#شهیدانه❤️
🌱 ۵۰ کیلوتر از نجف آباد می رفت حسینیه و دوباره شب بر میگشت چرا که قدر و ارزش خادمی برای ابا عبدالله را به راستی درک کرده بود.
محسن گفته بود مرا پشت حسینیه بزارید
تا در آنجا خدمت کنم چرا که نمیخواهم دیده شوم و هر چه کار سخت هم هست به من بدهید.
'#شهید_محسن_حججی
@khate_atash
#شهیدانه❤️
🌱همیشه با دعای محسن از سر برجک پایین میومدیم
یبار یه دعایی کرد بدجوری دلمو لرزوند دعا کرد:
"خدایا مرگی بهمون بده که همه حصرتشو بخورن"
#شهید_محسن_حججی
@khate_atash
#شهیدانه❤️
شهید شُدݩ
یڪ اتِفــاق نیست..
بـایَد خـونِ دݪ بُخورۍ
دَغدغه هاۍِ هیأت
دَغدَغه هاۍِ کار جَهادۍ
دَغدَغه هاۍِ تـَرڪِ گُناه
دَغدَغه هاۍِ شهادت
وَ تَفریحِ ساݪِم
شَهیدانه زیستَن سَخت اَست
#شهید_محسن_حججی
🇵🇸@khate_atash
#شهیدانه❤️
🌱بعد از آنکه محسن وارد سپاه شد، عصر ها به کتابفروشی می آمد و پولی را که از این کار به دست می آورد برای اردوهای جهادی کنار می گذاشت.
محسن کار برق کشی هم انجام می داد، پول دست مزدش را در قُلَّکی که برای این کار کنار گذاشته بود، جمع می کرد و هر دفعه که به اردوی جهادی می رفتیم، سه، چهار میلیونی که جمع کرده بود را خرج اردو می کرد.
#شهید_محسن_حججی
🇵🇸@khate_atash