eitaa logo
خاطرات فراموش شده (رزمندگان)
1هزار دنبال‌کننده
867 عکس
387 ویدیو
1 فایل
مقام معظم رهبری: "نگذارید غبارهای فراموشی روی این خاطره های گرامی را بگیرد...... هدف ما ارائه و ترویج فرهنگ ارزش های دفاع مقدس می باشد با این نیت اقدام به راه اندازی کانال خاطرات فراموش شده نموده ایم @Alireza_enayati1346
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید «پرویز اژدو» متولد سال ۱۳۵۰ در روستای زنگلانلو از توابع شهرستان درگز استان خراسان رضوی بود. وی در حالی که هنوز کلاس پنجم ابتدایی را پشت سر می‌گذاشت و تنها یازده سال داشت، به اصرار داوطلبانه عازم جبهه شد. سن او برای جنگیدن بسیار کم بود و شاید به عقیده اطرافیانش هنوز درکی از جبهه و جنگ نداشت، اما عزمش را جذم کرده بود تا رضایت پدر را بگیرد و سرانجام موفق شد با رضایت پدر، راهی جبهه‌های جنوب شود. این شهید بزرگوار در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر شرکت کرد و در اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد و ۲۴ اردیبهشت ۶۱ بود که به مقام رفیع شهادت نایل آمد. او با وجود سن کمی که داشت، جملاتی می‌گفت که پدر را متقاعد می‌کرد و گفت: خون من قرمزتر از خون دیگران نیست اگر من نروم و دفاع نکنم، پس چه کسانی باید بروند. من هم مثل همه رزمنده‌هایی که دارند می‌روند؛ و زمانی که مادرش بی‌قراری می‌کند، می‌گوید: مادرجان برای چه گریه می‌کنی؟ شما باید خوشحال باشید چراکه من به جنگ دشمنان اسلام می‌روم. می‌گویند پدر و مادر پرویز وقتی خبر شهادت پسرشان را شنیدند خدا را شکر کردند که امانتشان را در راه اسلام هدیه کردند. گویا همان شب پس از امضای رضایت‌نامه، پدر می‌داند لحظه وداع با پسر است و در نور چراغ گردسوز، پدر به خال روی گونه پرویز اشاره می‌کند و می‌گوید: این نشان توست. حداقل بدنت را بتوانم پیدا کنم. پرویز به همراه یکی از دوستانش «محمد داورپناه» که از جانبازان ۷۰ درصد است، هر دو از اولین رزمنده‌های روستایشان بودند. هر دو همسن بودند و برای آموزش ۴۵ روز به امامزاده سید مرتضی کاشمر می‌روند و چند روز پس از آموزش از کوهسنگی مشهد به جبهه اعزام می‌شوند. پرویز در تیپ ۲۱ امام رضا (علیه السلام) با فرماندهی شهید چراغچی قرار می‌گیرد و بعد‌ها به عنوان نگهبان در پادگان اهواز مشغول می‌شود و چون او و دوستش برای خط مقدم خیلی کوچک بودند، به پادگان ۹۹ زرهی فرستاده می‌شوند. ماجرای اعزامشان هم پر از هیجان و شور و شوق است، هر دو در ماشینی که به جبهه اعزام می‌شده است، پنهان می‌شوند. شاید باور کردنی نباشد، پرویز ۱۱ ساله در زمان عملیات بیت‌المقدس کمک آرپی‌جی زن بود و بعد‌ها کمک تیربارچی و در مرحله دوم عملیات بیت‌المقدس (آزادسازی خرمشهر) هم حضور داشته است که در اثر برخورد ترکش خمپاره، مجروح و در یکی از بیمارستان‌های اهواز بستری می‌شود و ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۱ به مقام رفیع شهادت نایل می‌آید. دوست همرزمش روایت کرده است: پیش از شهادت با پرویز عازم منطقه بوده است که پرویز به او گفته، من شهید می‌شوم، اما تو برمی‌گردی. خواب دیدم یک چهره نورانی دسته‌گلی قرمز به من هدیه داد، اما به تو گلی نداد! به نظرم من شهید می‌شوم و تو برمی‌گردی. همان هم شد. پرویز به شهادت رسید و همرزمش به درجه جانبازی رسید شادی روحش الفاتحه مع صلوات التماس دعا فرج آقا امام زمان عجل الله و شفای بیماران ان شاالله زیارت عتبات عالیات و آخر عاقبت به خیری کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان ایتا https://eitaa.com/khaterat_razmandegan کانال خاطرات فراموش شده در پیام رسان بله https://ble.ir/khaterat_razmandegan