eitaa logo
خط آتش
412 دنبال‌کننده
25.2هزار عکس
20.4هزار ویدیو
98 فایل
این‌کانال با رویکرد انتشار اخبار و تحلیل های سیاسی و بررسی اوضاع فرهنگی و اجتماعی کشور ایجاد شده است نقد و پیشنهادی دارید با شماره ۰۹۳۸۳۶۱۲۳۷۲ در خدمت هستم
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چین از پهپاد زیر آب "دوزیست" رونمایی کرد 🔹کاربران شبکه‌های اجتماعی تصاویری از یک پهپاد هیبریدی چینی را به اشتراک گذاشته‌اند که می‌تواند از زیر آب پرتاب شود، بال‌های ثابتی برای برخاستن و فرود عمودی دارد و می‌تواند روی دم فرود بیاید. 🇵🇸@khate_atash
من از زلفِ پریشانت به رویِ شانه فهمیدم سَر و سامانِ ما گاهاً نهفته در پریشانی‌ست
حدود ۲ سال پیش خانه یحیی سنوار را در خان یونس با جنگنده بمباران کردند و تا ۲ روز با این خیال که سنوار را ترور کردند شادی میکردند بعد از ۲ روز سنوار رفت در محل خانه تخریب شده اش و روی مبل خانه اش عکس گرفت و فرستاد برای موساد 🇵🇸@khate_atash
نترس کفتار پیر مثل شوهرت زمین نمیدیم بره :)) 🇵🇸@khate_atash
‍ 🔻 اسرائیل، صادرکننده روش‌های شکنجه در دنیا! یعقوب توکلی: 🔹 صبح روز ششم، وقتی در باز شد، شروع به کتک زدنم کردند. بعد کیسه را از سرم برداشتند. یک بشقاب یک‌بارمصرف پلاستیکی آورده بودند، که تکه‌ای پنیر، یک قاشق مربا، سه دانه زیتون، و تکهٔ کوچکی نان در آن بود. در سلول باز و بشقاب دم در بود. وقتی خم شدم تا بشقاب را بردارم، زندانبان با پایش به صورتم زد و گفت: «برندار. کسی از تو مهم‌تر هست که باید آن را بخورد. صبر کن، نخور.» چند دقیقه بعد، سگ کوچکی را آوردند. سگ پنیر را لیسید و خورد، و بعد از آن سرباز بشقاب را با پایش جلویم انداخت. من با تنفر هرچه تمام‌تر، با وجود این همه تحقیر و ناپاک شدن غذا، مجبور بودم بعد از شش روز گرسنگی، همان تکه نان کوچک را با مربا و سه دانه زیتون بخورم. 🔹 بعد از مدتی، دوباره مرا به داخل اتاق بازجویی بردند و بر روی میز چوبی خواباندند. با ریسمان مرا بستند و دوباره با کابل مرا زدند، آن‌قدر که دیگر خونی در بدنم نمانده بود و بیهوش شدم. با سطل آبی مرا به هوش آوردند و به مطب بردند، تا پانسمان خونین زخم‌ها را عوض کنند. باز مجبور شدند به من خون تزریق کنند. بعد از تزریق خون، مرا به اتاق بازجویی برگرداندند. گوشی‌های آمپلی‌فایر را به گوشم وصل کردند و صداهای وحشتناک را، تا حدی که دستگاه توان داشت، بالا بردند. سرم در حال ترکیدن بود و گوش‌هایم سوت می‌کشید. بلندم کردند و مرا به دیواری که برق به آنجا وصل بود، مصلوب کردند. فهمیدم می‌خواهند چه بلایی به سرم بیاورند. تنم از شدت درد می‌لرزید. مغزم تیر می‌کشید. از همان دست‌بندها برق به تمام بدنم می‌رسید. همهٔ سلول‌های بدنم از درد به فغان آمده بود. این وضعیت در نقاط زخمی شدیدتر و زجرآورتر بود. نمی‌دانم چند بار بیهوش شدم و مرا با سطل آب سرد به هوش آوردند و چگونه مرا به سلول بردند. دیگر روز و شب را نمی‌فهمیدم. 🔹 بعد از چند روز که آن پزشک پیرمرد را ندیده بودم، یکباره جلویم سبز شد و با دست محکم به سرم کوبید. با بددهنی هرچه تمام‌تر به من فحش می‌داد. تحمل نکردم و جوابش را دادم. گفت: «راستی چیزی را فراموش کرده بودم. یادم رفت اندازهٔ گلوله‌ها را بنویسم. قطر و حجم تیرهایی را که به بدنت اصابت کرده ننوشتم. فراموشم شد.» گفتم: «شما این گلوله‌ها را درآوردی. گلوله‌ها پیش شما است.» می‌دانستم شکنجهٔ دیگری در انتظار است؛ اما کاری نمی‌توانستم بکنم. دست‌هایم بسته بود؛ حتی با پاهایم نیز نمی‌توانستم از خودم دفاع کنم. کاملاً بی دفاع بودم. دکمه‌های پیراهنم را باز کرد و انگشت خود را در زخم زیر بغلم فرو کرد و چرخاند. اشکم درآمده بود. از شدت درد دنیا پیش چشمانم سیاه شد. تصویر او به‌سان حیوان انسا‌ن‌نمای وحشتناکی جلویم سبز شد. با کمال بی‌رحمی در چشمانم نگاه کرد و گفت: «ناراحت نشو. من دارم تیرها را اندازه می‌گیرم.» خون زیادی از زیر بغلم جاری شد و درد تمام بدنم را فراگرفت. همهٔ وجودم از شکنجهٔ بی‌رحمانه‌ای که پیرمردی به‌ظاهر پزشک در حق نوجوانی ۱۶ ساله -آن هم با دست‌هایی بسته- انجام می‌داد، پر از تنفر شده بود. 🔹 با شکنجه‌هایشان به شیطان‌صفتی اسرائیلی‌ها بیشتر پی بردم. مهم‌تر از همه ارزان بودن روش‌های شکنجهٔ آن‌ها بود؛ طوری که پس از تشکیل دولت اسرائیل، این رژیم جزء اصلی‌ترین صادرکنندگان روش‌های شکنجه در دنیا شد. آموزش روش‌های شکنجه در بازجویی منبع درآمدی بسیار مهم برای اسرائیل به شمار می‌رفت. روز هشتم، در حالی که آویزان بودم، سربازان به مسخره کردن و فحش دادن من پرداختند. تا اینجا مسئله خیلی عجیب نبود؛ هرچند فحاشی بیش از سایر شکنجه‌ها، اعصاب انسان را به هم می‌ریزد. برای آزار بیشتر، گوشهٔ کیسه را بلند کردند و دود سیگارشان را به داخل کیسه فوت کردند. من از شدت کمبود اکسیژن به دست و پا زدن افتادم. کمی بعد، ناگهان یک سرباز اسرائیلی جلو آمد و گفت: «می‌خواهم سیگارم را خاموش کنم؛ اگر زمین بیندازم، کثیف خواهد شد. بهتر است این عرب زحمت خاموش کردن سیگار را بکشد.» بعد سیگار روشن را روی پشت دستم گذاشت و آن را فشار داد. فریادم به آسمان رفت؛ ولی با دست و پای مصلوب کاری نمی‌توانستم بکنم. به قدری محکم سیگار روشن را فشار داد، که هنوز بعد از سی سال جای سوختگی آن روی دستم باقی مانده است. بعد از آن، سربازان یکی‌یکی آمدند و سیگارشان را روی دستم با فشار خاموش کردند و من در میان آن همه درد چاره‌ای جز فریاد زدن نداشتم. 🔹 متن بالا برشی‌ست از کتاب «حقیقت سمیر» ؛ روایتی از خاطرات سمیر قنطار 🔹 سمیر قنطار، مبارز لبنانی‌الاصل فلسطینی است که سی سال در زندان‌های اسرائیل به سر برد و در تبادل اسرا در سال ۲۰۰۸ بین اسرائیل و حزب‌الله لبنان از زندان آزاد شد. 🇵🇸@khate_atash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 مبینا نعمت زاده: با امام زمان عهد کرده بودم مدال بگیرم مدالم را تقدیم مردم ایران و آقا امام زمان کنم 🇵🇸@khate_atash
اولین طلای ایران در پاریس هادی ساروی طلسم‌ها را شکست و قهرمان شد 🥇هادی ساروی در فینال برابر آرتور الکسانیان قهرمان نامدار ارمنستان با نتیجه 4-1 پیروز شد و به مدال طلای المپیک رسید. 🇵🇸@khate_atash
4_5980990277509189626.mp3
3.77M
🏴 ویژه اربعین حسینی ما از تو به غیر از تو نداریم تمنا 🇵🇸@khate_atash
❤️ 🌱همیشه به خاطر جسم و جان ضعیفش حواسم بهش بود جیبش را پر از پسته و مغزیجات می‌کردم سر سفره گوشت هارا سوا می‌کردم و می‌ریختم توی بشقابش او ساعت دو و ربع می‌آمد شوهرم ساعت دو و نیم با اینکه برایش سفره می‌انداختم و غذا میکشیدم دست نمی برد تا آقای عباسی برسد آدم بخوری نبود با زهرا غذایشان را در یک بشقاب می‌ریختند زیر چشمی می‌پاییدمش زود کنار می‌کشید زیاد که اصرار میکردم چند قاشق بیشتر بخورد می گفت: آدم باید بتونه نَفسِش رو نگه داره! راوی مادرخانم... 🇵🇸@khate_atash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی از حضور رهبر انقلاب در کنار پیکر مطهر شهید محسن حججی و صحبت با خانواده شهید ۱۸مرداد؛ سالروز شهادت شهید محسن حججی و روز مدافعان حرم 🇵🇸@khate_atash
اين جمله‌ی « اگه کسی تو رو زد تو هم بزنش » آسيب زیادی به كودک ما خواهد زد. 🔹 تمام آموخته‌های فرزندتان زير سوال خواهد رفت و اين سوال پيش می‌آيد پس اگر كسی كار بدی كرد من هم می‌توانم آنرا تكرار كنم. كودكی كه ميزند درونش لبريز از حس بد به خود و ديگران است. در حقيقت كودكی كه كتک می‌زند از كودكی كه كتک می‌خورد بيشتر آسيب می‌خورد و احساسات منفی بيشتری را درون خود احساس می‌كند. به علاوه او را در خطر آسيب فيزيكی بعضا جبران‌ناپذير قرار ميدهيد و به كودكان خشم ، مجازات و كينه‌ورزی را آموزش خواهد داد. ⚠️ آموزش خشونت به كودكمان تنها به او آسيب می‌زند. بجای اینکه بگیم تو هم بزن ⬅️ بگیم؛ نذار بزنتت! دستتش رو بگير متوقفش كن، بگو تو حق نداری منو بزنی! 🇵🇸@khate_atash
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 رکورد پرجمعیت ترین خانواده اربعینی... 👈 ماشاالله یادتون نره😊 🇵🇸@khate_atash
YEKNET.IR - shoor - shabe 10 moharram1399 - mojtaba ramezani.mp3
3.93M
نمیشه باورم که بیاد و کربلا نباشه روزیم 💔 🇵🇸@khate_atash