#با_آمران_به_معروف_در_مترو به سختی، اشکهایم را پنهان کرد🥺 همسرم کارهایش تمام شده و قصد دارد برای نگهداری از بچه ها به منزل بیاید تا من به واجب فراموش شده ی جامعه ام بپردازم. 🔅وضو می گیرم و آماده می شوم. دلبندانم را بیدار میکنم و به ارشد گروه که هنوز ۴ سالش هم نیست☺️ می‌سپارم تا حواسش به خودشان باشد ،خوراکی ها را بخورند تا بابا پس از آنکه من را به مترو رسانید بیاید.با خواندن آیت الکرسی خانه را ترک می کنم. به ایستگاه مترو میرسم،در جایگاهم مستقر می شوم و با مدد از آقا صاحب الزمان(عج) کارم را آغاز میکنم.🥰 دقایقی از شروع امر به معروف نگذشته که عبارات و تهمتهای سنگینی را از مکشفه ها میشنوم: «۱۲ میلیون تومنی که میگیری😱 ارزش فحش خوردن داره؟؟!!» «بیکاری اینجا وایسادی؟!!!»😰 ناخودآگاه چهره ی معصوم کودکان سه چهار ساله ام در ذهنم تداعی می شود.🥺صدای غرولند برخی از رهگذران مرا با خود به ۱۰ سال آینده می برد❌زمانی که فرزندانم از همین خیابان‌ها راهی مدرسه می شوند و من نگران این رفت و آمدها و وضعیت اسفبار فرهنگی جامعه هستم..😥 😭با سختیِ تمام، اشکهایم را پنهان می کنم😥،با سینه ای ستبر و دلی آرام به لطف خدا، تذکر لسانی را به پایان می رسانم.✌️ 🔅به خانه که می رسم همسر و حامی همیشگیم و بچه ها به استقبالم می آیند. دخترم را در آغوش می کشم و از اعماق وجود برای حیا و عاقبت به خیری اش دعا میکنم.🤲 📍برگرفته از مشاهدات آمربه معروف 📍ایستگاه متروی شهدا 📍مورخ ۱۴۰۲/۱۱/۹ 🇵🇸@khate_atash