پاییزِ من همیشه پر از انتظار بود
پاییز،رنگ دخترکی بی قرار بود
بی رحم ، بودنِ پدرم را تکاند و رفت
ماندیم ما و خاطره هایی که تار بود
باباهمیشه صورتی از خنده،سرخ داشت
پشت نقاب خنده ولی،غصه دار بود
با اینکه اهل صلح،ولی مرد جنگ بود
سرباز بی غنیمت هر کارزار بود
حرف و حدیث مردم بی درد،دردْ داشت
بابا ولی بدون سخن،گرم کار بود
دار و ندار و شادی و بود و نبودمان
بر روی شانه های پدر استوار بود
می دوخت روز را به شب و خسته می دوید
او چرخ بی شکایت این روزگار بود
بابا تمام می شد و من بی خبر از آن
حالا تمام دلخوشیم یک مزار بود
می ترسم از لطافت دستان دیگران
چون پینه های دست پدر،اعتبار بود
#هاجرساداتدستاران_چکاوک
#هفته_دفاع_مقدس 🇮🇷
#پدر🌹
#پاییز🍂
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃
@khatam_shz
.
بهارِ با تو بودنها چه شد؟ پاییز دلتنگیست
کجایی صبح من؟ شامِ ملالانگیز دلتنگیست
کجایی ماهیِ آرام در آغوش اقیانوس؟
به من برگرد! این دریایِ غم لبریزِ دلتنگیست
اگر چیزی به دست آوردهام از عشق، میبخشم
غزلهایی که خود سرمایۀ ناچیزِ دلتنگیست
در آن دنیا برای دیدنت شاید مجالی شد
همانا مرگ، پایانِ سرورآمیزِ دلتنگیست
نسیمی شاخههایم را شکست و با خودم خواندم:
بهارِ با تو بودنها چه شد؟ پاییزِ دلتنگیست
#سجاد_سامانی
#پاییز🍁🍂
#عاشقانه
|خانه شعر و ادبیات خاتم| 🍃
@khatam_shz