گفته بودم به خدا خسته تراز حال من شاعر دلگیرو عبوس همه شهر کسی نیست که در کوچه بی حوصله دلبر خود شعر سراید که بگوید به جهان فرصت دیدار نگاهش شده پایان و غزلخوانی ما نیمه راه و شده تکرار زمان ودل من خسته تر از فصل خزان و همه جا پر شده از خش خش پاییزی رفتن به خدا خسته ترین شاعر شهرم.... #پریسامصلح #بحرطویل @khatdl

باید که پشتیبان شود عزم و اراده همواره در تولید با مانع زدایی #پریسامصلح #رهبرم @khatdl

شاعر شدم تا عشق را گاهی بخوانی عاشق نبودی تا بفهمی حال دل را هربار با بغضی خودم را دور کردم از خنده های طعنه دارو سردوبی جا میخواستم با تو یکی باشم همیشه تا جان بگیرد لابه لای شعرها"ما" در بین مردم کودتا کردی دوباره باحرفهای مبهم و پنهان شدنها از نردبان چشمم افتادی همان روز وقتی که بالا رفتی از دیوار حاشا چشمم سیاهی می رود از ضعف هربار جان کندن شعر است در جسمم و حالاـ آرام میگیرم کنار خاطراتم آغوش او باز است در روز مبادا #پریسامصلح @khatdl

ما پیرو فرمایشات رهبر خود دوریم از هرفتنه و گردو غباری رفتن به زیر سلطه بیگانه هرگز جمهوری اسلامی ایران شد آری #پریسامصلح #دوازده_فروردین @khatdl

دلتنگترین دل شده شاعر به هوایت محتاج نگاهست شبی تا شود آرام... #پریسامصلح #کربلا #هواتوکردم😭 @khatdl

با اشتیاق گره زدم نگاهم را به نگاهت محکمتر از قبل... #پریسامصلح #نوروز @khatdl

باید گره زد عشق را با ماه فروردین بایدشکوفاشد شبی چون شاخه نسرین احیا شده درفصل گل دلهای خشکیده این است معنای تمامِ معجزاتِ دین برخیز تا باران ببارد بر مزار غم کافیست، این غمبادهاراکم بخوان تلقین دست دعایت را ببر بالاتر از خورشید درآسمان می چرخدازدل مرغک آمین امسال احوال زمین حوّل به احسن شد وقتی که آمد نیمه شعبان عطر آگین دلتنگ دیدار امام حاضر و غائب ای کاش پایان میرسیداین غیبت غمگین هرجمعه حال بیقراریهای ما تکرار هرجمعه آهی منتظر با حسرتی سنگین باید گره زد عشق را با چشم تو آقا هرجمعه باید غصه هاراچید با تمرین می آیی و چشمان دنیا میشود روشن انسانیت ،ایمان،محبت میشود تحسین... #پریسامصلح #یاامام_زمان #بهار #سیزده_بدر @khatdl

از شنبه ها گفتم بدم می آید اما شایدشروع تازه ایی باتورقم خورد.. #پریسامصلح @khatdl

مرابِین توهمها امیدزندگانی نیست برای گفتن ازاحساس،حالِ شایگانی نیست هوای رفتن از دنیابه سردارم ولی اکنون برای حمل ونقل این مسافرناوگانی نیست غزلهایی که میخواندی مرا بدعادتم کرده کجارفتی چراازشعرهایت بایگانی نیست؟! دلم یکباره لک زد تا ببینم روی ماهت را دویدم تا لب ایوان.. مجال بدگمانی نیست جوانی رفت...جنگ داخلی آرام شد،اما همه سربازهامُردند دیگرپادگانی نیست شبی درهم خریدم لحظه های بی توبودن را دراین دنیای پُرسرعت جوانی را یگانی نیست #پریسامصلح @khatdl

گرمای تابستان شبیه سردی دی بود وقتی فریب نفسهامان گندم ری بود میخواست"دل"تادررکاب دین حق باشد اما قدمها خسته ازبازی وَ لِی لِی بود... #پریسامصلح @khatdl

گفتی به گوشم عاشق فصل بهاری سرسبزی پیراهنم را دوست داری؟ جغرافیای زندگی تعریف شد "تو" آب و هوای چشمها هرشب خماری ای سرزمین ناب و حاصلخیز احساس آیا مرا در شعرهایت می نگاری؟ وابسته ام درهرغزل با عطر شب بو ای کاش در ذهنم گُل حسرت نکاری من از هنر دورم ولی پروانه عشق پرواز را آموختم با بی قراری دور از تمام شعله ها خاموش گفتی عشق است پایان غم چشم انتظاری همچون زبان خسته ی هر قصه ماندم بین دروغ و راستی، حرفی نداری؟ #پریسامصلح @khatdl

"جنگلی سبزم ولی کم کم کویرم میکنی" بین انبوه نبودنهات پیرم میکنی طعنه های شهربردوشم کمی سنگین شده خسته ام ازعشق آخرگوشه گیرم میکنی باز باران با نگاهم آشنا گردید ورفت محو سیلابی شدنهای مسیرم میکنی آه، تب، من، قبله،معشوقه، نمازی بی وضو کل دینم را فدای مرگ و میرم میکنی شیوه ات را بادلم تغییرمی دادی غزل مثنوی هارا چرا دائم اسیرم میکنی!؟ فصل پُرتکرارپاییزم ولی گُل می دهم با نگاه عاشقانه دلپذیرم میکنی باد دستی میکشدبر روی شالیزارعشق آخرین قاب است آیابی نظیرم میکنی؟ #پریسامصلح @khatdl