زنی ازیاس لبریز ازتمام مریمی ها سر
زنی سرشار از عشق علی و سوره کوثر
زنی مرهم شده بر زخمهای کهنه حیدر
برای کودکان داغ دیده هست چون مادر
نگاهش پشت درغمباد میگیرد درآن خانه
غمش را کوه غیرت میکند با یاد ریحانه
خودش را بین تقدیرش مجسم میکندچون کوه
پسرمی آورد ام البنین چون لشکری انبوه
همان لشکرکه می غُردبه جان دشمنی مکروه
بجای فاطمه دستاس میگیرد، چه بااندوه
همیشه روضه هارا در دلش آرام میخواند
برای یاس، قدر و سوره انعام میخواند
پسرها میروند ازشهر تا محکم شود مذهب
مدینه شهرغم آتش به جانش میزند هرشب
بشیر آمد بگوید ماجرا تنهایی زینب
دو دستش میرود بالا وذکر یارب و یارب
به آدابی مقید میکند احساس را هرروز
وتمرین میکند شبهای بی عباس را هرروز
#پریسامصلح
#ام_البنین
@khatdl
هرلحظه به فکر غم مایی آقا
در جمعه ی درمانده کجایی آقا؟
ما مدعی و شرح فراق اینگونه ست:
دلتنگ ترین ندبه شمایی آقا😞
#پریسامصلح
#امام_زمان
@khatdl
"به نام نامی غیرت به نام نامی مرد"
جهان گرفته وضویی برای وقت نبرد
شکوفه داده زمستان شبیه فصل بهار
به احترام تو ای اُسوه ی الهی مرد
به جسم مرده ی انسانیت دمیده خدا_
دوباره روح مطهر در این زمانه ی سرد
رسیده بوی گلاب و رسیده بوی بهشت
مشام خسته ی دلها جدا شد از غم و درد
نگاه ما به امیدی نشسته در دل راه
قسم به خون شهیدان،شبی بیا برگرد
#پریسامصلح
@khatdl
می شود از تو بگویم سند مهر ووفا؟
حضرتِ عشقِ علی سوره کوثر "زهرا"
ذهن الکن شده در وصف نگاهت بانو
مادری کن بنویسم دوسه خط شعروثنا
بی تو دنیای خدیجه چقدر ساکت بود
غنچه های عربستان همه در حال فنا
عده ای غرق هوای دلشان با غفلت
خاک کردند شبی منزلت زنها را
کوچه هاحال وهوای دلتان راکم داشت
شهر گم بود در آن معرکه های حاشا
روزگار پدرت عطر گل یاس نداشت
مادری همچو تورا آیه احساس نداشت
روزهادردل خود "ام ابیها"می خواست
مرتضی همسرباغیرت ووالا می خواست
عرش در کالبدش عشق تو را پیدا کرد
حضرت مادرِ دنیای مرا "زهرا "کرد
آمدی جلوه ی زیبایی حق شد پیدا
شب قدر همه ی اهل زمین شد معنا
#پریسامصلح
#یازهرا
@khatdl
امشب دوباره سمت خداخیره می شوم
درمانده با صدای دعا خیره می شوم
بغضی گلوی خسته ی تن راکمی فشرد
با اشک سوی کرب وبلاخیره می شوم..
#پریسامصلح
#یاحسین
#کربلا
@khatdl
بغض هاراشاخه ی احساس جبران می کند
عقده ها را نرمی گفتار درمان می کند
وای از این بی تفاوت بودن رفتار تو
خنده هایت درد را گاهی دوچندان می کند
خواستم همراه تو شاعر شوم در کوچه ها
واژه ها را سردی چشم تو زندان می کند
سنگدل در جان من آتش به پا کردی چرا
شعله هایش آسمان را نیز ویران می کند
فتنه ای روشن نمودی در خیال روزگار
دود آن چشم جهان را خوب گریان می کند
می روم در ازدحام بی کسی هایم ولی
آهِ عاشق "عشق" را سردرگریبان می کند
#پریسامصلح
@khatdl
درکوچه های عاشقی عمرش هدر رفت
در فکر بود و بی هوا سمت خطر رفت
دنبال یک لقمه نگاه عاشقانه
بیچاره "دل" ناکام ماندو دربه دررفت
#پریسامصلح
@khatdl