eitaa logo
🌷خاطرات موضوعی شهدا🌷
493 دنبال‌کننده
217 عکس
19 ویدیو
0 فایل
گاهی وقتا در سخنرانی ها و حلقه های صالحین و ... احساس میشه واقعا جای شهدا خالیه و خاطراتشون کمرنگ شده. برای همین ما تصمیم گرفتیم خاطرات شهدا را موضوع بندی کرده و تقدیم شما دوستان کنیم. @Aseman2411 کپی خاطرات ⬅ با ذکر صلوات نشر مطالب ⬅صدقه جاریه
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹وقت نماز در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی کوپتر🚁 دیدم مدام به ساعتشان نگاه می کردند علت را پرسیدم ، گفتند: وقت است و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین جا فرود بیا تا نمازمان را بخوانیم خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم😥 شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم🌸 خلبان اطاعت کرد و هلی کوپتر نشست با آب قمقمه ای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم... ... وقتی طلبه های شیراز از درس اخلاق خواستند. ایشان فرمودند: بروید از درس زندگی بگیرید اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...❤️ روایان: سرهنگ غلامحسین دربندی ، سردار برقی 📚 منبع: کتاب امیر دلاور ، صفحات ۶۹ و ۷۷ 🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹دلم برای صیادم تنگ شده❤️ صبح روز بعد از خاکسپاری ، خانواده اش نماز صبح را خواندند و از آن طرف رفتند بهشت زهرا(س)، سر قبر صیاد، اما پیش از آنها کس دیگری هم آمده بود، آقا آنجا بود فرمودند: «دلم برای تنگ شده، مدتی است ازش دور شده ام.»❤️ این درحالیست که تنها دوروز از شهادت شهید گذشته بود.🌸 🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹شـــال ســـبز من کنار نشسته بودم و ســـــید هم طبق معمول شال سبزش را روی سرش انداخته بود و با سوز و گداز خاصی مشغول خواندن و مداحی بود. بعد از اتمام مراسم ناگهان شال سبزخود را بر گردن من گذاشت. با تعجب😳 پرسیدم: این چه کاری است؟ گفت: بگذار گردن تو باشد.😉 بعد از لحظه ای دیدم جمعیت حاضر به سوی من آمدند و شروع کردند به بوسیدن و التماس دعا گفتن. با صدای بلند گفتم: اشتباه گرفته اید، ایشان است. امّا کمی آنطرف تر ایستاده بود و با لـــــــــبخند به من نگاه می کرد.😊 🌷اولین کانال خاطــــرات مــــو‌‌‌ضــــوعی شــــــهــدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹در مداحي دنبال عاشقي 💕 بود، نه چيز ديگر! #ســــيد، وقتي مـــداحي مي کرد، يک سنگيني و وقار خاصي داشت و در ازاي مـــداحي، پول هم نگرفت؛ مي گفت: اگر در ازاي مــــداحي کردنم پول 💵بگيرم، چطوري فرداي #قيامت مي توانم بگويم براي شما خواندم ؟! مي گويند : خواندي ، پاداشش را هم گرفتي ! من اصلا #ائمـــــــه را با پول مقايسه نمے کنم !❤️ يکي از بچه ها تعريف مےکرد ، مي گفت : #مشهد که بوديم ، ســــــيد داخل حرم شروع به مداحي کرد ، بعد پيرمرد گفت : از نظر شرعي تکليف مي کنم !بايد بگيريد !ســـــــيد پول را گرفت بعد آورد و انداخت توي ضريح #امام‌رضــــــاعليه‌السلام همه ي کارهاي ســـــيد #صــــلواتي بود.🌸 #شهیدسیدمجتبی‌علمدار #تواضع 🌷اولین کانال خاطــــرات مــــو‌‌‌ضــــوعی شــــــهــدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹جذب جوانان شیوه خاصی هم در جذب #جوانان داشت گاهی حتی خود من هم به #سّید می گفتم: اینها کی هستند می آوری #هیأت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش. به یکی می گویی این پرچم را به دیوار بزن و .. ول کن بابا! می گفت: نه ! کسی که در این راه #اهل‌بیت‌(ع) هست که مشکلی ندارد ، اما کسی که در این راه نیست ، اگر بیاید توی مجلس #اهل‌بیت(ع) و یک گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید می رود و دیگر هم بر نمی گردد اما وقتی او را تحویل بگیرید او را #جذب این راه کرده اید.💕 برنامه هیات او اول با سه، چهار نفر شروع شد اما بعد رسیده بود به سیصد، چهارصد جوان عاشق اهل بیت(ع) که همه اینها نتیجه تواضع، فروتنی و اخلاص سید بود😊 #شهیدسیدمجتبی‌علمدار #تواضع 🌷اولین کانال خاطــــرات مــــو‌‌‌ضــــوعی شــــــهــدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
يک روز استاد توي کلاس درس گفت : تمام عضله هاي بدن از مغز دستور مي گيرند . اگر ارتباط مغز با اعضاي بدن شود ، حرکت و  فعاليت آنهامختل مي شود و اگر هم واکنش داشته باشند ، غير ارادي و نامنظم است. يکي از دانشجويان که سن بيشتري نسبت به بقيه داشت و همواره خاموش بود ، بلند شد و گفت: ببخشيد استاد!😔 وقتي ترکشِ توپ سرِ من را از زير چشم هايش برد ، زبانش تا يک دقيقه مي گفت!     برگرفته از: شمیم یار 92 🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
یه روز نگاه کردم تو چشمای ، گفتم ابراهیم چشمات چقدر قشنگن 😊، گفتم چشمای تو خیلی زیبان و چیزای زیبا رو برای ما نمی ذاره تو این دنیا برای خودش بر می داره مطمئنم حاجی تو وقتی بشی سرت جدا می شه خدا می بره.😞 همسر می گه چشمای ابراهیم من بخاطر این قشنگ بود یکی بخاطر اینکه این چشم ها هیچوقت به باز نشد دوم اینکه هر وقت خونه بود سحر پا می شدم می دیدم چشمای قشنگ حاج ابراهیم دارن در خونه خدا چه می ریزن گفتم من مطمئنم این چشما رو خدا خاطر خواه شده چشمات نمی مونه آخرش هم تو عملیات خیبر از بالای دهانش و لبهاش سرش رفت چشما رو خدا با قابش برداشت و برد.😔 🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
آخرين نفري که از عمليات برمي‌گشت خودش بود. يک خود سرش بود،افتاد ته دره. حالا آن طرف دموکرات‌ها بودند و آتششان هم سنگين. تا نرفت کلاه خود را برنداشت،برنگشت. گفتيم«اگه شهيد مي‌شدي…؟»😣 گفت«اين بود.» 🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
🔹نماز حین عملیات وقتی در عملیات کربلای 3 در خلیج فارس دچار مد و امواج متلاطم آب شده بودیم و من نگران و متحیر، ستون در حال حرکت را در داخل آب کنترل می‌کردم دیدم که یکی از بچه‌ها سرش را بدون حرکت داخل آب قرار داده است بیشتر نگران شدم😓 و شانه‌اش را گرفتم و تکان دادم، سرش را بلند کردم با نگرانی و تعجّب پرسیدم: چی شده؟ چرا تکان نمی‌خوری؟ خیلی خونسرد و بدون نگرانی گفت: مشغول بودم. اطمینان و آرامش این جوان بسیجی زبانم را بند آورده بود. گفتم: اشکالی ندارد ادامه بده التماس دعا. صبح رویِ اسکله الامیه اولین بود که به دیدار معشوق نائل آمد.❤️ او شهید بود. 📚کتاب نماز شهدا صفحه 17، مؤلف: محمدرضا کلانتری سرچشمه 🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28
علیه السلام: کسیکه بدارد خطاهای کوچک و بزرگ اورامیبخشد واگر ازدنیابرود در زمره شهداخواهد بود...❤️ 🌸من هم در غدیر شریکم🌸 در کتاب نذری بدهیم: شماره کارت(نرجس شکوریانفرد) 6104337870530027
به نقل از همرزم: ✍من با مـــحـــــمدرضا خیلی دوست👨‍❤️‍👨 بودم. لذا باهم عهد بستیم هرکدام زودتر شدیم ، به خواب دیگری آمده و از آن دنــــیا برای هم بگوییم. یک شب پس از شهـــــادت اورا به خواب دیدم و گفتم : (خوب محمد آقا! آن طرف چه خبر؟) گفت: همین قدر برایت بگویم که اگر می دانستم این طرف چه خبر است ، شب هارا نمیخوابیدم و روزها را روزه میگرفتم😞 همه در روز به خاطر لحظاتی که به یاد خـــــــدا نبوده اند ، حسرت می خورند.😢 📚منبع: کتاب خاطرات و زندگینامه 🌷اولین کانال خاطرات موضوعی شهدا🌷 http://eitaa.com/joinchat/2019754002Ceb92b29d28