خط انقلاب تا ظهور
#LiveLikeAli #فقط_به_عشق_علی 🇮🇷 #اختصاصیخطانقلابتاظهور 🔺خط انقلاب تا ظهور🔻 📲 @khat_enghelab13
🔴 مبدا تفكر جدايى دين از سياست کجا بود
🧐 فكر جدايى دين از سياست از چه زمانى شروع و به وسيله چه كسانى ترويج شد؟
⚠️ خاستگاه اصلى انديشه جدايى دين از سياست، #غرب است
در قرون وسطى و پس از آن، عواملى دست به دست هم داد و اين انديشه را بر فرهنگ غرب حاكم ساخت
مسيحيت تحريف شده با مفاهيمى نارسا و غير معقول، در كنار حاكميت استبداد و اختناق رجال كليسا و نيز تعارض عقل و علم با آموزه هاى انجيل متحرَّف، باعث شد تعارضى آشكار ميان دين و تجدد در گيرد. تعارضى كه سرانجام به تفكيك دو حوزه «علم» و «دين» انجاميد و در نتيجه دين از همه عرصه هايى كه ادعا مى شد علم در آن سخن مى گويد، كنار رفت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ در جهان اسلام انديشه جدايى دين از سياست، از سوى سه قشر مطرح شده است:
1⃣ گروه نخست؛ #حاكمان_ستمگر و جورى بودند كه در #صدر_اسلام مى خواستند جريان خلافت را به سلطنت تبديل كنند.
به عنوان مثال وقتى #معاويه در سال چهلم هجرى به خلافت رسيد، به عراق آمد و گفت: «من با شما بر سر نماز و روزه نمى جنگيدم؛ بلكه مى خواستم بر شما حكومت كنم و به مقصود خود رسيدم» [1]
پس از او حكومت در #جامعه_اسلامى ، عملاً از جنبه دينى خارج و به سلطنت تبديل شد. #سلاطين جور در هر دوره اى، براى مبارزه با #عالمان دين، همواره سياست را جداى از دين و شأن علما را بالاتر از دخالت در سياست، معرفى مى كردند [2]
2⃣ گروه دوم؛ #استعمارگران_خارجى بودند. بزرگ ترين ضربه هايى كه استعمار از ممالك اسلامى ديد، از سوى #تعاليم دينى و علماى دين، رهبرى مى شد.
از اين رو فرهنگى كه همواره از سوى استعمارگران براى ممالك اسلامى نسخه بندى و ترويج مى شد، فرهنگ «جدايى دين از سياست» بود [3]
3⃣ قشر سوم، جريان #روشنفكرى_بيمار بود كه از سوى تحصيل كرده هاى غرب آغاز شد. آنان سعى در تطبيق همان جريان جدايى دين از سياست در فضاى غرب بر حوزه اسلام كردند؛
✅ ولى از چند مطلب غافل بودند:
1-اسلام غير از مسيحيت است.
2- آنچه به نام مسيحيت در غرب قرون وسطى بود، آيين ناب حضرت مسيح (علیه السلام) نبود.
3- علماى اسلام، نه تنها داراى حاكميت استبداد و اختناق نبودند و هرگز با علم سر ستيز نداشتند؛ بلكه هرگاه قدرت به دست آنان يا در كنارشان بود، دوره شكوفايى و رشد علم شناخته مى شد.
بنابراین اسلام اموی ، مستکبرین غربی و روشنفکر های غربزده اصلی ترین جریانات مروج تفکر جدایی دین از سیاست بودند که به علت جهل عوام اسلام را از سیاست و حکومت و یا علم جدا و منفک معرفی کرده و تا به امروز به این کار ادامه میدهند.
[1] ابن ابى الحديد، شرح نهج البلاغه، ج 4، ص 160.
[2] صحيفه نور، ج 83، ص 217: درباره سخن رضا شاه به آيه اللّه كاشانى.
[3] ر.ك: سروش، محمد، دين و دولت در انديشه اسلامى، صص 120 ـ 126
🔺خط انقلاب تا ظهور🔻
📲 @khat_enghelab1357 🇮🇷