eitaa logo
*خط به خط...
140 دنبال‌کننده
629 عکس
34 ویدیو
9 فایل
#کتاب ها خدای خطوط اند... و خطوط خدای کلمات.. و این میان... چه خبر از خدای من؟!
مشاهده در ایتا
دانلود
*خط به خط...
#امضای_نویسنده جانستان کابلستان🌷🌷 #رضا_امیر_خانی
برشی_از_یک_کتاب ✂️ ما هم‌واره گرفتار جنگ بوده‌ایم... شما ایرانی‌ها نمی‌دانید جنگ یعنی‌چه... جنگ شما‌ فقط لب مرزها بود... جنگ ما در خانه‌هامان هم آتش می‌زد... خانه جنگی بود... ام‌روز نسل جوان افغانی، یعنی یک جوان سی و پنج ساله، به جز جنگ هیچ ندیده است... می‌فهمید یعنی‌چه؟ یعنی او اصل نمی داند آشتی یعنی چه... آرامش یعنی چه... پشتون و هزاره و تاجیک و ازبک، شیعه و سنی، سی سال هم را زده‌اند... افغان این میانه معنایی نداشته است. ما دچار پس‌مانده‌گی_فرهنگی شده‌ایم، آن وقت تو گپ فرهنگی می‌زنی؟! می‌دانی سه سال تعطیلی لیسه (مدرسه) یعنی چه؟ بله... یعنی سه سال عقب_ماندگی ... سه سال که مدرسه تعطیل شود، یک نسل درس نمی‌خواند... بعد، این نسل به سن کار می‌رسد، نمی‌تواند کار نیکو کند... بعد این نسل باید معلم شود برای نسل بعدی، اما سواد درست ندارد... سه سال تعطیلی لیسه یعنی سی سال پس‌مانده‌گی. namaktab.blog.ir
📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃 آقای امیرخانی با خانمش و پسر یک سال و نیمه اش راهی مشهد بودند و البته به صورت اتفاقی گذرنامه هاشونم همراهشون بوده و ظاهرا خیلی اتفاقی تر تصمیم می گیرند برن افغانستان ! خوب این کتاب شرح دید و بازدید ایشون از افغانستان یعنی هرات و مزارشریف و کابل هست . دیدنی های این شهرها رفتار مردمش کارهای تبلیغاتی که توش انجام شده دیدشون در مورد ایران و یک سری نقدهایی در همین راستاها . @kettabkhanha 📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃
📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃 هر جای عالم که مردکی به مردکی جوان مردی کند ،جبران جوان مردی دیگری است .   عادت غریبی هم که دارند این است که نظافت تشتاب را اول کار انجام می دهند ، نه آخر کار ! یعنی هرکس مجبور است نظافت کند گندکاری های نفر قبلی را و به همین قیاس و استقرا ، دلیلی نمی بیند تا سلسله را به هم بزند ! فرق فرهنگ کثیفی با تمیزی در ترتیب همین سلسله مراتب است دیگر ، اول تمیز کنی یا آخر ! @kettabkhanha 📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃📚🍃
سوژه خوبی است. و پردازشی ضعیف. مخاطبش خواننده صبور است‌. خواننده اگر یک سر سوزن کم‌حوصله باشد، ده صفحه اول پرتش نکند، فصل اول روی شاخش است. نویسنده یک دعوای مستمر و اعصاب‌خردکن را هم چاشنی داستان کرده و زن و شوهر داستان، مدام درحال قهر و لج و طعنه‌زنی‌اند. شخصیت علا زیادی تاریک است و زن هم مدام در حال قضاوت یک‌طرفه و هم‌زدن زندگی. خواسته دو قشر را نماد بگیرد و از علا یک کارمند یقه بسته ظاهرپرست بسازد که فقط به پیشرفت شغلی فکر می‌کند و دیگر هیچ. خانواده برایش بی‌ارزش است و حتی داستان، همان ارمیای معروف، فصل آخر حضانت بچه را هم می‌دهد به مادر و تمام! فریاد امیرخانی آنقدر بلند است و آنقدر محور، که داستان از دستش در رفته. شخصیت پردازی افراطی و حرص درآور شده و یقه داستانش را محکم چسبیده. خواننده صبور اما اجرش را فصل آخر می‌گیرد. یعنی همان‌جا که اوج داستان است و بازگشت درخشان ارمیایی که حالا در شرایطی منحصر به فرد و خلاقانه زندگی می‌کند، دور از شهر. کلماتش سحرانگیرند و اوج امیرخانی. بارها و بارها دیالوگ‌هایش را می‌خوانی و حظ می‌بری و یاد می‌گیری. و اگر یونس ارتداد، همان وحید یامین پور باشد، ارمیا هم خود امیرخانی است‌. با مسلک ارموی و کوه‌نشینی و عشق به پرواز. درست مثل خلبان‌ها! همین فصل آخر می‌ارزد که میانه بیانیه‌وار را هم تحمل کنیم و از آن داستان تاریخی تاریک و عذاب‌آور هم چشم پوشی کنیم. حسن ختام آن که؛ امیرخانی دنبال سنت شکنی است. مگر شکی هست که او خلاق ترین نویسنده دهه‌های اخیر است؟ رسم‌الخط خاص دارد و راه خودش را می‌رود و خیلی‌ها در آثارشان خواسته و ناخواسته رنگ تقلید از او دارند. اما این خلاقیت، گاهی واقعا مخاطب را دل‌زده می‌کند‌. میانه باید رفت. این همه تغییر و خرق عادت و آشنایی‌زدایی را اگر بریزی توی یک کتاب، بالاخره کاسه صبر مخاطب صبور هم لبریز می‌شود. رهش بیشتر به درد نذر فرهنگی می‌خورد در ساختمان‌های شهرداری و اداره‌جات تهرانی. باید گذاشت و گذشت. می‌دانید، مخاطب صبور کم است! امیرخانی شاید دیگر نتواند من او بنویسد، اما همچنان سنت‌شکنی و خلاقیت و جرئت ذاتی‌اش، همه آثارش را دست‌کم برای یک مرتبه، خواندنی می‌کند. حتی آن ضعیف‌ها را! حتی ر ه ش را! خط به خط, همراه ما باشید💯 https://eitaa.com/joinchat/3071082506Cce1e021776