#خاطرات
چند وقت پیش تو اتوبوس یه خانم چادری خیلی یه جوری بهم نگاه می کرد
من پیاده شدم اونم پیاده شد😐
همینجوری داشت پشت سرم میومد😐
حتی اومد تا خونمون 😐😐😐
منم داشتم با خودم فکر میکردم الان جدی جدی داره منو تعقیب میکنههه؟!
که یهو رفت اون ور کوچه کلید انداخت رفت تو خونش😁😁
تأثیر مخرب کانالاتون رو من توهم بوده خانم شجاعی😁🤣
#AzM