eitaa logo
💑 خاطرات زنانه 💑
15.5هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
179 ویدیو
4 فایل
#سوتی😜 #خاطرات🍃 اینجا فقط حالِ خوب 😍 . . . گلبرگم🐣 . . تبلیغات پذیرفته میشود https://eitaa.com/joinchat/2078212208C12847e46a5
مشاهده در ایتا
دانلود
😂 سلااااام، یک بار که بچه بودم کلاس هشتم فکر کنم پدرم داشت بهم رانندگی یاد میداد تقریبا ساعت یازده شب بود... پدرم هم وقتی می خواد یه چیزی یاد بده خیلی عصبانی میشه یعنی مجبوری یاد بگیری چاره ای نداری😐وسط کوچه یه ستون بود این طرف و اون طرفش راه بود، من می خواستم از چپ برم پدرم گفت از راست برو من هم هل شدم به شدت کوبیدم به ستون🥺پدرم هم یه نگاه غضبنااااکی انداخت بهم سکته داشتم می کردم ولی چیزی نگفت بیچاره😅 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
😂 سلام، یادم هست بچگی شنیده بودم که نباید موز رو بندازی رو زمین نکنه کسی روش لیز بخوره، حالا من وقتی موز می خوردم عصرها پوستش رو می بردم می انداختم توی کوچه منتظر می نشستم کسی بیاد از روش رد بشه بیفته من بخندم از بس هم کسی نمیومدم خودم از روش میومدم می رفتم، حالا مگه می افتادم، نه.این هم یکی از خاطرات بچگی یه بچه مثبت همیشه شاگرد اول😁😂😂😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
😂 یه بار بدجور هوس آناناس کردم خونه مادر بزرگم بودم آناناس هم گذاشته بودن تو فریزر خلاصه مامانم گفت یخ هست نمیشه بخوری از اونجا که من هم هول بودم زبونم رو چسبوندم بهش چشمتون روز بد نبینه چسبیده بود و کنده نمیشد لعنتی دیگه بردنم بیمارستان و زبونم رو کندن، یه بارم دیدم لوبیا چه خوشگله اومدم بوش کنم کردمش تو دماغم😂😂گیر کرده بود بیرون نمیومد دیگه با لوله بیرون آوردنش😂😂😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋
😂 سلام من بچه که بودم حدودا ۴,۵ساله ،یه خاله دارم یه سال ازم کوچیک تر هست،یه خاله هم دارم که ۵ سال ازم بزرگترهست، خلاصه ما هر وقت بازی می کردیم این خاله بزرگه می‌رفت به چاقوی میوه خوری رب گوجه فرنگی می‌مالید،بعد می ذاشت زیر بغلش 😂 بعدش الکی خودش رو می انداخت زمین😐😂 (مثلاً بقیه فکر کنن خود کشی کرده،زبونم لال) ماهم می‌رفتیم پیشش الکی گریه می کردیم که مامانم و مامان بزرگم فکر کنن خالم مرده😂هععی چه دوران خوبی بود😭😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
یه سری رفتم روانشناس گفتم: احساس میکنم چند تا شخصیت دارم دکتر گفت: شما اتفاقا اصلا شخصیت نداری😳 گفتم: چرا؟ گفت چون جا چسب نواریو گذاشتی تو جیبت😐😂😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
یه جوری بعضیا میگن خورشت کرفس بدمزست و ما نمیخوریم انگار تا حالا قرمه سبزی با گوشت مرغ نخوردن😒😐 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
بزرگترین کلکی که در زندگی خوردم این بود که طعم خودکار اکلیلی مثل بوش نبود - 🥺😁😎 ‌ 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
. این چه سَمیه که تا چشمت به دوربین مدار بسته‌ی مغازه‌ها میفته ناخوداگاه حرکاتت هم مشکوک میشه؟ 🤦🏻‍♀ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😂😂😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
یه دوست چینی داشتم مریض شد. براى عیادتش رفتم بیمارستان کنار تختش واسادم… بهم گفت: چینگ چونگ چَن چووون و جون داد بدبخت😔 براى ترجمه این جمله رفتم چین. اونجا از یه مرد چینی معنیش رو پرسیدم. بهم گفت: یعنی پاتو از رو شیلنگ اکسیژن وردار 😂😂😂😂😁😃😃😃 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
‏رفیقم زنگ زده میگه یه 20 میلیون دستی داری به من بدی؟ یا نمیدونه 20 میلیون چقدره یا نمیدونه پول دستی چیه یا اشتباه زنگ زده به من انقدر بدم میاد وسط تماشای باب اسفنجی زنگ میزنن بهم😒😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
‌حیف نون با وانتش میزنه به یه بنز صفر، با کلی گریه و زاری و التماس رضایت می گیره تو چهار راه بعدی دوباره میزنه به همون بنزه! سرشو از ماشین میاره بیرون میگه: داداش برو منم 😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
حیف نون و رفیقش میرن از طلا فروشی دزدی دوستش با طلا ها فرار میکنه حیف نون صندلی میزاره تو مغازه میشینه بعد پلیس میاد دستگیرش میکنه ازش میپرسه چرا تو فرار نکردی میگه ما از اول توافق کردیم طلاها مال اون، مغازه مال من 😂😂 🌻 🌾 💐 خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋