eitaa logo
خاطرات آمرین
174 دنبال‌کننده
74 عکس
46 ویدیو
8 فایل
سلام همراهان خوب کانال انتقادات، پیشنهادات، خاطرات و تجربیات خودتون رو به آیدی زیر ارسال کنید. @Yavarane_Zohoor خاطرات و تجربیات شما در کانال درج خواهد شد. ❌استفاده از مطالب کانال بدون لینک مجاز نمی باشد.❌ سپاس از همراهی شما💐
مشاهده در ایتا
دانلود
امان ز لحظه‌ی غفلت که شاهدم هستی... توی سرویس دانشگاه نشسته بودم که صدای موسیقی خانومی که راننده پخش می کرد، شنیده می‌شد... کتابم رو باز کردم و به بهونه اینکه قصد مطالعه دارم و صدای ضبطتون یه کم بلنده، یا کمش کن واسه خودتون؛ یا خاموش کن؛ با لحنی خیلی مودبانه به راننده گوشزد کردم... انقدر درخواستم مودبانه بود که راننده هم نتونست چیزی بگه و خاموش کرد👌👌 اما چشمتون روز بد نبینه، خاموش کردن همانا و صدای اعتراض کل بچه های اتوبوس همانا!!😨 فکر کنید تو اتوبوس، یکدفعه همه شروع کنن علیه شما اعتراض کردن... از صندلی های عقب تر و با صدای بلند؛ توهین و ناسزا بود که نثارم می‌شد... هنوز توهیناشون تمام نشده بود، که یکی از ته اتوبوس، کفشش رو پرت کرد جلو!!😳 تمام مدت سکوت کردم و چیزی نگفتم! راننده دید که نزدیکه خون راه بیفته، یه موسیقی با صدای آقا گذاشت تا بچه‌ها کمتر فحش و ناسزا بدن و کار به خون و خونریزی نکشه😄 تنها یه نفر ، فحش و ناسزا نثارم نکرد؛ یعنی جراتشو نداشت!!! اونم خانومی بود که کنارم نشسته بود؛ با یه صورت آرایش کرده و مانتوی کوتاه که بهش می‌خورد زیاد مذهبی نباشه... - رو کرد بهم و گفت: ارزشش رو داشت؟ این همه فحش؟ این همه ناسزا؟ این همه توهین؟ - گفتم: می‌تونم یه سوال ازتون بپرسم؟ - گفت: بپرس! - گفتم: به نظرت در حال حاضر؛ بالاترین شخصیت معنوی چه شخصیه؟ - گفت: نمی‌دونم! - گفتم: یه کم فکر کن! - گفت: آقای بهجت؟😳 - گفتم: کسی که از آقای بهجت هم معنوی‌تر باشه و معصوم!! - گفت: امام زمان(عج)؟ - گفتم: باریک الله! شما اعتقاد داری که امام زمان(عج) حداقل یکبار در هفته نامه عملمون رو نگاه می‌کنه؟ و میدونستی لحظه به لحظه حواسش به ما هست؟ گناه بکنیم از دستمون ناراحت می‌شه؟ و اعمال خیر انجام بدیم، خوشحال؟ - گفت: بله، که چی؟ - گفتم: اگر اون لحظه که راننده موسیقی خانم گذاشته بود و دانشجو ها هم‌ انگار نه انگار نامحرم هستن؛ هم خوانی می‌کردن و دست می‌زدن، یه لحظه، یکی داد بزنه و بگه یا الله، امام زمان(عج) می‌خوان وارد اتوبوستون بشن، اون موقع چه کار می‌کردی؟ - آروم سرش رو انداخت پایین و گفت: خجالت می‌کشیدم... - گفتم: خب گل من، واقعا فکر می‌کنی امام زمان(عج) شما رو نمی‌بینه؟ از شما دوره؟ آیا فکر می‌کنی، خدای امام زمان(عج) من و شما رو در اون وضع گناه نمی بینه؟ الم یعلم بان الله یری؟؟؟ در حالی که از زمین و آسمون داشتم توهین و ناسزا می‌شنیدم، بی توجه به بی‌احترامی‌های دانشجوها، بحث شیرینم رو با این خانوم ادامه می‌دادم و توهین اطرافیان ذره ای برام اهمیت نداشت! دیدم چشماش داره نمناک می‌شه و قرمز... - پرسید: یعنی شما با شادی مخالفی؟ یعنی تو هیچ عروسی نمیری؟ - گفتم: کی گفته خدا دوست نداره بنده هاش شاد باشن؟ خدا با گناه مخالفه؛ اونم دلیل داره و به خاطر خودمونه. شما دوست داری حزب خدا باشی یا حزب شیطان؟؟ من تو مجلسی میرم که اگر همون زمان؛ امام زمان (عج) یا الله گفتن و وارد شدن، شرمنده و سر به زیر نشم... حالا انتخاب با خودته، مجلسی که توش نوچه های شیطون معرکه‌گیری می‌کنن، ارزش داره وارد بشیم؟ یه خوشحالی به ناراحتی اماممون؟ - مِن مِن کنان گفت: آخه این‌جور زندگی کردن که خیلی سخت می‌شه! ببین الان چقد توهین شنیدی؟ - گفتم: اگر بخوای طلا بشی باید زیاد تو حرارت قرار بگیری تا عیار پیدا کنی! عاشق دوست داره برا انتشار رنگ خدا، سختی خودش را به رخ آسمانیان بکشه؛ عاشق دوست داره برای محبوب خودش سختی ها رو تحمل کنه، شاید از نظر شما سخت باشه، ولی برا عاشق شیرینه؛ چون داره تلاش می‌کنه همه رنگ خدایی بگیرن! دیگه هیچی نتونست بگه! - ادامه دادم: بی بی زینب سلام الله علیها تو اوج اون همه سختی، فرمودن "و ما رایت الا جمیلا" جز زیبایی چیزی ندیدم؛ این سختی‌ها، از منظر کسی هست که تو باغ نیست، بیا وارد باغ شو تا زیبایی‌ها رو ببینی! اگر عینکت رو به زندگی عوض کنی، و سعی کنی فقط رضایت خدا رو در نظر بگیری، دیگه سختی معنایی نداره... یواش یواش رسیدیم و ندامت رو در چهره خانوم معترض دیدم... خدا رو شکر کردم که اگر این همه توهین شنیدم در عوض وسیله شدم؛ تا این خانم کمی به رنگ خدا شدن، فکر کنه... خدایا در همه حال شکرت😊 شما هم به آمرین بپیوندید 🔻🔻 @khaterate_aamerin @aamerin_ir