سلام خانم شجاعی
برای کانال خاطرات خواستگاری
یه روز خواهرم میره مسجد برا نماز چندتا خانم ازش شماره میخوان اونم میگه ازدواج کرده میگن کسیو نمیشناسی و نمیدونم خواهر نداری و...اونم شرایطو میپرسه و دیده بد نیستن شماره ی خونمونو میده😁،یه معرفم
همون جا بوده میگه حالا شماره رو به منم بده مورد خوب زیاده و...
خب میرسیم به قسمت جذاااااب ماجرا🤭 فردای اون روزی که خواهرم شماره منزلو دادن آقا دزده کل کابلای کوچه رو میدزده و تا الان که یه ماهی میگذره تلفن خونه ما قطعه😂😂
#دختر_خجالتی
کانال خاطرات فوق سمّی خواستگاری
🙊🙊🙊🙊
@khastegarybazi2
#این_یه_خاطره_و_دردودل_چرته_اگه_وقتت_مهمه_نخونش
یه سری تو یه مهمونی با خواهرم نشسته بودیم همون زمان تازه یه خواستگارم برام اومده بود تو شلوغ پلوغی مهمونی یه جوراییم با هم رمزی حرف میزدیم بعد بحثمون یه جوری بود که همزمان هم از خواستگار و ازدواج حرف میزدیم هم روتین پوستی ولی بحث اصلی ازدواجی بود😁یهو بعد اینکه کلی خواهرم صحبت کردو نصیحتم کرد گفتم ولی من بین سنتی و مدرن مرددم
خواهرم که کلی تعجب کرده بود گفت یعنی میخوای مدرن ازدواج کنییی😳گفتم ها؟!نههههه روتین پوستی و میگم😂دغدغه ام روتین بود خب😕
هی یادش بخیر زیاد ازدواجی نبودم تو عالم دیگه ای سیر میکردم😐🥲الان روحم به شدت ازدواجی عه دوست دارم برگردم به اون زمان🥲🥲
#دختر_خجالتی
خانم شجاعییی😭
داشتم خاطرات خواستگاری رو میخوندم برنجم شفته شد😭بعد سالی دانشگاه نداشتم و آشپزی کردم😭
به بچه ها بگین لطفا اینقدر جذاب تعریف نکنن خب☹️
#دختر_خجالتی