6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 #نکته_های_کوتاه_از_استاد
🗞 گذرنامه ها رو امیرالمومنین (ع) می دهد
🍀پیامبر اکرم (ص) فرمود:
🔅«مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَسْتَمْسِكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى الَّتِي لَا انْفِصَامَ لَهَا فَلْيَسْتَمْسِكْ بِوَلَايَةِ أَخِي وَ وَصِيِّي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ فَإِنَّهُ لَا يَهْلِكُ مَنْ أَحَبَّهُ وَ تَوَلَّاهُ وَ لَا يَنْجُو مَنْ أَبْغَضَهُ وَ عَادَاهُ»🔅
▪️ بازنشر به مناسبت عید بزرگ غدیر خم
🔸 کانال استاد ربانی گلپایگانی
@kharejkalam
🌓 داستان علمای اهل سنت و معنای ولایت
👈به بهانه عید بزرگ غدیر خم
🔹یادداشت روز
🔸شریف زاهدی روحانی برجسته اهل سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید؛ در بیان خاطرات خود چنین می آورد: « خیلی فکر کردم که با کدام روایت یا کتاب برای اهل تسنن ثابت کنم که «مولی» در حدیث غدیر، به معنای دوست نیست، بلکه به معنای پیشوا و رهبر است. تا این که روزی مشغول مطالعه یکی از کتابهای «مولوی محمد عمر سربازی» بودم. مطالعهام که تمام شد و کتاب را که بستم، دیدم روی جلد آن نوشته شده: «نویسنده مولانا محمد عمر سربازی» فوراً به ذهنم آمد که از مولوی ها، معنای کلمه ی مولانا را بپرسم و سؤال کنم که چرا به محمد عمر سربازی، مولانا میگویند؟ از چند مولوی سؤال کردم. پاسخی که به من دادند، این بود که: «مولانا» یعنی واجه؛ یعنی رهبر ما، پیشوا ی ما. به آنها گفتم: من تعجب میکنم «مولا» درباره ی بزرگانتان معنای واجه و رهبر میدهد ولی در سخن پیامبر ص به معنای دوست آمده است!
🔸تا اینکه روزی یکی از دوستان اهل تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت اهل بیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم ص در غدیر خم استناد کردم. ایشان میگفت: «مولا» در این حدیث به معنای دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت بلوچستان حرکت کرد. یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانوادهام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی.
🔸خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: میخواستم بهت بگم: دوستت دارم. گفت: همین! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانوادهام منتظرم بودند و باید میرفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت میکنی؟ گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ات که منتظرت هستند میروی و شما را از راهتان بر میگردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت میشوی و در عقل من شک میکنی، ولی وقتی پیامبر اسلام| دهها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود میرفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه میدانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟ با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر - در جریان غدیر خم - میخواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با علی ع نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.»
📘باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138
✳️الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة أميرالمؤمنين و اولاده المعصومين عليهم السلام.
🌍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نکته_های_کوتاه_از_استاد
🟣 اسلام، دینی شگفت و معجزه آسا
▪️دین اسلام، دین عجیبی است، زیرا احکام آن به گونه ای تنظیم شده که هیچ جا با بن بست و قفلی مواجه نمی شود. اگر حکمی در جامعه فعلا بد استفاده شود، آن را موقتا منع می کند و حکم دیگری جایگزین آن می شود، زیرا ﴿وَ إِثْمُهُما أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِما﴾ (سوره بقره، آیه 219).
▪️دین اسلام برای هدایت بشر نه در اعتقادات، نه اخلاقیات و نه آموزه های اجتماعی و سیاسی هیچ گاه درمانده نمی شود. اگر نارسایی نیز وجود دارد از ناحیه ما بوده و قابل برطرف شدن است. قوانین اسلامی هیچ مشکلی ندارد، اما چون اکنون دنیا در دست طاغوت ها است، اجرای آنها با مانع روبرو است. اگر روزگاری بر دنیا، منطق حاکم شود، معلوم می شود که اسلام اهل بیت (ع) چقدر راه گشا است.
▪️حضرت استاد #ربانی_گلپایگانی
🔻 برگرفته از درس خارج کلام استاد 24 08 94
@kharejkalam
📣 #مباحث_امامت | مباحث مفید از کتاب فتح الملک العلی
🔺 جلسه دوازدهم
⭕️ دسیسه خطرناک نواصب برای حذف فضایل عترت (ع)
🔹 ابن صدیق غماری در کتاب «فتح الملک العلی» چند دیدگاه درباره تاثیر مذهب در اعتبار راوی بیان می کند:
1. قول اهل بدعت (خوارج و معتزله و ... شیعه ) مطلقا مردود است.
2. اگر روایت شرایط عمومی وثاقت حدیث را داشته باشد، مذهب راوی تاثیری در صحت آن ندارد. (از نظر بسیاری از عالمان حدیث اهل سنت، کسانی را که آنان را اهل بدعت می دانند، هرگاه از سلامت ذهنی و اخلاقی خصوصا صدق، برخوردار باشند، روایتشان مورد قبول است).
3. قول این راویان مشروط پذیرفته می شود و آن اینکه حدیثی که نقل می کنند موید مذهبشان نباشد.
4. برخی دیگر گفته اند موید مذهب خویش بودن عیبی ندارد، اما آن راوی نباید داعی و لیدر مذهب خود باشد. ابن حجر عسقلانی نیز در «لسان المیزان» این چهار دیدگاه علمای رجال و حدیث اهل سنت درباره روایات شیعه و اهل بدعت را بیان کرده است.
👇 ادامه بحث ...
@kharejkalam
🔹 ابن غماری سپس در نقد این دیدگاه ها می گوید:
🔹 اولا: بالاخره هر محدثی دارای مذهبی است و فی الجمله برخی روایاتی که نقل می کند، موافق مذهب اوست. اگر به جهت این موافقت بخواهیم حدیث او را کنار بگذاریم، لازم می آید بخش عظیمی از روایات نبوی (ص) کنار می رود. (علاوه بر اینکه همه احادیث صحابه هم در مورد فضایل پیامبر(ص) زیر سوال می رود، زیر اینها دوستدار پیامبر بودند).
🔹 ثانیا: در صحاح سته حتی صحیحین، احادیثی در فضایل امیرالمومنین (ع) نقل شده که راوی آن نه تنها شیعه بوده، بلکه از داعیان شیعه بوده است با این حال بخاری و مسلم روایت او را نقل کرده اند و این نشان می دهد آنان این راویان را معتبر می دانستند. در یکی از این روایات آمده است: پیامبر اکرم (ص) به امیرالمومنین (ع) فرمود: «انت منی و انا منک» (صحیح بخاری، ج2، ص 208). این روایت از عبیدالله بن موسی روایت شده است با اینکه وی از شیعیان محکم بود و حدیث وی هم در فضایل امیرالمومنین (ع) است، و یا در حدیث دیگر فرمود: «لایحبک الا مومن...» (صحیح مسلم، ج1، ص 131). مسلم این روایت را در صحیح خود از علی بن ثابت نقل کرده است در حالی که در وصف وی گفته شده: «و هو شیعی غال داعیه».
(علمای اهل سنت اجماع دارند که آنچه در صحیحین آمده صحیح است، یعنی رجال این دو کتاب همه معتبر هستند و اگر اینان عیبی می داشتند بخاری و مسلم از آنها روایت نقل نمی کردند).
🔹 ثالثا: اولین کسی که این مساله را به صورت قاعده طرح کرد که روایات فضایل از روایان شیعه پذیرفته نمی شود، ابن جوزجانی است. او که از غلاط نواصب بوده است پیرو حریز است که هر صبح و عصر 70 بار امیرالمومنین (ع) را لعن می کرد.
🔹 نویسنده کتاب «فتح الملک العلی» در تحلیل زیبایی می گوید: این از دسیسه ها و نقشه های نواصب است که این شرط را گذاشته اند. آنان با این شیطنت می خواستند تا فضایل امیرالمومنین (ع) را منکر شوند، زیرا گفتند راه شناخت اینکه یک نفر اهل بدعت است این است که فضایل امیرالومنین (ع) را نقل کند، و کسی که روایتی را نقل کند که مطابق با مذهب او باشد روایتش مردود است هر چند از ثقات باشد. نتیجه این می شود که احادیثی که در فضل امیرالمومنین (ع) نقل می شود از دور خارج است. بر این دسیسه برخی از کسانی که پرده حیا را از چهره خود برداشته اند مانند ابن تیمیه تصریح کرده اند.
🔹 وی در ادامه می گوید: منکران فضایل امیرالمومنین (ع) ابتدا تلاش می کنند اسناد روایت را مخدوش کنند و وقتی در تنگا قرار می گیرند و دیگر نمی توانند از این راه وارد شود، به سراغ تاویل می روند تا بتوانند در فضایل امیرالمومنین (ع) خدشه وارد می کنند کما اینکه حریز به عثمان در باره حدیث «انت منی منزله هارون من موسی» که در بخاری آمده است چنین کرده است. این مطلب را ابن حجر عسقلانی در «تهذیب التهذیب» آورده است: «حدثنا إسماعيل بن عياش سمعت حريز بن عثمان يقول هذا الذي يرويه الناس عن النبي صلى الله عليه وسلم أنه قال لعلي: «أنت مني بمنزلة هارون من موسى» حق ولكن أخطأ السامع قلت فما هو فقال إنما هو أنت مني بمنزلة قارون من موسى (تهذیب التهذیب، ابن حجر عسقلانی، ج2، ص 239).
⭕️ تاویل مذمت معاویه به مدح وی
🔹 ابن غماری می گوید: ابن تیمیه نیز در اکثر آنچه به فضایل امیرالمومنین (ع) معترف است، دست به تاویل زده است. اینان در مقابل اگر حدیثی در ذم دشمنان امیرالمومنین (ع) می دیدند آن را تاویل به خوبی می کردند. ذهبی درباره حدیثی در ذم معاویه چنین کرده است. در «المسند» احمد بن حنبل (ج15 ص 34 . ح 19668) از ابی برازه از صحابه پیامبر خدا (ص) نقل می کند که می گوید: ما با پیامبر اکرم (ص) در سفری بودیم که آن حضرت شنیدند دو نفر آوازه خوانی می کنند و یکی می خواند و دیگری تکرار می کند. پیامبر(ص) فرمودند: ببینید اینها چه کسانی هستند. گفتند: فلانی و فلانی است. حضرت آنان را نفرین کرد. ابوعبدالله ذهبی این حدیث را نقل می کند و بعد می گوید: این از فضایل معاویه است چون در جایی پیامبر خدا (ص) فرمود: هر کس را من لعن کنم، خداوند برای او رحمت قرار دهد (سیر اعلام النبلا، ابوعبدالله ذهبی، ج3، ص131- 132).
🔹 ابن غماری در ادامه می گوید: این نقشه و دسیسه شکل گرفت و کم کم در میان عالمان رجال شناس رواج پیدا کرد. اینان کسانی که روایات فضایل را نقل می کردند قائل به تشیع می دانستند و اینگونه روایات آنها را رد می کردند. قسم به جانم که این یک دسیسه ابلیسی و شیطانی بود تا باب فضایل عترت بکلی بسته شود و اگر حکم الله و مشیت الهی غالب نبود اینها باب این فضایل را می بستند.
⭕️ پذیرش این شرط مساوی با از بین رفتن کامل سنت
🔹 این شرط اگر صحیح باشد احادیث نبوی نیز کلا از بین می رود زیرا به هر راویی که رجوع کنید، در اصول و فروع عقیده و مذهبی دارد که به آن میل دارد. غالبا روایات نیز مورد اجماع نیستند. پس اگر چیزی را روایت کنند که مطابق مذهبش باشد باید رد شود هر چند ثقه باشند. بر این اساس همان طور که فردی که ثقه است اما اهل بدعت است، در صورتی که روایتش تایید عقیده اش باشد کنار گذاشته می شود، همان طور مریدان ابوبکر نیز اگر باب فضایل وی حدیثی نقل کنند نباید مورد پذیرش قرار گیرد. اشعریها، شافعی ها و سایر مذاهب نیز نباید حدیثی در تایید مذهبشان بیان می کنند مورد پذیرش قرار گیرد. بر این اساس چیزی از سنت باقی نمی ماند، زیرا مگر چند روایت متواتر و یا مورد اتفاق وجود دارد. نتیجه این می شود که اکثر روایات رد شود. بنابراین این قاعده در غایت فساد است.
🔍 این بحث ادامه دارد ...
#مباحث_امامت
📙 برگرفته از: فتح الملک العلی، ص 108- 112
و درس خارج امامت، حضرت استاد ربانی گلپایگانی 10 و 11 / 8 / 1401
@kharejkalam