●تلنگر●
اومدم تنهای تنها:)
من همون تنها ترینم:)
اومدم تو این غریبی زیر سایتون بشینم:)
...
چقدر وصف حالم بود:)
وقتی خودمو تو اون حال دیدم
فهمیدم چقدررر تنهام و این تنهایی علت اصلیش درد و دل کردن با هرکسی بود جز اونایی که همیشه برام وقت داشتن و الانم که جلوشون بودم،
اشک امون درد و دل نمیداد:)
توی همین حال و احوالات بودم که متوجه شدم چقدر شبیه مامانم شدم
متوجه شدم آدما هرچقدر بزرگتر میشن دلشون بیشتر حساس و شکننده میشه
چقدر بیشتر تنهایی رو میشه درک کرد
و اون موقعه که برات مهم نیست کجایی و کیا نگاهت میکنن و ...
حتی نمیتونی صدای گریه یا لرزش شونه هاتو کنترل کنی
حتی ریتم نفس کشیدن هم دست خودت نیست...
اون موقعه که همه دلتنگیهات رو دو دستی با سری پایین تقدیم آقا میکنی...
چون هیچ کسی جز این خاندان پذیرای قلبهای شکسته و ترک خورده نیست:)
هیچ کسی .
●تلنگر●
اومدم تنهای تنها:) من همون تنها ترینم:) اومدم تو این غریبی زیر سایتون بشینم:) ... چقدر وصف حالم بود:
اومدم با آه و گریه...
این قشنگ ترین سلامه...
همه ی دار و ندارم
اشک روی گونه هامه...
انقدر این چند وقته از دنیا خسته بودم که فقط راه سبک شدن گریه بود
*پارت بعدی را با صوت بعدی بخونید*
●تلنگر●
از یه جایی به بعد متوجه میشی که با چشمِ سر نمیشه حرمشو دید
نمیشه
اصلا نمیشه
چشماتو باید ببندی
سر تو خم کنی
براش سینه سپر نکنی
از مَنیَتِت بگذری تا اونو حس کنی
تا ضربان قلبت و خودش کوک کنه:)
ضربان قلب ادما با اتفاقایی که میفته تغییر میکنه
و لازمه دوباره کوک بشه:)
با نگاه نامحرم
با ترس
با استرس
با حرص و طمع
با دعوا
با اخم
با دلشکستن
کوک شدنشو حس میکردم
انگار از عمق روحم دردامو میکشید بیرون و با صدای هقهق از جونم خارج میشد...
برام مهم نبود کجام
کیا کنارمن
نگاهم میکنن یا ن
اصلا چه فکری میکنن
فقط تمام زندگیم به سرعت از جلوی چشمای بستم رد میشد و ...
دلم شکسته بود که چرا الان که دوستای خوبی پیدا کردم که دوسم دارن، برام همیشگی نیستن و با پایان این سفر بازم قراره با اون ادمای متفاوت و خسته کننده عمرم بگذره:)
اخه چرا دوستایی که پیدا کردم سال آخر دانشگاهشونه و یا اصلا نزدیک دانشگاه ما نیستن و برای شعبه های شهرهای دیگه دانشگاه ما هستن...
نمیدونم حکمت چیه
نمیدونم
اما بالاخره فهمیدم ادمای شبیه به منم وجود دارن و خوشحال بودم که دوسم داشتن:)
این سفر قشنگ ترین روزهای زندگی من توی این یک سال دانشجویی بود
گذروندن وقت با ادمای شبیه به خودم خیلی خوب بود
شبا قایمکی میرفتیم حرم و یجورایی فرار میکردیم و تا بعد اذان صبح میموندیم و بعدم برمیگشتیم حسینیه و دوساعتی میخوابیدیم و دوباره پامیشدیم و با بقیه میرفتیم بیرون
جا تنگ بود
راحت نبود
شرایط میشه گفت سخت بود
اما
انقدر قلبهامون نزدیک به هم بود که تمام این پنج روز فقط صدای خنده ها و لبخندا ثبت شده:)
هیچ وقت فراموششون نمیکنم
دوستایی که حتی برای بستن بند کفشمم صبر میکردن و با عشق نگاهم میکردن
دوستایی که پایه همه خل بازیا و درعین حال جدی بودنا بودن
میتونم بگم هرچقدر تو خوابگاه قلبم شکست و له شد
اینجا تبدیل به قلبی شد که از تمام ترک هاش گلهای پیچک قرمز روییده :)
●تلنگر●
از یه جایی به بعد متوجه میشی که با چشمِ سر نمیشه حرمشو دید نمیشه اصلا نمیشه چشماتو باید ببندی سر تو
من با رسیدن دستم به ضریح حس نزدیکی نکردم با آقا
من با صدها متر فاصله از ضریح و روی فرشی از صدها فرشهای حرمش
تو تنهایی خودم وسط ادمهای مختلف با هر زبان و پوشش ،
با آقا حس نزدیکی و حس آشنایی و حس زیارت رو درک کردم:)
خیلی سعی داشتم متنی که براتون مینویسم با تک تک جزئیات باشه
اما خب چه کنیم که قلم ناتوان است در توصیف عشق:)
فقط این که
اگه سفر زیارتی میرید
تنها باشید
خلوت کنید
تو خلوت و تاریکیه که نوری از عمق روح دیده میشه و لحظه به لحظه نزدیک میشه تا اطرافتون رو احاطه کنه:)
پایان سفر:)
●والسلام●
حرفی سخنی بود اینجا بگید:
https://harfeto.timefriend.net/16838951642334
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امروز جلوی شهرکمون جشن غدیر برگزار شد...
چقدر خوبه قبل از رخ دادن عاشورایی دیگر،
غدیر را تبلیغ کنیم:)
سوال پیش میاد:
چرا آدما وقتی یکی از دستشون دوره، اعتماد میکنن
اما وقتی همون فرد جلو دستشونه، بی اعتماد میشن و دائم میخوان بپا بشن براش؟
اگه تو شرایط اول ، مجبورن اعتماد کنن، پس تو دومیه هم باید اعتماد کنن چون جامعه همینه!
چیزی مطلق نیست.
و اگه مجبور نیستن و واقعا اعتماد دارن، پس دروغه و مورد اول درسته و مجبورن!
چون اگه واقعا اعتماد داشتن باید تو مورد دوم هم اعتماد داشته باشن:)
May 11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷
🎥 با دیدن این کلیپ دیگه هیچ دلیلی برای ناامیدی وجود نداره...
🍃🌹🍃
🌺 دیگه این مرد الهی چطوری باید بگه که پیروزی از آن ماست...
●تلنگر●
🇮🇷 🎥 با دیدن این کلیپ دیگه هیچ دلیلی برای ناامیدی وجود نداره... 🍃🌹🍃 🌺 دیگه این مرد الهی چطوری باید
🚨حتمااااااا ببینید و نشر دهید 🚨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رایگان به تماشای نمایش بزرگ میدانی «جــهـان بـانو» بنشینید
🔹این نمایش مهیج از ۱۷ اردیبهشتماه تا به امروز میزبان ۶۰ هزار نفر از مردم تهران بوده است و تا ۲۶ تیرماه نیز همچنان ادامه دارد.
🔰هر شب بوستان ولایت تهران - ساعت ۱۹:۳۰
🔹علاقهمندان میتوانند جهت تهیه بلیت رایگان به سایت namaticket.ir مراجعه کنید.
May 11
نمایش میدانی: نمایشی که از جهت های مختلف سالن اجرا صورت میگیره...
و مخاطب حضور خود را در اون صحنه و حال میپذیره...
داداش داشتن حس عجیبیه
دوسش داری اما خجالت میکشی بهش بگی
حرصت میده اما درحد مادر براش دلسوزی
تیکه کوچیک خوراکی رو بهش میدی اما بدون اون هیچ تفریحی بهت نمیچسبه:)
تو یک خواهری♡
●تلنگر●
خب همیشه تصورات ادما با واقعیت فرق داره 🙂 قضیه اینه که موقع خدا حافظی خوب بودم تا این ک یکی از هم ات
بهتون گفتم با قانون جدیدی که رئیس دانشگاه گذاشته ، دیگه خوابگاه دولتی به کسی نمیدن تا ظرفیت خالی بشه...
و ما آخرین افرادی بودیم که پذیرش شده بودن.
و بنا به همین تصمیم ما دو ترم آینده رو هم در همون خوابگاه همون واحد و همون اتاق خواهیم بود🙂😂
نمیدونم بخندم یا گریه کنم
اما نشدنی ترین اتفاق رخ داد😂