هدایت شده از شکوفه های خیال
🌸 بداهه سرایی شاعران گروه سرچشمه ی شعر،بمناسبت میلاد با سعادت حضرت زهرا سلام الله علیها:
نور آمد، جهان منور شد
دیده ی دشمنش مکدر شد
کل عالم چراغ بندانست
عالم از نور او منور شد
ریسه بندان کنند جنت را
از شعف چشم حوریان تر شد
آسمان بلند عصمت را
بنت احمد یگانه اختر شد
با نزول سلاله ی احمد
مظهر ذوق حق مصور شد
گل گلزار مصطفی آمد
گلشن عشق لالهپرور شد
زیر پایش بهار میرویید
از قدومش جهان معطر شد
راضیه مرضیه محدثه بود
بر زنان زمانه سرور شد
فاطمه فاطمه است میدانیم
عشق او ریشههای باور شد
دست او بوسهگاه پیغمبر
نفَسش رشک عود و عنبر شد
با تمام وجود باید گفت
خوش به حال خدیجه مادر شد
برهوت حجاز با قدمش
چشمهچشمه شراب کوثر شد
کوثر آمد خرافه ها مردند
دشمنش در حقیقت ابتر شد
خاک بر خود چه قدر می بالید
از قدم هاش خاک چون زر شد
تا بِه آنجا رسید شوکت او
در عمل با علی برابر شد
عاشق مرتضی علی بود و
عاشق او امیر خیبر شد
او درختی است پر بر و مانا
با ولی بود و سایه گستر شد
دختر نور بود و همسر نور
مادر نورهای دیگر شد
نام زهراست رمز پیروزی
دامن او شهیدپرور شد
اوست تفسیر لیلهالقدری
که از او روزی ام مقدر شد
ساکنان حریم او هستیم
چادر او پناه نوکر شد
تا زبانم به نامِ او چرخید
قلب ِ آلوده ام مطهّر شد
کوثر است و تمام خوبی ها
شافع ما به روز محشر شد
حتم دارم که گفته یا زهرا،
سنگ، هرجا که درُّ و گوهر شد
نام زهرا به لوح سینۀ ماست
نام او آبروی دفتر شد
دل ما خاکیان پر از عشق است
از وجودش جهان ما زر شد
با ولی عاشقانه بیعت کرد
در ولایت حقیقتا سر شد
بسکه نالید بعد پیغمبر
جای او کلبهای محقر شد
آنقدر عاشق ولایت بود
تا که در راه عشق پرپر شد
بداهه سرایان:
محمدتقی عارفیان–ناهید خلفیان–پریسا مصلح–رخساره خضری–مریم شعله پاش– زینب نجفی–مرضیه سادات هاشمی–مرتضی درزی–الهه گودرزی–جواد محمدی دهنوی–الهام زارع–مصطفی–یا عقیله بنی هاشم_مستوره–یاسر–یا صاحب صبر –محمدامین–ثائر–محیا–حیدر محمدنژاد
🆔 @shokofeha_ye_kheal
صد دفتر کاهی شده از شعر تلنبار
افسوس که یک مصرع ناب از تو نگفتم
#پریسامصلح
@khatdl
سنگدل آخر شکست از کینه اش آیینه را
غافل از اینکه دوباره عشق را تکثیر کرد
#پریسامصلح
@khatdl
هدایت شده از 🍀خطخطیهای دل🍀
در این دنیا که شُبهه ،جَنگ دینی است
دل انسان پی خلوت گزینی است
رسیده ماه توبه با تفکّر
رجب فصلی برای خوشه چینی است
#پریسامصلح
#ماه_رجب
@khatdl
هم از تبار سکوتم هم از سلاله غم
درون چشم سیاهم نشسته هاله غم
هزار حرف نگفته هزار واژه تلخ
نوشته ام که بماند بجا مقاله غم
شکسته سدّ پر از آه پشت پاهایش
شکسته تر شده قد هزارساله غم
صدای بی کسی قلب خسته را نشنید
همان کسی که گرفته به لب پیاله غم
خلاص می شوم آخر از انحصار سکوت
خلاص می شوم آخر از استحاله غم
خدا بپاش کمی نور در دلم لطفا
هنوز منتظرم در سیاه چاله غم
#پریسامصلح
@khatdl