#شاعرانه چيست اين باران كه دلخواه من است؟ زير چتر او روانم روشن است. چشم دل وا مے كنم قصه‌ے يک قطره باران را تماشا مے كنم: در فضا، همچو من در چاه تنهائے رها، مے زند در موج حيرت دست و پا، خود نمے داند كه مے افتد كجا! در زمين، همزبانانے ظريف و نازنين، مے دهند از مهربانے جا به هم، تا بپيوندند چون دريا به هم! قطره ها چشم انتظاران هم اند، چون به هم پيوست جان ها، بے غم اند. هر حبابـے، ديدهاے در جستجوست، چون رسد هر قطره، گويد:( دوست! دوست...!) مے كنند از عشق هم قالب تهے اے خوشا با مهر ورزان همرهے! با تب تنهائے جانكاه خويش، زير باران مے سپارم راه خويش. سيل غم در سينه غوغا مے كند، قطره دل ميل دريا مے كند، قطره تنها كجا، دريا كجا، دور ماندم از رفيقان تا كجا! همدلے كو؟ تا شوم همراه او، سر نهم هر جاكه خاطرخواه او! شايد از اين تيرگے ها بگذريم. ره به سوے روشنائے ها بريم. مے روم، شايد كسے پيدا شود، بے تو، كے اين قطره دل، دريا شود؟ #فريدون_مشيری 🌸 🌸🍃🌸 🌸🍃🌸🍃🌸 ❤️@khatdoost❤️

¦°🌊 وقتی آدم کارش حق است، نباید به حرفهای نامربوط مردم اعتناء بکند. خط دوست

میگوید: هر زمان که برگردی.. آغوش من به روی تو باز است _چرا نخوایم که بریم تو بغلش؟

ناامیدی یعنی ته بدبختی! خدا گفته تو فقط برگرد من آنقدر بزرگم که می بخشمت همون جمله دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن هم که میگن همینه.. دیر برگشتی اما همین که اومدی و خواستی تغییر کنی و براش برنامه ریختی بهتر از ناامیدی از بخشش و هدایتگری خداست ♡.. نه؟

خدایا؛ تو می‌دانی که یأس و ناامیدی در واژه‌ی کلماتم جایی ندارد تا آن زمان که قلب من به امید لطف و مهربانی تو می‌تپد. [صحیفه سجادیه] @khatdoost

‌ من درد تورا ز دست آسان ندهم دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم از دوست به یادگار دردی دارم کان درد به صد هزار درمان ندهم #مولانا 🍁•@khatdoost

دنیا رو به فساد و تباهی میرود. نه فقط به خاطر خطای خطاکاران. بلکه، به خاطر سکوت درستکاران. . .

[ 💌 ] باطل ضعیف است، قدرتی ندارد و نمی‌تواند رشد کند! هرجا دیدیم باطلی رشد کرد و بر حق سایه انداخت، یعنی در آن نقطه حق سکوت کرده، کوتاه آمده و حضور نداشته است. @khatdoost

گفتم: «محسن جان! دیر میای بچھ‌ها نگرانتن» لبخند زد و حرفی از صمیم قلبش بیرون آمد؛ به طوری که زبانم را قفل زد! «هرچی من بیشتر کار کنم، نتانیاهو (نخست وزیر اسرائیل) کمتر خواب راحت به چشمش میاد؛ پس اجازه بده بیشتر کار کنم». معنای این حرفش را زمانی فهمیدم که شهید شد؛ وقتی که نتانیاهو توئیت زد و برای یهودی‌ها شنبه خوبی را آرزو کرد. از شنبه آرام در اسرائیل گفت؛ از شنبه بعد از محسن فخری‌زاده . . . [خاطرات همسر شهید✨] #شهید_محسن_فخری_زاده :) ‌

اما هنوز در لابلای چهرھ هایشان اثری از آرامش نیست! چرا که میدانند شهید فخری زاده و حاج قاسم بیشتر برایشان خطرناک است تا زنده شان :) ...‌

وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ و بسا چیزی را خوش ندارید و آن برای شما خیر است -.خدا جون ما می دونیم که بهتر میدونی سپردیم دست خودت..

از نتيجه بازى ناراحتى؟ بهت تبريك ميگم تو قطعا يه ايرانى هستى ❤️ 👌🏻😊🇮🇷

چه می‌شود که کسی در همچین شرایطی می‌گوید؟ : من به جز زیبایی چیزی ندیدم! او چه میبیند که ما عاجزیم از دیدنش؟ این جمله تنها از زبان فردی استوار و نیرومند و دارای قلبی محکم شنیده میشنوید کسی که روحش آنقدر زیباست، که تماما زیبایی می بیند.. و او زینب است فاطمه ی صغری ی تاریخ.. #آینه_نوشت @khatdoost

در ذیل خطبھ‌هاے فصیح تو گفته اند . . . اصلا کسۍ شبیه تو 'حیدر؏' نبود و نیست! #میلاد_حضرت_زینب♥️✨

زن بودن در حضرت زینب سلام‌اللھ معنا مۍشود ! وقتی که نشان داد #زن در حاشیھ تاریخ نیست؛ بلکه زن در متن حوادث مهم تاریخی قرار دارد😌✨ و ایشان با ویژگی های ناب زنانھ در مقابل دشمن با استحکامی تعریف ناپذیر ایستادگی کرد و او بود که اثبات کرد زن ضعیفه نیست بلکه عین مقاومت است ... و میتواند در موقعیت هاے مختلف جمع را در دست گرفته و عمیق ترین اثر گذاری را داشته باشد🌱 و او الگوے تمام مردان و زنان بزرگ عالم است :) #میلاد_حضرت_زینب♥️!

من چه سبزم امروز و چه اندازه تنم هشیار است در دلم چیزی هست، مثل یک بیشهٔ نور مثل خواب دم صبح و چنان بی تابم، که دلم می خواهد بدوم تا ته دشت بروم تا سر کوه ... #سهراب_سپهری @khatdoost

آنطور زندگی کن که مرگ مزاحم زندگی تو نباشد و آنگونه بمیر که زندگی ساز باشد #عین_صاد

تقدیر ماجرای شگفتی است. وقتی که همه چیز را آن طور می یابی که می خواهی، ناگهان دستی از غیب، همه چیز را به هم می ریزد و تورا به این یقین می رساند که کاره ای نیستی. از کتابِ کهکشان نیستی

در این بساط، کسی مایه دار می‌گردد که نقد زندگی‌اش، خرج انتظار شود... #یااباصالح‌المهدی :) #صائب_تبریزی ♡•@khatdoost

جمعه‌هارا،همه‌ازبس‌که‌شمردم‌،بی‌تو... بغضِ‌خودرا،وسطِ‌سینه‌فشردم،بی‌تو... بس‌که‌هرجمعه‌،غروب‌آمدودلگیرم‌کرد، دل‌به‌دریایِ‌غم‌وغصه‌سپردم،بی‌تو... سالهامیشوداز‌خویش،سؤالی‌دارم: «من‌اگرمنتظرم،ازچه‌نمردم‌بی‌تو؟!» باحسابِ‌دلِ‌خود،هرچه‌نوشتم،دیدم، من‌از‌این‌زندگیَم‌،سود‌نبردم،بی‌تو... "الّلهُــــــمَّ‌عَجِّــــــل‌لِوَلِیِّکَـــــ‌ الْفَـــــــــرَجْ

میرزا کوچک خان، مرد تنهایی بود که به دو قدرت بزرگ آن روز دنیا، روس ها و انگلیسی ها، یک "نه" بزرگ گفت؛ نه با روس ها ساخت، نه با انگلیسی ها. هم با انگلیسی ها جنگید، هم با قزاق های روس جنگید، هم با لشکر رضاخانی و کسانی که قبل از رضاخان بودند. او از همّت،اراده، شخصیت و هویّت خود خرج کرد. برای این‌که به یک نسل، هویّت ، شخصیت، نیرو و اراده ببخشد. [حضرت‌آقا] [۱۳۸۰/۲/۱۲]