رفیعی
🦋 تعالی خانواده با خانواده آسمانی 🦋
@khanvade_asemani