eitaa logo
*خط به خط...
146 دنبال‌کننده
628 عکس
34 ویدیو
9 فایل
#کتاب ها خدای خطوط اند... و خطوط خدای کلمات.. و این میان... چه خبر از خدای من؟!
مشاهده در ایتا
دانلود
✂️📘 در اتاقش در آن قصر مجلل پادشاهی روم🏛 ملیکا در خوابی آرام بود که پر شده بود از صحنه‌هایی رویاگونه. ملیکا خودش را در جمعی می‌دید که روحش را به تلاطمی همراه با نسیم می‌انداخت. یکی که عیسی بن مریم بود، میزبانی می‌کرد. احترام می‌گذاشت بر دیگرانی که درخشان‌تر✨ بودند که نور همه خواب ملیکا از وجودشان بود. شنید که محمد(ص) است؛ محمد مصطفی(ص). شنید که بانوی همراهش فاطمه است. شنید خبری درباره خودش را. خواستگاری او از عیسی بن مریم… به خط باماهمراه باشید😍 https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✂️📕 ⚠️امیر صلاح نمی دید تیم ارسال کند. باید موقعیت را در نظر می گرفتند. 🔍 شهاب از تیررس دوربین های شهری دور شده بود و تنها راه ارتباطی خودش بود: - تمام دوستان شاسی بلند اون خونه اینجان و من! آقا اگر سوار شدند برن پشت کوه🏔 منم می رم🚶‍♂ ارتباط قطع شد نگران نشید!⛔️ صدای شهاب کمی می لرزید و سینا دوباره غر زد: - لباسش کمه. سرده اونجا! ❄️ و مشت کوبید روی میز. شهاب تماس گرفت و گفت: - آقا من شارژ موبایلم رو نیاز دارم.🤳 شاید نتونم مدام تماس بگیرم. اما تصاویر رو می فرستم. 🆘به فاصله ی نیم ساعت آخرین تصویر از شهاب رسید و ارتباط قطع شد. امیر رو به سید گفت: -صدرا! بگو صدرا بیاد! صدرا تصاویر تمام دوربین ها را در صفحه بالا آورد اما اثری از شهاب نبود.❗️ امیر گفت: - اونجا کافی شاپ و رستوران هم داره!😎 صدرا دوربین های موجود در پیست را هم باز کرد.🎥 آخرین تصویر از شهاب را وقتی دیدند که سوار بر تله کابین شد و دیگر هیچ!🚡 🕸🙎‍♀️ خط به خط باماهمراه باشید💚 https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
📚 میدانِ کار شده قلب ❤️ایران🇮🇷... ظاهرا یک کار زنانه👠 و آرام🤐 ست... «زنان عنکبوتی» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.ir/book/71207 خط به خط باماهمراه باشید💚 https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب تو و این ماجرای عشق من : انسیه سادات هاشمی طوبای محبت کتاب حاضر، روایاتی داستانی و متفاوت از زندگی سراسر محبت ام المومنین خدیجه کبری سلام الله علیها است. نویسنده که خود از دانش آموختگان حوزوی است، در تلاش است تا با بهره گیری از منابع تاریخی موثق، تصویری ملموس و عاشقانه از زندگی این بزرگ بانوی جهان اسلام ارائه دهد.👌 زبان اثر، به روز بوده و مخاطب به خوبی می تواند آن را با زندگی کنونی خود تطبیق دهد. در ضمن داستان پاسخ برخی شبهات پیرامون زندگی اولین بانوی اسلام با دلایل عقلی بیان شده است. سالروز رحلت ام المومنین خدیجه کبری بر تمامی مسلمانان تسلیت باد.😔 🔰همچون فدک نام تو را هم غصب کردند تو برترین مصداق ام المومنینی... -خدیجه خط به خط, همراه ما باشید🌹 🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
✅برشی از متن کتاب: محمد یک عاشق واقعی بود و از اینکه عشقش را به زبان بیاورد ابایی نداشت. دوستت دارم از دهانش نمی افتاد.😍 آن روزها کمتر زنی بود که از شوهرش حرف های عاشقانه بشنود. مردها عارشان می آمد به زنشان ابراز علاقه کنند.😕 در دوران جاهلیتی که افتخار مردان به جنگ و انتقام هایی بود که گرفته اند، عشق گناه بود. آن روزها اگر پسری به عشق دختری شهره می شد، پا پیش گذاشتنش برای ازدواج مساوی بود با خونش. 😔😔 دختر به عاشق نمی دادند. دختر باید در خانه شوهر کنیزی می کرد، نه عاشقی.😒😒 اما من در خانه محمد خانمی می کردم و از عشق کم نمی آوردم.😌😍 چیزی که محمد تمام تلاشش را کرد توی سر این مردم فرو کند. مدام به آن ها می گفت باید به زنتان بگویید دوستت دارم. این کلمات زیبا در ذهن زن می ماند و معجزه می کند... 😍👌 یک روز محمد از سفر برگشت. حسابی آفتاب سوخته شده بود. همین که صورت برنزه اش را دیدم، طبع شعرم گل کرد و گفتم: محبوب دلم از سفر آمد ☺️ دلتنگی ام آخر به سر آمد 😍 آمد ز سفر عزیز خسته خورشید به گونه اش نشسته خورشید! چه جرأتی تو کردی دور و بر ماه من بگردی آری! ما عاشق بودیم. خیلی هم عاشق بودیم...😍 خط به خط, همراه ما باشید🌹 🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
Majeray Eshq10 New Edit D99-02-12.pdf
1.75M
✅فایل pdf کتاب اگر حال دلتان خدایی شد، ما را از دعا فراموش نکنید.🌹🌹🌹
می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. خوش به حالت که زبانت را کرده‌ای زبان خدا و یقین دارم واژه‌هایی که از این زبان می‌تراود هر کدامش در آسمان به اندازۀ همۀ زمین و آسمان قیمت دارد. آقا! این چه زبانی است که هیچ گاه واژه‌ای بر او جاری نشد که بوی تمسخر از آن به مشام برسد. تو برای خنداندن دیگران نیازی نداری کسی را مسخره کنی به قدری دیدنت، بودنت، شنیدن کلامت و بویی که از پیکرت به مشام می‌رسد دل هر صاحب جانی را شاد می‌کند که دیگر احتیاجی نمی‌ماند به خندیدن‌هایی که قیمتشان خرد کردن دیگران است. چه قدر خیال مثل تو بودن شیرین است تو معنای واقعیِ هم فال و هم تماشایی می‌خندی از ته دل، می‌خندانی از ته دل و در خنده‌ها و خنداندن‌هایت جز خدا چیز دیگری موج نمی‌زند با هر لبخندی که می‌زنی و با هر لبخندی که می‌نشانی به اندازۀ عبادت اهل زمین و آسمان نامۀ عملت را پر می‌کنی از نیکی. من هم از این زندگی‌ها می‌خواهم خسته‌ام از نفس کشیدن‌های خودم. شبت بخیر راز لبخند آسمان!
ناگهان گویی چیزی او را وادار کرد به پشت سر نگاهی بیندازد.👀 برگشت. در آن میان دو چشم دید که خیره ی او بودند… چشمانی پرفریب اور ا می نگریست…👁👁 ۵۰صفحه اول کتاب جذاب نیست و زجرکش می شوید.😣😣 اما بعدش اهل خانه زجرکش می شوند تا تو را راضی کنند کتاب را زمین بگذاری.😉😉 خط به خط, همراه ما باشید🌹 🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
✍قسمتی از متن کتاب اگر از هر کسی در سراسر جزیره العرب می پرسیدی زیباروترین جوان حجار کیست؟ بی شک پاسخ می شنیدی مصعب پسر عمیر.😌😌 دخترانِ جوانِ خانواده های اعیان مکه، یکایک، هم را خبر می کردند که مصعب، جوان برازنده ی مکه از سفر تجاری باز آمده و بزودی وارد شهر می شود.😍😍 همگی دل از دست داده از زیارت این جوان رعنای عرب. هر کدام به بهانه ای از خانه بیرون می زدند و راهی بازارچه که بارانداز کاروان پدر مصعب بود.🤭 شور و لوله ای در دختران برپا بود و هر یک امیدوار به ربودن دل مصعب.😉 مصعب که هنوز دختری دلش را نلرزانده بود.🤷‍♂ خانواده های تجار و اعیان با شنیدن خبر بازگشت کاروان، به بهانه های مختلف، دختران خود را آراسته همراه خود می کردند تا بلکه نظر مصعب، سرور جوانان عرب، معطوف دخترشان شود که در اینصورت اسباب فخر و مباهاتشان می شد.😌😌 مصعب با کاروان تجاری پدر، حامل دیبا و حریر یمنی وارد شد.🐪🐪 بهانه ی حضور دختران نیز مهیا بود، خرید حریر و دیبا...😉 خط به خط, همراه ما باشید🌹 🇮🇷https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776
🍃ساقی شراب های شنیدنی کسانی که منتظر نیستند تکلیفشان معلوم است آنها آدم نیستند. کسانی که با انتظار زندگی می‌کنند در حلقۀ آدم‌ها وارد شده‌اند امّا هنوز راه دارند تا قلّۀ آدمیت زیرا انتظار جزئی از زندگی‌شان شده؛ نه همۀ آن. آدم‌ها سر تا پای زندگی‌شان انتظار است. نمازشان، نماز انتظار. نماز انتظار یعنی مثل تو نماز خواندن و نماز انتظار باز هم یعنی منتظر نمازخواندن با تو. روزه‌شان روزۀ انتظار روزۀ انتظار یعنی مثل تو روزه گرفتن و روزۀ انتظار یعنی منتظرِ با تو سحری خوردن و افطار کردن. حجّشان حجّ انتظار حجّ انتظار یعنی مثل تو به حج رفتن و حجّ انتظار یعنی منتظر با تو طواف کردن و با تو میان سعی و صفا راه رفتن می‌خواهم منتظر تو باشم پس باید شبیه تو شوم. قربان خوش زبانی‌ات آقا! مرا هم خوش زبان کن. شبت بخیر ساقی شراب‌های شنیدنی!