🔹وقت نماز
در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی کوپتر🚁
دیدم #شهیدصیاد مدام به ساعتشان نگاه می کردند
علت را پرسیدم ، گفتند: وقت #نماز است
و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین جا فرود بیا تا نمازمان را #اولوقت بخوانیم
خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست
اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم😥
شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم🌸
خلبان اطاعت کرد و هلی کوپتر نشست
با آب قمقمه ای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم...
... وقتی طلبه های شیراز از #آیتاللهبهاءالدینی درس اخلاق خواستند.
ایشان فرمودند: بروید از #صیادشیرازی درس زندگی بگیرید
اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...❤️
#نمازاولوقت
#شهیدعلیصیادشیرازی
روایان: سرهنگ غلامحسین دربندی ، سردار برقی
📚 منبع: کتاب امیر دلاور ، صفحات ۶۹ و ۷۷
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹دلم برای صیادم تنگ شده❤️
صبح روز بعد از خاکسپاری #شهیدصیادشیرازی، خانواده اش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا(س)، سر قبر صیاد،
اما پیش از آنها کس دیگری هم آمده بود، آقا آنجا بود
فرمودند: «دلم برای #صیادم تنگ شده، مدتی است ازش دور شده ام.»❤️
این درحالیست که تنها دوروز از شهادت شهید گذشته بود.🌸
#صیاددلها
#شهیدصیادشیرازی
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹شـــال ســـبز
من کنار #ســــید نشسته بودم و
ســـــید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن #زیارتعاشورا و مداحی بود.
بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبزخود را بر گردن من گذاشت.
با تعجب😳 پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد.😉
بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن.
با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته اید، #مداح ایشان است.
امّا #ســـیّد کمی آنطرف تر ایستاده بود و با لـــــــــبخند به من نگاه می کرد.😊
#شهیدســـــیدمجـــــتبیعلـــــمدار
#تواضـــع
🌷اولین کانال خاطــــرات مــــوضــــوعی شــــــهــدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹در مداحي دنبال عاشقي 💕 بود، نه چيز ديگر!
#ســــيد، وقتي مـــداحي مي کرد، يک سنگيني و وقار خاصي داشت و در ازاي مـــداحي، پول هم نگرفت؛
مي گفت: اگر در ازاي مــــداحي کردنم پول 💵بگيرم، چطوري فرداي #قيامت مي توانم بگويم براي شما خواندم ؟!
مي گويند : خواندي ، پاداشش را هم گرفتي ! من اصلا #ائمـــــــه را با پول مقايسه نمے کنم !❤️
يکي از بچه ها تعريف مےکرد ، مي گفت : #مشهد که بوديم ، ســــــيد داخل حرم شروع به مداحي کرد ، بعد پيرمرد گفت : از نظر شرعي تکليف مي کنم !بايد بگيريد !ســـــــيد پول را گرفت بعد آورد و انداخت توي ضريح #امامرضــــــاعليهالسلام همه ي کارهاي ســـــيد #صــــلواتي بود.🌸
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
#تواضع
🌷اولین کانال خاطــــرات مــــوضــــوعی شــــــهــدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹جذب جوانان
شیوه خاصی هم در جذب #جوانان داشت گاهی حتی خود من هم به #سّید می گفتم: اینها کی هستند می آوری #هیأت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش. به یکی می گویی این پرچم را به دیوار بزن و ..
ول کن بابا!
می گفت: نه ! کسی که در این راه #اهلبیت(ع) هست که مشکلی ندارد ،
اما کسی که در این راه نیست ، اگر بیاید توی مجلس #اهلبیت(ع) و یک گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید می رود و دیگر هم بر نمی گردد اما وقتی او را تحویل بگیرید او را #جذب این راه کرده اید.💕
برنامه هیات او اول با سه، چهار نفر شروع شد اما بعد رسیده بود به سیصد، چهارصد جوان عاشق اهل بیت(ع) که همه اینها نتیجه تواضع، فروتنی و اخلاص سید بود😊
#شهیدسیدمجتبیعلمدار
#تواضع
🌷اولین کانال خاطــــرات مــــوضــــوعی شــــــهــدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
يک روز استاد توي کلاس درس گفت : تمام عضله هاي بدن از مغز دستور مي گيرند .
اگر ارتباط مغز با اعضاي بدن #قطع شود ،
حرکت و فعاليت آنهامختل مي شود و اگر هم واکنش داشته باشند ،
غير ارادي و نامنظم است.
يکي از دانشجويان که سن بيشتري نسبت به بقيه داشت و
همواره خاموش بود ، بلند شد و گفت: ببخشيد استاد!😔
وقتي ترکشِ توپ سرِ #رفيقِ من را از زير چشم هايش برد ، زبانش
تا يک دقيقه #اللهاکبر مي گفت!
#شهداشرمندهایم
برگرفته از: شمیم یار 92
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
یه روز نگاه کردم تو چشمای #حاجابراهیم ، گفتم ابراهیم چشمات چقدر قشنگن 😊،
گفتم چشمای تو خیلی زیبان و #خدا چیزای زیبا رو برای ما نمی ذاره تو این دنیا برای خودش بر می داره
مطمئنم حاجی تو وقتی #شهید بشی سرت جدا می شه #چشماتو خدا می بره.😞
همسر #حاجابراهیمهمت می گه چشمای ابراهیم من بخاطر این قشنگ بود
یکی بخاطر اینکه این چشم ها هیچوقت به #گناه باز نشد
دوم اینکه هر وقت خونه بود سحر پا می شدم می دیدم چشمای قشنگ حاج ابراهیم دارن در خونه خدا چه #اشکی می ریزن
گفتم من مطمئنم این چشما رو خدا خاطر خواه شده چشمات نمی مونه
آخرش هم تو عملیات خیبر از بالای دهانش و لبهاش سرش رفت چشما رو خدا با قابش برداشت و برد.😔
#شهیدمحمدابراهیمهمت
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
آخرين نفري که از عمليات برميگشت خودش بود.
يک #کلاه خود سرش بود،افتاد ته دره.
حالا آن طرف دموکراتها بودند و آتششان هم سنگين.
تا نرفت کلاه خود را برنداشت،برنگشت.
گفتيم«اگه شهيد ميشدي…؟»😣
گفت«اين #بيتالمال بود.»
#بیتالمال
#شهیدحاجاحمدمتوسلیان
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹نماز حین عملیات
وقتی در عملیات کربلای 3 در خلیج فارس دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم و من نگران و متحیر، ستون در حال حرکت را در داخل آب کنترل میکردم دیدم که یکی از بچهها سرش را بدون حرکت داخل آب قرار داده است بیشتر نگران شدم😓 و شانهاش را گرفتم و تکان دادم،
سرش را بلند کردم با نگرانی و تعجّب پرسیدم: چی شده؟ چرا تکان نمیخوری؟
خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول #نمازشب بودم.
اطمینان و آرامش این جوان بسیجی زبانم را بند آورده بود.
گفتم: اشکالی ندارد ادامه بده التماس دعا.
صبح رویِ اسکله الامیه اولین #شهید بود که به دیدار معشوق نائل آمد.❤️
او شهید #غلامرضااکبری بود.
#نمازشب
📚کتاب نماز شهدا صفحه 17، مؤلف: محمدرضا کلانتری سرچشمه
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
#امامرضا علیه السلام:
کسیکه #غدیرراگرامی بدارد
#خداوند خطاهای کوچک و بزرگ اورامیبخشد واگر ازدنیابرود در زمره شهداخواهد بود...❤️
🌸من هم در غدیر شریکم🌸
در#عیدغدیرمیخواهیم کتاب نذری بدهیم:
شماره کارت(نرجس شکوریانفرد)
6104337870530027
به نقل از همرزم:
✍من با مـــحـــــمدرضا خیلی دوست👨❤️👨 بودم.
لذا باهم عهد بستیم هرکدام زودتر #شــهـــیــد شدیم ، به خواب دیگری آمده و از آن دنــــیا برای هم بگوییم.
یک شب پس از شهـــــادت اورا به خواب دیدم و گفتم : (خوب محمد آقا! آن طرف چه خبر؟)
گفت:
همین قدر برایت بگویم که اگر می دانستم این طرف چه خبر است ، شب هارا نمیخوابیدم و روزها را روزه میگرفتم😞
همه در روز #قـــیامـــت به خاطر لحظاتی که به یاد خـــــــدا نبوده اند ، حسرت می خورند.😢
📚منبع: کتاب خاطرات و زندگینامه
#شهیدمحمدرضاتورجیزاده
🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷
http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28