این سوتی مربوط به دختر داییمه طفلکی با اینکه ۱۹ سالشه خیلی ساده س یبار رفتیم خیابون کفش بخره آقاهه خواست نمونه کفش بیاره بپوشه پرسید شماره پاتون چنده اونم با یه حالت خییییلی عادی گفت ۱۶ آقاهه مات و مبهوت. به پاهای دختر داییم نگاه کرد دوباره پرسید مطمئنین ۱۶؟ باز با یه حالت خیلی ریلکس گفت فک کنم ۲۳ یه لحظه دو رو برمو نگاه کردم دیدم زنداییم از مغازه زده بیرون داره از خنده منفجر میشه منو با دختر خنگش تو مغازه تنها گذاشته بود😂😂😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
دوهفته پیش بابابزرگم پروستاتشو عمل کرده بود بعد ما تو اتاق پیشش بودیم ک دیدیم خیلی میگه درد دارمو اینا🙄مامان بزرگم گف برو به دکتر بگو بیاد ببینه چیشده
از اونجایی ک دکترش خیلی خیلی جون بود منم یه بادی به غبغبم انداختمو با کلاس فراوون رفتم پیش دکتره با صدتا نازو عشوه گفتم اقاااای دکتر مریض من درد داره میشه بیایید چکش کنید😍🤦🏻♀
گف بعلهههه چرا ک نه مریضتون کدومه منم با نیم من عشوه بازی گفتم همون ک ترموستاتشو عمل کرده😐😐🤦🏻♀
دکتر بیشور ن گذاش ن برداش زد زیر خنده حالا نخند کی بخند😐😂
منم سریع محلو ترک کردمو دیگه اونوری پیدام نشد😬😂😂
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
رفتیم خونه خواهرشوهرم ، بعد به شوهرش گفتم شما که میرین شهرستانتون و خر دارین عنبر نسا بیارین
بعد چن تا عنبر نسا به ما داد...
حالا پسرش به ما گیر داده بود که به منم بدین ، منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم :
شما خودتون تولید میکنید 😬😬😬
باباش فهمید افتضاح خجالت کشیدم 😢
خدافظیم نکردم 😁
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
عروسی پسر داییم بود لباسام تو چمدون تو اتاق طبقه بالا بود مردام بالا بودن ما چن تا دختر رفتیم لباسامونو بیاریم من برداشتم چن تا تیکه و اومدیم بیرون توی پذیراییم چن تا مرد مسن و چن تا پسرجوان نشسته بودن من رفتم تو راه پله نگا کردم وایییی لباسام یه تیکه ش نیست😱 ساپورت توری مجلسیم نیس 😂🤦♀از لای در نگا کردم دیدم افتاده وسط مردا 😂😂🤦♀🤦♀اونام خیره شدن بیچاره تا سر دربیارن ببینن چیه پسرام میخندیدن وای اب شدم از خجالت تا رفتم برداشتم😂😂😂😂😂😂🤦♀🤦♀🤦♀🤦♀
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
خب من یه روز مامانم تو خونه مهمون داشتش
مامان من تو کار پرزنت هست همین شرکتای هرمی و اینا
بعد پرزنت اومده بود خونمون داشتن کار رو براش توضیح میدادن بعد تلفن زنگ خورد من رفتم جواب دادم دوست مامانم بود همونی که مامانم و اورده بود توی این کار سلام احوال پرسی کردش بعد گفت مامانت چیکار میکنه؟.
منم گفتم:هیچی داره یکی دیگه رو مث شما ها خر میکنه بیاد توی همین شرکتی که هستین بعد از چند لحظه فهمیدم چی گفتم
قیافه خودم😂😂😂😂🤦♂
قیافه اون خانومه پشت تلفن😳😳😳😳😢
مامانم😤😤😡😡😡😡🤬
اون اقایه میخواست بیاد تو کار😢😳😳😳😂🤔🤔
و خانومه ی که اومده بود برای اقاهه توضیح بوده😡😡😢😢
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
یه خاطره هم بگم از فوت مادربزرگم...
تقریبا یڪسال پیش مادربزرگم برحمت خدارفتن و چون خیلی پیر بودن این آخریا ڪه می رفتیم خونشون همه ڪارارو خودمون انجام میدادیم ینی خودمون غذا درست میڪردیم،چای میزاشتیم...
ڪلا مادربزرگم هیچڪارنمیڪرد🤣
بعدڪه فوت ڪردن تو مراسم ختمشون من داشتم زااار میزدم و دادوبیداد...
تاچشمم به عمم افتاد ڪه اونم تازه از راه رسید وبنای گریه ڪه ای داد ای بیداد...
منم شروع ڪردم رو به عمم...
عمه حالا ننه رفت ڪی دیگ برای ما چایی تازه دم درس ڪنه؟؟😭
عمم😳😳🥺🥺🥺
من:ڪی برامون غذا بپزه؟؟😭😭
عمم🤨🤨🥺🥺🥺🥺
ڪلا رددد داده بودم🤣🤣🤣🤣🤣
بعد ڪه مراسم تموم شد داداشم بهم گف آبجی خدایی ڪی ننه برای ما چایی و غذا درست میڪرد ڪه تو هی میگفتی؟؟😂😂😂😂😂😂😂🤦♀
جوگیرعالم منم🙋♀
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
ی بار با خالم رفتیم پلاسکو بعد خالم گاهی اوقات خیلی خسیس میشه بعد ی تفاله گیر چای دید گف برو قیمت کن خوشم اومده بخریمش خالمم بام اومد مرده گفت 10 تومن خالم گف ن نمیخامش بعد مرده گفت شما ببرین 5 تومن خالم بوش کرد گف اه اه این ک بو میده پاره ام شده صد در صد فاسد و گندیده شده😐
اولش همه شوک بودن بعد یهو زدن زیر خنده مگ تفاله گیر چای ک فلزیه پاره میشه یا فاسد یا...
خالم فهمید چ سوتی ای داده زد زیر خنده تفاله گیرو نخرید و برگشتیم خونه هنوز ک هنوزه از محدوده ی پلاسکو رد نمیشه👐😐😂
امیدوارم بخندین اولین سوتی خاله ی من😁
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋
AUD-20220806-WA0119.mp3
8.5M
🚩 زیارت عاشورا
🔹️با نوای استاد علی فانی
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)
💚💚💚💚💚
دعای عهد.mp3
1.78M
🔰دعای عهد
🎙با نوای استاد فرهمند
من دعای عهد میخوانم بیا
بر سر این عهد میمانم بیا
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج🤲
─━━━⊱❅✿•❅•✿❅⊰━━━─
1_1727792211.mp3
6.84M
🕋 دعای توسل
🎧 با نوای : حاج سماواتی
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲🏻🕊
__________________________
این سوتی که میخوام براتون تعریف کنم مال یه سال پیشه🤓
جونم براتون بگه که ما رفته بودیم خونه یکی از فامیلای دورمون و من خیلی نمیشناسمشون
بعد از ناهار با دخترا توی اتاق نشسته بودیم و یه خانمی هم اونجا بود که من نسبتشو با دخترایی که اونجا بودن نمیدونستم🤦♀
خلاصه..
دور هم نشسته بودیم صحبت میکردیم که با یکی از اون دخترا به شوخی بحثم شد و به من فوش داد😐😐منم نه گذاشتم نه برداشتم گفتم عمته🤭😬
بعد دیدم همه ساکت شدن😲😶
بعد از چنددیقه سکوت تازه متوجه شدم عمش همون خانمی بوده که اونجا نشسته😟
منم خودمو زدم به اون راه ولی خب هی سرخ و سفید میشدم😓
خلاصه که دلم میخواست آب شم برم تو زمین😥
ازون موقع تا حالا دیگه عمشو ندیدم خداروشکر وگرنه هی داغ دلم تازه میشد😂
امیدوارم که لبخندی روی لباتون اورده باشم😘❣
#سوتی 🌻
#خاطرات 🌾
#تجربیات 💐
خودتون رو به آی دی من در قسمت بیوی کانال ارسال کنید .. 🦋💛🦋