هدایت شده از سید مجید پورطباطبایی
.. را به ارمغان آورده است . این ترکیب خاص، این امکان را به وجود می آورد که آدمی با آن که در ابتدای تولد، در پایین تربن سطح توانایی است، گوی سبقت از سایر حیوانات برباید و سر از افلاک بیرون کشد .[محمدرضا شرفی، سیدمهدی سجادی، محمد قربانعلی، ، فصلنامه علوم تربیتی در اسلام، زمستان1394.]
بیش از پنجاه وپنج اثر مکتوبی که از او در زمینههای دینی، تربیتی، نقد و شعر بر جای مانده، از گستردگی و عمق مطالعات و تتبعاتش حکایت میکند. غالب کتاب هایش با نام «عین-صاد» که مخففی از نام و نام خانوادگیاش بود و هم،به معنای «چشم جلوگیر»!منتشر شده اند. سه عنوان دیگر نیز در دست زیر چاپ است . برای رعایت اختصار فقط به دو سه عنوان از این آثار اشاره می شود. این آثار در ذیل عناوینی چون: "روش ها "،" دیداری تازه با قرآن"،"تفسیر قرآن"،"مباحث عاشورایی"؛"مباحث کلامی"،"مباحث اجتماعی"،"مباحث حکومت دینی"،"مباحث حوزوی"،"مسائل اسلامی"،"اخلاق و سیر و سلوک"،"دعا"،"امامت و ولایت"،"نهج البلاغه"،"درس هایی از انقلاب"، "تاریخ معاصر" :
مسؤلیت و سازندگی: دغدغه اصلی این کتاب، روش تربیتی اسلام است و در آن از مسئولیت و زیربناها، تربیت و مفهوم آن، مربی و ویژگی هایش، روش تربیتی و شناخت، جهان بینی اسلامی، استعدادها، انواع روحیه و روش برخورد با هر یک از آنها گفت وگو شده است. صفایی، بر تفاوتهای عرفان و سیر و سلوک اسلامی با تصوف خانقاهی و خراباتی تأکید می کند؛ تفاوتهایی که در مبانی و اهداف سلوک عارفانه و صوفیانه وجود دارد و به اختلاف در شیوهها و روشها می انجامد. سلوک با سکوت و تأمل آغاز می شود. این درنگ و تأمل برای بیرون آمدن از جریان حرکت غریزی و برای زمینهسازی انتخاب آگاهانه انسان است. این، نقطهٔ شروع سیر و نطفهٔ حدوث تولدی تازه است. تأمل در خود و مسیری که تحت حاکمیت نفس و شیطان و خلق و دنیا طی می کنیم، زمینهساز سنجش میان اهداف و راهها و انتخاب است. با انتخاب هدف و راه، تلاش برای هجرت از وضع موجود به وضع مطلوب و درگیری و جهاد برای رفع موانع، آغاز می شود و این اولِ راه عشق است. با قوتگرفتن عشق و اشتیاق سالک، ابتلاءِ او سنگینتر می شود؛ تا آدمی را متوجه کند که دنیا معبر است؛ نه مقصد؛ تا دل نبندد و با شهودِ ضعف و عجز خویش، به توکل و توسل به او محتاج شود و با او پیوندی نزدیکتر برقرار کند.
انسان در دو فصل: این کتاب به تربیت انسان در دو مرحلهٔ پیش از بلوغ و پس از بلوغ نظر دارد. در فصل اول به محیطهای تربیتی، شکلهای تربیت، عوامل تربیت و وسایل تربیت توجه دارد. در فصل دوم هم، انسان را در چهار حوزه معرفت، احساس، عمل و علوم ارزیابی می کند.
استاد و درس ؛ ادبیات و هنر :در این کتاب ، علاوه بر بررسی و نقد کتاب های هنرچیست ؟تولستوی، و جامعه شناسی هنر ،امیرحسین آریانپور به چگونگی شکل گیر هنر در هنرمند اشاره می شود و تأکید می شود. و در بخش هایی از کتاب به توضیح و تفسیر اجمالی سبک و دیدگاه نویسندگانی چون داستایوسکی و... پرداخته شده است . [این کتاب بسیار مهجور مانده است ولی در نوع خود بی بدیل است]
ذهنیت و زاویه دید در نقد و نقد ادبیات داستانی:
در این کتاب ، نویسنده ضمن توضیح نظرات خود :«از چند نویسنده مذهبی که بگذریم [اشاره به ویکتورهوگو ، و ایگنا تسیو سیلونه در دانه زیر برف و ماجرای پیشوای شهید]به طور کلی نویسندگان غربی و شرقی ضد مذهب و یا لامذهب بودند و در آزادی الحادی زندگی می کردند و طندگی را طرح می ریختند ،و یا به نوعی عدالت انسانی و حتی عرفان آزاد و اخلاق عقلی روی می آوردند و از مذهب بودائی و ودائی الهام می گرفتند( مثل نیکوس کازانتزاکیس، هرمان هسه، و کارلوس کاستاندا) در ایران هم همین خصلت بی دینی و یاضد دینی تمام فضای ادبیات تقریبا صد ساله ما را پوشانده است ، از آخوند زاده و مراغه ای و طالبوف گرفته تا میرزاآقاخان و محمد قلی زاده و دشتی و جمال زاده ، و نیما ، و صادق هدایت، بزرگ علوی تا ب] آذین و طبری ، و صادق چوبک و جلال آل احمد تا بهرام صادقی و فریدون تنکابنی، و غلامحین ساعدی و تقی مدرسی و درویش و احمد محمود و نیر محمدی و گا آرا تا عباس پهلوان، میرصادقی، و دانشور و اسماعیل فصیح و دولت آبادی و افغانی، و براهنی ، و شاملو و نصرت رحمانی و نادر پور تا صمد بهرنگی و نادر ابراهیمی و گلشیری و بیژن مفید و نسیم خاکسار، و سیاوش کسرائی و قدسی قاضی نور و اصغر الهی ...من در این نوشته به دنبال آن فلسفه و بینش مشهد و منظر و معیار هستم..».(ر.ک:ذهنیت و زاویه دید درنقد و نقد ادبیات داستانی ،صص5-10 ) به بررسی و نقد آثاری چون صد سال داستان نویسی در ایران (حسن میرعابدینی)، سووشون(سیمین دانشور)، ، کلیدر (محمود دولت آبادی )[ نسخه مورد بررسی ایشان چاپ چهاردهم کتاب بود ، که بعد از تأکید آن مرحوم بر نشر مستقیم الحاد و بی خدایی از طرف دولت آبادی از زبان قهرمانان کتابش، دولت آبادی کتاب خود را در چاپ پا
هدایت شده از مرتضی دانشمند
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام
سخنی کلیدی از استاد به خاطر دارم که ناظر به تفاوت روش علم، هنر و روانشناسی است.
نمیدانم آیا این سخن در آثار مکتوب استاد منعکس شده یا نه.
آن چه بنده به خاطر دارم این است.
"کار دانشمند تعلیل است کار روانشناس تحلیل و کار هنرمند تصویر."
حدود سی سال پیش بنده در جمعی تحصیلکرده با توجه به همین نگاه شیخ به بررسی سوره زلزال پرداختم و اینگونه گفتم که سوره زلزال از دو روش تصویر و تحلیل بهره گرفته است.
بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ
إِذٰا زُلْزِلَتِ اَلْأَرْضُ زِلْزٰالَهٰا (۱) وَ أَخْرَجَتِ اَلْأَرْضُ أَثْقٰالَهٰا (۲)
تا اینحا از شیوه تصویر استفاده شده
در آیه سوم علاوه بر این که حیرت و سرگردانی انسان را با طرح یک پرسش تعجیبی به تصویر میکشد در عین حال به تحلیل روانی نیز روی آورده و دلیل واماندگی و حیرت انسان را در برابر پدیده زلزله به تصویر میکشد.
وَ قٰالَ اَلْإِنْسٰانُ مٰا لَهٰا (۳) طرح پرسش میکند.
یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبٰارَهٰا (۴) بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحیٰ لَهٰا (۵) یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ اَلنّٰاسُ أَشْتٰاتاً لِیُرَوْا أَعْمٰالَهُمْ (۶) فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ (۷) وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقٰالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ (۸)
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
جایگاه هنر و زیبایی درا ندیشه صفایی
نویسنده:
نصرت الله تابش
زبان:
فارسی
انتشار در:
ماهنامه خیمه، پیاپی ۱۳۱ (تیر ۱۳۹۸)
صفحه:
۳۴
لینک کوتاه:
magiran.com/p1997918
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
کد خبر 1184258
تاریخ انتشار: ۳ اسفند ۱۳۹۹ - ۲۰:۱۵
زوایای پنهان زندگی استاد علی صفایی حائری
علی صفائی حائری[بخشی از مصاحبه با بنده (پورطباطبایی ) که سایت مشرق نقل کرده است.)
اینکه هنرمندان مختلف به استاد صفائی جذب میشوند، به این خاطر است که غیر از سلوک شخصی و رفتاری، ایشان را در قالب یک روحانی میبینند که نسبت به فرضیههای هنری حرف دارد و حتی ناقد فرضیههای هنری است.
به گزارش مشرق؛ ورود مرحوم حجتالاسلام والمسلمین علی صفایی حائری (عین. صاد)، نویسنده، عارف و اندیشمند معاصر به حوزههای مختلف هنری از جمله سینما و نیز نقد فیلمنامهها ارتباطی عمیق بین او و اصحاب هنر، رسانه و سینما ایجاد کرده بود و همچنین تسلط ایشان بر شاهکارهای ادبی جهان و نیز ادبیات داستانی، ما را بر آن داشت تا با کسانی که از نزدیک با وی آشنا بودند و شاهد ارتباطات وی با هنرمندان، شاعران و نویسندگان بوده و یا حلقهی وصل این ارتباط بودهاند، سخن بگوییم تا ابعاد ناشناختهتری از وجوه شخصیتی این عالم وارسته برایمان روشن شود. حجتالاسلام والمسلمین سیدمجید پورطباطبایی که عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی است، یکی از کسانی بود که توانست ما را در این مهم یاری کند. برای آشنایی با زوایای پنهان زندگی مرحوم صفایی حائری، با ایشان به گفتگو نشستهایم.
آشنایی شما با استاد صفایی به چه صورت بود و رابطهی شما با ایشان چگونه عمق گرفت؟
بخشی از آشنایی بنده با مرحوم صفایی به رابطهی خویشاوندی دوری که با هم داشتیم، بازمیگردد. پدر مرحوم صفایی، آیتالله حاج شیخ عباس صفایی حائری، از ۵۰ سالگی تا آخر عمر، یعنی مدت ۲۶ سال، پشت سر هم به سفر حج مشرف میشدند و در سالهای ۵۱ تا ۵۴، زمانیکه به همین منظور به تهران میآمدند، سالی یکبار به منزل ما تشریف میآوردند. یکی از آن سالها، آقازادهی ایشان، مرحوم آقای حاج شیخ علی صفایی هم آمدند و آشنایی ما با ایشان از اینجا شروع شد؛ آنهم در برههای که بنده مشغول تحصیل در دانشگاه و با بحرانهای فکری خاصی روبهرو بودم. آشنایی من با ایشان باعث شد که بسیاری از مشکلات و مسائلم برطرف شود. آن آشنایی فامیلی در ادامه منجر به ارتباط فکری شد.
استاد صفایی فرد خاصی بودند. با توجه به همراهی شما با ایشان میتوانید وجوهی از شخصیتشان را که کمتر بیان شده، تشریح کنید؟
چند ویژگی در استاد بود که موجب میشد کسی که با ایشان آشنا میشود، نتواند او را رها کند. یکی از این ویژگیها این بودکه ایشان، به خودش دعوت نمیکرد. یعنی اگر کسی با ایشان آشنا میشد، استاد تلاش میکرد آموزههای دینی در چشم آن فرد بزرگ شود، نه شخصیت خودش و این یک عامل جذب بود. عامل دیگر این بود که در ارتباطات، بسیار ساده و راحت بود. برای مثال، بنده با دو تن از دوستان دانشجو که یکی از آنها مارکسیست بود، به قم رفتم تا با ایشان صحبت کنند. صبح به منزل ایشان رسیدیم. صبحانه را با ما خورد و سپس خانهاش را در اختیار ما گذاشت. همسرشان هم به منزل پدر ایشان رفته بود. تا حدود ساعت ۶ بعداز ظهر ما در خانهی ایشان بودیم، در حالی که ایشان فقط بنده را میشناخت نه دوستانم را. در ارتباطاتش با دیگران نقش بازی نمیکرد، یعنی تلاش نمیکرد غیر از آن چیزی که واقعیت خودش هست، چیز دیگری را نشان دهد. به تعبیر دیگر، چهرهی واقعی زندگی روزمرهی خود را نشان میداد. فکر نمیکرد باید در مقابل دانشجوها بهعنوان یک روحانی که باید آنان را نصیحت و موعظه کند و اینها آدمهای خارج از دینی هستند که نیاز به ارشاد دارند، برخورد کند.
عنصر دیگر، احساس تکلیف ایشان در برابر دیگران بود. برای مثال یکی از دوستان نقل میکرد که در یکی از شبهای زمستان، مرحوم صفایی برای رفتن به منزل پیرمردی که حتی او را نمیشناخت و فقط به او خبر داده بودند که پس از فوت همسرش نیاز به رسیدگی دارد، درخواست کرده بود وی را به منزل آن پیرمرد برساند. سرانجام پس از گذراندن ساعاتی در کنار آن پیرمردِ نیازمند، از خانهی او میرود.
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
مورد دیگر، دربارهی یکی از نویسندگان ادبیات داستانی بود که مرحوم صفایی در سال ۶۸ ایشان را شناخته بود. در سال ۷۴، زمانی که در ادارهی کتاب ارشاد بودم، کتابی از این نویسنده برای اخذ مجوز نشر آمد و من کتاب را به قم برده و مرحوم صفایی پس از مطالعهی آن گفتند که این نویسنده در زمینهی ادبیات داستانی فرد موفق و مؤثری میشود، لذا با او رفت و آمد داشته باش و ببین اگر مشکلات مالی دارد، من از سهم امام زندگی او را تأمین کنم؛ بهگونهای که خودش هم متوجه نشود، تا او این سبک نوشتن را بهواسطه مشکلات از دست ندهد. ویژگی دیگر، احاطهی ایشان به مکاتب فکری فلسفی و هنری روز جهان بود. برای مثال ایشان نظریهی ابطالپذیری کارل پوپر را در سال ۱۳۵۶ در کتاب مسئولیت و سازندگی مورد نقد قرار داده است، در حالی که ترجمهی این فرضیه در سال ۱۳۶۷ برای اولین بار توسط آقای سروش در فصلنامهای با عنوان فرهنگ، آن هم به صورتی محدود منتشر شده بود. همچنین ایشان نظریهی وجود و زمان هایدگر را زمانی در آثار خود مورد بررسی و نقد قرار داده بود که هنوز این اثر به فارسی چاپ نشده بود و اولین ترجمهی آن در سال ۱۳۸۹ یعنی یازده سال پس از وفات مرحوم عین-صاد منتشر شد؛ این در حالی بود که ایشان زبان انگلیسی نمیدانست. این ویژگیها و مواردی، چون احساس تکلیف برای حمایت از هنرمندان و نویسندگان متعهد و متدین در اشاعهی هنر دینی، به طوری که برای اشاعهی ادبیات داستانی اسلامی حتی حاضر بود از سهم امام هزینه کند که در کمتر کسی از بزرگانی در سطح ایشان این ویژگی دیده میشد، از جمله مواردی بود که در مخاطب آثار و افکار ایشان جذابیت ایجاد میکرد.
در زمینهی دفاع تمامقد ایشان از انقلاب، نظام و رهبری، دو مورد قابل ذکر است. یکی اینکه در جلسهی مناظرهی ایشان در سال ۶۲ با برخی بزرگان جامعهی مدرسین ـ که اکنون در کسوت مرجعیت هستند ـ خطاب به مرحوم صفایی مطرح میشود که شما متهم به مخالفت با انقلاب هستید. ایشان جملهی مشهوری دارند با این مضمون که: من معتقدم تضعیف این نظام، جنایت، توجیه رفتارهای نامناسب افراد و کارگزاران این نظام، حماقت و تکمیل کمبودها و کاستیها، رسالت است.
مورد دیگر در این زمینه، این است که خود بنده پس از رحلت امام (ره) با اذن مرحوم آیتالله اراکی از امام (ره) تقلید میکردم. بعد از آیتالله اراکی تصمیم گرفتم به یک مرجع زنده رجوع کنم. در آن زمان، جامعهی محترم مدرسین، هفت نفر را بهعنوان مرجع معرفی کرده بود. من از مرحوم صفایی پرسیدم از بین این هفت نفر کدام یک اعلم است؟ ایشان فرموند که هیچ کدام بر دیگری رجحان ندارند و همه در یک سطح هستند. ایشان سه نفر را به ترتیب نام بردند: اول آیتالله خامنهای (مدظلهالعالی)، دوم آیتالله مؤمن (حفظه الله تعالی) ـ که البته جامعهی مدرسین ایشان را معرفی نکرده بود ـ و سوم آیتالله شبیری زنجانی (ادام الله ظله). سپس گفتند حالا که همسطح هستند، تقلید از رهبری و حمایت ایشان و تقویت ایشان با فراهم کردن زمینهی رسیدن وجوهات به ایشان، رجحان دارد؛ زیرا ایشان کشور را اداره میکند و اگر امکانات مالی ایشان تقویت شود، در تقویت پایههای انقلاب مفیدتر خواهد بود.
شاید کمتر کسی بداند که پسر بزرگ ایشان، در سال ۶۷ و هنگام ورود رزمندگان اسلام به حلبچه، شهید شده و در حال حاضر در گلزار شهدای قم دفن است. همچنین قبل و بعد از شهادت فرزندشان خودم بارها شاهد بودم که هنگام تشییع شهدای دفاع مقدس، ایشان در گوشهی جمعیت با خیل مشایعین در حال حرکت است.
زمانی که اتهامهای فراوانی مبنی بر همراه نبودن با انقلاب به ایشان وارد میکردند (سالهای ۶۴ و ۶۵)، نهضت آزادی تصور کرده بود ایشان طعمهی خوبی برای بهرهبرداری است. به همین منظور نامهای به امضای مرحوم مهندس بازرگان و آقای صباغیان در انتقاد از امام (ره)، نظام، جنگ و ... با مضمون صلح ایران و عراق، از طریق عبدالعلی بازرگان، پسر مهندس بازرگان برای ایشان فرستادند؛ نامهای که برای بسیاری فرستاده بودند. مرحوم صفایی در پاسخی بسیار محکم و قوی، دلایل نهضت آزادی را در ضدیت با نظام مورد نقد قرار داده و به آنها توصیه کردند که آب در آسیاب دشمن نریزند و بی جهت دفاع از نظام در برابر عراق را مورد خدشه قرار ندهند.
مرحوم صفایی ارتباط وسیعی با هنرمندان در رشتههای مختلف هنری داشتند و شما نیز بهخاطر مسئولیتهایی که داشتید، واسطهی این ارتباطات بودید. در این باره صحبت میکنید؟
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
مرحوم صفایی در صفحات ۲۴ و ۲۵ همین کتاب، بعد از طرح جریان هنر در تاریخ، میفرماید: هنر راهی در بنبست دارد، نه همچون ابزاری در دنیای موجود و به همین خاطر همیشه جادو، علم، فلسفه و هنر در کنار هم بودهاند، نه ادامهی یکدیگر. جادوگر و دانشمند هر دو تسخیر میکنند، اما هنرمند از تسخیرها و تکرارهای خسته فرار میکند و با هنر، طرحی نو در میاندازد و نقبی به نور میزند و دریچهای به سوی کوچهی محبوب و روزنهای به سوی دنیای بزرگتر از امروز. تداوم جریان هنر تا امروز نشان میدهد که هنر در دست انسان همچون ابزار نبوده، بل پناهگاهی بوده برای انسان بزرگتر از امروز و عظیمتر از تکرار.
در بخش دیگری از این کتاب در صفحهی ۵۶ آورده است: آنچه که هنر را به وجود آورده و آن را تنوع بخشیده و برای آن سبکهای گوناگون آفریده، زندگی و جریان تولید نیست، چون خود زندگی و تولید از اینجا مایه میگیرند. آنچه که زندگی و تولید را به جریان انداخته، همان عامل مستقیم در خلقت هنر و تنوع هنرها و سبکهای گوناگون هنریست. آنچه هنر را بهوجود آورده، زندگی نیست که آرمانهای بزرگتر از زندگی است و این آرمانها از ترکیب انسان مایه میگیرد و این ترکیب است که آزادی و انتخاب و بینش انسان را توضیح میدهد. در این دید، آزادی نتیجهی شناخت نیست که شناخت و آگاهی عالی در انسان، نتیجهی آزادی اوست؛ گرچه شناختهای تجربی و ادراکات حسی با همان رفلکسهای شرطی توضیح مییابند. همین است که هنر همیشه جلودار زندگی است وگرنه به محافظهکاری و ابتذال کشیده میشود و شاید (این حرف اصلیشان است) سرّ عقبرفت هنر در زمینهی مذهبهای اصیل همین باشد. در اسلام، همراه جریان اصیل اسلام، هنر وسعتی ندارد، ولی در دایرهی جریان اشرافیت اعراب و همراه خستگی از تکرار، هنرهای معماری و مجسمهسازی و کندهکاری و موسیقی و رقص و شعر و داستان جلوه میکنند. در جریان اصیل مذهب، خود مذهب طراح است و همراه طرح و تقدیر آرزوهای بزرگ میتواند تحقق یابد و این است که تحرک جای هنر را میگیرد و تحرکات، تنوعها را کنار میزند. در یک جمله، هنر در دست مذهب اصیل، طرح است و بدون آن، خود، طراح و جلودار عمل.
آخرین نکته دربارهی نقد داستان؛ ایشان در صفحهی ۱۶ کتاب ذهنیت و زاویهی دید، در نقد ادبیات میگویند: آنچه تا به حال آفریدهایم و عرضه کردهایم، در همهی عرصهها نارساست. ادبیات کودکان با تمام خوبیها هنوز فلسفه و نگاه مناسب خودش را ندارد. هنوز میخواهد به بچههای ما ایثار، فداکاری، تعاون، همدلی و اجتماعی بودن و در جمع فنا شدن را بیاموزد. هنوز میخواهد خوبیها را غیرمستقیم به آنها تحمیل کند، در صورتی که بچهها تا به حرّیت، شخصیت و تفکر نرسیده باشند، در خوبیهایشان کور هستند و نمیدانند کجا و برای چه کسانی مایه بگذارند و نمیتوانند از همت و نیروهایشان با حساب و کتاب خرج کنند و بیحساب خوبیکردن، خوب نیست که ارزش کارها به اندازهی بینش و پشتوانهی آن است، اما ادبیات بزرگسالان هم هنوز پس از صد سال بالغ نشده؛ هنوز ادبیات اسلامی و غیراسلامی ما همراه تئوری جامع و اندیشه و فلسفهی اصیلی نگردیده؛ هنوز زیبایی هستی و زیبایی برخوردها و زیبایی دستگیریها و مبارزهها را نمیشناسد؛ هنوز نمیداند چه کسی را باید سرزنش کند و چه کسی را باید محکوم کند؛ مجرم یا محیط یا خانواده یا فرهنگ یا آسمان یا سرنوشت را؛ هنوز نمیداند که چگونه بدیها را با چه ترکیبی تبدیل کند و با چه برخورد مناسبی موقعیتهای نامناسب را بارور سازد. هنوز نمیداند که چگونه درگیری و مبارزه را از بنبست نجات دهد و مبارزان را فقط با اشک یا تشویق و تعظیم تاریخی پاداش ندهد. هنوز هنرمند ما چشمی ندارد که بتواند زیبایی و جمال را در تمام هستی حتی همراه درد و رنج بشناسد و بتواند زیبایی برخورد را در هر موقعیت مطلوب و نامطلوب در موضعگیری مناسب نشان دهد و بتواند زیبایی درگیری و مبارزه را با آمادگی و انتظار در خویش و نفوذ و پراکندهسازی دشمن و قیام و استقامت سبز و خون سرخش شهادت دهد؛ همین زمینههای نیازمند و کمبودهای گسترده است که دارد تمام آنهایی را که دردی و احساسی و شعوری و شهودی دارند به خود میخواند که مگر در سرزمین دستهایشان چیزی بکارند و از دستهای سبزشان یاری بگیرند وگرنه دستهای خالی حتی در هنگام اضطرار و با تمامی سوز و اشتیاق، حاصلی جز همین صد سال پراکنده جمع نمیکند.
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
ایشان در این یک صفحه از کتاب که برای شما قرائت کردم، به صراحت دلیل رویآوردن به ادبیات را مشخص میکند. در واقع از سر ذوقزدگی و تفنن به مطالعهی ادبیات و نقد ادبیات، به این حوزه روی نیاورده است. انگیزهی اصلی ایشان را میتوان مبارزه با نفی کلی آموزههای مذهبی و دینی در ادبیات کشورهای مختلف جهان که از طریق ترجمهی آنها به جامعه منتقل میشد، دانست. در واقع شاید برای تسلط بر این شبههافکنیها و مخالفتها با دین، ضروری میدید که این ادبیات را مطالعه کرده و تسلط پیدا کند تا هم بتواند پاسخگو باشد و هم به نوعی به دغدغههای ذهن خویش، پاسخ گوید.
در بخش دیگری از این کتاب، ایشان میگوید: شاید سیزده ساله بودم که داستانهای صادق هدایت را تمام کردم؛ داستانهایی که درد و رنج انسان را مشخص میساخت و پوچی و بنبست او را نشان میداد که چگونه این سگ ولگرد بهدنبال شهوتهای وسوسهانگیز به حیرتهای مرگآور و ذلتهای مستمر میرسد و چگونه این انسانی که جز شهوت، مایهای ندارد، ناتوان میشود (اشاره به بوف کور) و به مشروب و مخدر روی میآورد و دچار کابوسها میشود و چگونه این انسان در شب عروسی خواهر کوچکترش با زخم زبان مادرش بهدنبال مرگ در زیر حوضهای روبستهی قدیمی میرود و حتی پس از سه چهار روز کسی از احوالش نمیپرسد و چگونه این انسان در کنار امانتداری و لوطیگری خودش (اشاره به داش آکُل) همراه عشق سوزان مریم با دشنهی کاکا رستمی مجازات میشود. شاید برای تو تعجبآور باشد که این فکرهای مهاجم چگونه مهار شده بود و تنها این طرحها و تصورها در دل من مشکلی ایجاد نمیکرد که حتی راه حلهای اخلاق عقلی و منهای مذهب هدایت که در همین داش آکُل و شبهای ورامین آمده بود چنگی به دل نمیزد و نه اشکال و نه جواب، هیچکدام رنگی نداشت که انسان همراه بینش دیگری بود و با چشم دیگری که میدید درد و رنج عامل حرکت است و ظلم و ستم علامت آزادی و زمینهی مبارزه و تفاوتها ملاک افتخار نیست و این اخلاق عقلی و منهای خدا، آیینهداریست در شهر کوران. به گفتهی حافظ، آنجا که بصر نیست چه خوبی و چه زشتی. آنجا که نور خدا نیست و دنیا تاریک است، در تاریکی خوبی و بدی چه تفاوتی دارد و شعار خوبی کن، چون خوبی خوب است چه مفهومی میتواند داشته باشد؟ این حرفها دروغهای مقدسی هستند که پس از عصیان بر مقدسات، روشنفکر آن روزگار را به انضباط زنجیر میکردند و معطل میساختند.
این دلیل عمدهی رویکرد ایشان به ادبیات است وگرنه تعلق خاطر به معنای تفنن و گذران وقت در رویکرد ایشان نبوده و حتی در مقدمهی کتاب ذهنیت و زاویهی دید، در صفحه ۹ ایشان اشاره میکند که با هجوم علم و صنعت و ظهور انقلابها، مبارزهای که آغاز شده بود و مذهب آن را آغاز کرده بود، علیه مذهب بهطور گسترده جا افتاد و اینبار مبارزه به محکمهها و سخنرانیها و نوشتههای علمی و فلسفی و کلامی محدود نشد؛ به ادبیات کشید تا بتواند زنجیر مذهب و خرافه و ارتجاع را از دست و پای تودهی مردم باز کند. از چند نویسندهی مذهبی که بگذریم (که ایشان اشاره میکند به ویکتور هوگو در آثارش و اینیاتسیو سیلونه در کتاب دانهی زیر برف و ماجرای پیشوای شهید) بهطور کلی نویسندگان غربی و شرقی ضد مذهب و یا لامذهب بودند و در آزادی الحادی زندگی میکردند و زندگیای را طرح میریختند و یا به نوعی عدالت انسانی و حتی عرفان آزاد و اخلاق عقلی روی میآوردند و از مذهب بودایی و ودایی الهام میگرفتند که بهعنوان نمونه ایشان به آثار نیکوس کازانتزاکیس و هرمان هسه و کارلوس کاستاندا اشاره میکنند. با این رویکرد است که ایشان به ادبیات و نقد و بررسی ادبیات روی میآورد، یعنی بررسی ادبیات و ورود ایشان در نقد هنر دقیقاً در راستای آن طرح کلیای که ایشان از دین دارد، هست؛ که اگر به این بخش نمیپرداخت، بهگونهای شاید آن طرح کلی ناقص میماند.
ایشان که خود سالک بودند، نظرات تربیتی جدی و عمیقی دارند که در بسیاری از کتابهایشان به آنها پرداختهاند. رابطهی بین هنر و تربیت در نظر ایشان چگونه بود؟ آیا هنر را به این منظور که نقش تربیتی در هنرمند و هنردوست دارد، بررسی میکردند؟
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
شاید اینکه هنرمندان مختلف در زمینههای مختلف از شاعر، نویسنده، فیلمساز، فیلمنامهنویس و ... به ایشان جذب میشوند، بهخاطر این است که غیر از سلوک شخصی و رفتاری که از ایشان دیدند، در قالب یک روحانی فردی را میبینند که نسبت به فرضیههای هنری حرف دارد و حتی ناقد فرضیههای هنری امثال تولستوی در «هنر چیست؟» و دکتر امیرحسین آریانپور در «جامعهشناسی هنر» است و نهتنها آنها را نقد میکند بلکه برای آن فرضیهها جایگزینی هم دارد و آرمانی را هم برای آن تصور میکند؛ چه در زمان حیاتش و چه حال که با آثار ایشان روبهرو میشوند، نمیتوانند بهراحتی از این نوشتهها و گفتهها دست بردارند و خودشان را کنار بکشند.
منبع: فرهنگ سدید
هدایت شده از خاطره از مرحوم علی صفایی حائری
اولین تحلیل ایشان از ادبیات و هنر، حدود چهل سال پیش (سال ۵۴) در نوشتهای بروز پیدا کرده که دربارهی تحلیل تاریخ معاصر ایران است. البته این نوشته سال ۸۷ چاپ شده است، اما ایشان در تحلیل تاریخ معاصر ایران در آن زمان، اشاره میکند به اینکه استعمارگران چه خوابهایی برای جامعهی ایرانی دیده بودند. در بخشی از این متن آمده است: آنها (اشاره به استعمارگران، اروپائیان و غربیها) برای اینکه به جامعهای مسلط شوند و آن را به سوی خود بکشانند، با تمام توده و اکثریت تابع کاری نداشتند بلکه بر روی اقلیتش کار کردند؛ اقلیتی که توده را از درون پوک و آنها را آمادهی بهرهبرداری میکردند. اینها شخصیت جامعه را میشکستند و غرب را بزرگ میکردند و در نتیجه غربزدگی پیش میآمد و دروازهها باز میشد. اینها عقل را میکوبیدند و در نتیجه غریزه حاکم میشد. اینها مذهب را بهطور غیرمستقیم طرد و عامل انحطاط معرفی میکردند و در نتیجه مکتبها سبز میشدند و برای اجرای این مقاصد از زبان هنر استفاده میکردند و از دریچهی ناخودآگاه ذهن آدمی وارد میشدند و او را در سنگر خویش به گلوله میبستند. اقلیتهایی که به وسیلهی قدرتهای خارجی خریداری شدند و یا هنرمندانی که فقط بهخاطر پیشرفت جامعه و اصلاح وضع ما از غرب توصیف کردند و شرق را کوبیدند، همه از کسانی بودند که به این شستوشوی مغزی کمک و توده را آماده و پذیرای استعمار کردند. هنرمندانی از قبیل آخوندزاده و حتی صادق هدایت و رهبرانی در حد سیدجمال و دستیارانش، همه از کسانی هستند که نتیجهی کارشان خوراک استعمار و کوششهایشان نصیب غرب شد. این اولین بروز تحلیل ایشان از ادبیات و هنر است.
در صفحات ۱۶ و ۱۷ کتاب استاد و درس تحت عنوان جریان هنر، در تحلیل جریان هنر میگویند: دو جریان در هنر هست؛ یکی جریان هنر در هنرمند است. یکی جریان هنر در تاریخ است. دربارهی جریان هنر در هنرمند میفرمایند که رضایت به آنچه که هست و قناعت به وضع موجود، هنر را میکُشد و ریشهی آن را میخشکاند. کسی که از وضعش راضی شد، هنرمند نمیشود. نارضایتی یعنی بیشتر و بهتر را خواستن، سنگ اول ساختمان هنر است و بدون این خواست بیشتر و بهتر، هنر مفهومی ندارد. لااقل این نارضایتی میتواند از گذشت زمان و سرعت آن باشد. محافظهکارترین هنرمندها را همین احساس از گذشت زمان و شتاب عمر و گذرای لحظههای وصل و کوتاهی عمر بیدار و عمر بهار و عمر گل و لحظههای شاد و محبوب، به سخن واداشته است و به خلق یک اثر ادبی کشانده است. در حالیکه روحهای بزرگتر از هستی در هنرمندهای بزرگتر، آنها را از این تنگناها بیزار کرده و شوق پرواز و عشق به رفتن را در آنها ریخته است که غم غربت و غم تنهایی و احساس رحیل و کوچ و پائیز در بدویترین شعرهای عامیانه تا پختهترین آنها؛ از چهارپارههای باباطاهر و فائز دشتستانی نمودار است، تا میرسیم به اوج حافظ و معراج مولوی که دستار از سر افکنده و شور دیگری آوردهاند و پیرانهسر عاشق و دیوانه شدهاند.
ایشان در همان صفحهی ۱۷ اشاره میکنند که آنجا که آن سوخته میگوید: به صحرا رفتم، عشق باریده بود چندان که پایم در عشق فرو میرفت، او تخیل نمیکند؛ استعاره و کنایه نمیآورد. به سادگی از آنچه که یافته و احساس کرده، حرف میزند. آنجا که تو بدون شکایت میگویی به خیابان رفتم، باران باریده بود و پاهایم در آب فرور فت، مگر داری با خیال کار میکنی و استعاره و کنایه میآوری؟! تو با سادگی حرف میزنی و این سوخته هم با سادگی میگوید، اما این گفته برای تو که نمیفهمی اگر دروغ نباشد، مجاز و استعاره و تشبیه است در حالیکه راستی این بارش عشق و محبت خدا را میبیند و به راستی که نه تا پا، که تا سر در این بارش رحمت و عشق غرق شده است.
جمعبندی میکنم؛ در صفحهی ۱۸ این کتاب آمده است: همان طور که طلب، به تمرکز و حساسیت و شعور میرسد و زبان هنر شکل میگیرد، همین طور این طلب به حرکت، به قرب، به لقاء و به شهود میرسد و روح و احساس هنر شکل میگیرد که در این جریان، حساسیت و شعور، زبان هنر را و قرب شهود و احساس و روح هنر را میسازد و این شهود چیزی جدا از استدلال و تجربه است و همین است که هنر در زبان و در احساس از علم و فلسفه جدا میشود و به عرفان گره میخورد و یا به چیزی که بر اساس شهود قرار بگیرد؛ چون استدلال و تجربه اگر کارسازی داشته باشد، در مراحل پیش از طلب و در دنیای آگاهی و معرفت باید به کار مشغول شود که طالب عاشق از ادراکات تجربی و استدلالهای لازم سرشار است و این همه را در خود به عشق و طلب و احساس و عاطفه تبدیل کرده است و بال درآورده که طائر گلشن قدس است و مرغ باغ ملکوت و این بیذوقی است که بخواهی این شهود را به تجربه بازگردانی و این احساس را با استدلال بیان کنی و شعر را با فلسفه گره بزنی و اینها را از هنر توقع داشته باشی.
هدایت شده از مرتضی دانشمند
بسم الله الرحمن الرحیم
خاطرات من از آقای صفایی
۸.از کتاب الهدایه فی النحو تا تاریخ هنر(تنوع مطالعه)
از خاطراتی که از آقای صفایی دارم که آن روزهای پر التهاب و رقابت مکتب ها و ایدئولوژی های گوناگون و ایسم های رنگارنگ که به گفته یکی از طنز پردازان حتی مادربزرگ او نیز مکتبی را انتخاب کرده بود(رماتیسم)، سبب بازشدن افق اندیشه امثال من میشد این بود که از همان آغاز ما را با افق های تازه و نو که در زمینه فکر و اندیشه در جهان معاصر بود آشنا میکرد.
خود بارها گفته بود که هر طلبه بایستی در سه زمینه کار کند:
زمینه درسی از فقه و اصول و ادبیات گرفته تا تفسیر و منطق و معانی و بیان و بدیع و...
زمینه روحی که همان خودسازی و تهذیب نفس و پرداختن به ضعف ها و کمبودهای اخلاقی مثل حرص و حسد و خود خواهی و مانند آنهاست.
و بُعد فکری که برداشت آن روز من از این بُعد، شناختن مکتب های گوناگون مثل مارکسیسم، اگزیستانسیالیسم، عرفان های گوناگون و...بود که خود شیخ در روش نقد به برخی از آنها پرداخته و آنها را به نقد کشیده است.
یادم هست زمانی که تازه درس سیوطی را آغاز کرده بودم و هدایه درس می دادم همه رسالت خود را در حفظ ابیات منظومه ابن مالک می دانستم.
یکی از آن همان روزها که به منزل آقای صفایی در باجک رفته بودم کتابی را درباره تاریخ هنر از انتشارات دانشگاه تهران به دستم داد.
این کتاب تاریخ هنر را از دیدگاه مارکسیستی از زمانی که انسان به تعبیر آنان غار نشین بود تا امروز به تصویر کشیده بود وخاستگاه هنر را بر اساس روابط تولیدی و ابزار تولید تحلیل کرده و آنها را زیربنا و هنر و مذهب و مقوله هایی از این دست را روبنا به حساب آورده بود.
من آن روز از این کتاب سر در نمی آوردم اما می دانستم در دنیای اندیشه چیزهایی هست که من نمی دانم اما باید بدانم و دانستم که دنیای طلبگی نباید در حصار جامع المقدمات و سیوطی و لمعه و رسائل محصور بماند.
راستی می توان گفت که او یک آگاه و زمان شناس بود.
این حقیقت اکنون مرا به یاد سخنی پربار از امام صادق علیه السلام میاندازد که فرموده است:
کسی که آگاه به زمان خودش باشد اشتباهات بر او هجوم نمی آورد.
الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیْهِ اللَّوَابِسُ.
شهید مطهری در توضیح این حدیث در اسلام و مقتضیات زمان نگاشته است:
مفهوم این سخن آن است که کسی که از شرایط زمان خود آگاه نباشد اشتباهات بر او هجوم می آورد.
خواندن کتابهایی از قبیل تاریخ هنر که شاید در آن روزها از کتب به اصطلاح ضلال به حساب می آمد و نقد آنها که پس از آن در کتابهای روش نقد و درسهایی از انقلاب از آقای صفایی خواندم کم کم زیرساختهای فکری و نقادانه ای را در من شکل داد که خدا را بر همه آنها سپاسگزارم.
شگفت انگیز بود برای من ببینم شیخی که مسلط بر مبانی فقه و اصول و شیوه های اجتهادی است و همچون استادی سنتی استصحاب قهقرائی را تبیین می کند هیچ گاه در قهقرا نمی ماند و شاگردانش را به جلو می راند.
حکایت همچنان باقی
مرتضی دانشمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جلوه نکن!
✏️ زنی اگر بگوید من زیبا بودم
نمیتوانستم، سالم بمانم
مریم شاهدش است
که میشود سالم بود
نمیگوييم تو پاکی یاناپاک
دیگران را آلوده نکن!
جلوه نکنید جوری که دلها را بلرزانید...
🌐 سایت استاد علی صفایی حائری
#تربیت
#عین_صاد | عضو شوید 👇🏻
https://eitaa.com/joinchat/2964258817C4593522bca
🔺موضوعات پیشنهادی که ابزارهای هوش مصنوعی در خصوص موضوع پایان نامه پیشنهاد کرده!!(با قید تکراری نبودن).
"برای انتخاب موضوع پایاننامهای که تکراری نباشد، میتوانید به جنبههای کمتر بررسی شده از دیدگاههای تربیتی آیتالله صفایی حائری بپردازید. در اینجا چند پیشنهاد برای شما دارم:"
1. نقش شرایط فرهنگی و اجتماعی در تربیت: بررسی تأثیر شرایط فرهنگی و اجتماعی بر روشهای تربیتی آیتالله صفایی حائری و تطبیق آن با شرایط کنونی¹.
2. تحلیل تطبیقی اصول تربیتی: مقایسه اصول تربیتی آیتالله صفایی حائری با دیگر متفکران اسلامی معاصر و بررسی نقاط قوت و ضعف هر کدام².
3. تربیت معنوی و اخلاقی: بررسی روشهای تربیت معنوی و اخلاقی در آثار آیتالله صفایی حائری و کاربرد آنها در نظام آموزشی امروز³.
4. نقش آزادی در تربیت: تحلیل مفهوم آزادی در تربیت از دیدگاه آیتالله صفایی حائری و بررسی چگونگی پیادهسازی آن در محیطهای آموزشی².
5. تربیت و عبودیت: بررسی رابطه بین تربیت و عبودیت در آثار آیتالله صفایی حائری و ارائه راهکارهایی برای تقویت این رابطه در نظام تربیتی فعلی³.
این موضوعات میتوانند به شما کمک کنند تا پایاننامهای نوآورانه و جذاب داشته باشید. آیا موضوع خاصی مد نظر شماست یا نیاز به راهنمایی بیشتری دارید؟
¹: [مقاله نشریه: مبانی انسان شناختی در اندیشه های علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن](https://elmnet.ir/doc/1511225-1502)
²: [مبانی انسانشناختی در اندیشههای علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن](https://journals.isu.ac.ir/article_57801.html)
³: [نقش شرایط وموقعیت فرهنگی – اجتماعی بر روش تفسیری علی صفائی حائری](https://qss.basu.ac.ir/article_5533.html)
Source: Conversation with Copilot, 9/9/2024
(1) مقاله نشریه: مبانی انسان شناختی در اندیشه های علی صفایی حائری و اصول .... https://elmnet.ir/doc/1511225-1502.
(2) مبانی انسانشناختی در اندیشههای علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن. https://journals.isu.ac.ir/article_57801.html.
(3) مبانی انسانشناختی در اندیشههای علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن. https://bing.com/search?q=%d9%85%d9%88%d8%b6%d9%88%d8%b9+%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86+%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87+%d8%af%d8%b1+%d8%ae%d8%b5%d9%88%d8%b5+%d9%85%d8%a8%d8%a7%d8%ad%d8%ab+%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa%db%8c+%d8%a7%d8%b2+%d8%af%db%8c%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87+%d8%a2%db%8c%d8%aa+%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87+%d8%b5%d9%81%d8%a7%db%8c%db%8c+%d8%ad%d8%a7%d8%a6%d8%b1%db%8c.
(4) نقش شرایط وموقعیت فرهنگی – اجتماعی بر روش تفسیری علی صفائی حائری(عین-صاد). https://qss.basu.ac.ir/article_5533.html.
Sent by Copilot:
برای انتخاب موضوع پایاننامهای که تکراری نباشد و به تأثیر نگاه تربیتی در فقاهت از دیدگاه آیتالله صفایی حائری بپردازد، میتوانید به جنبههای کمتر بررسی شده و نوآورانه توجه کنید. در اینجا چند پیشنهاد برای شما دارم:
تأثیر تربیت معنوی بر اجتهاد: بررسی چگونگی تأثیر تربیت معنوی و اخلاقی بر فرآیند اجتهاد و فقاهت از دیدگاه آیتالله صفایی حائری و مقایسه آن با دیگر متفکران اسلامی1.
نقش تربیت در شکلگیری شخصیت فقیه: تحلیل نقش تربیت در دوران کودکی و نوجوانی در شکلگیری شخصیت فقیه و تأثیر آن بر تصمیمگیریهای فقهی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری2.
تربیت و نوآوری در فقه: بررسی ارتباط بین تربیت و نوآوری در فقه و اجتهاد از دیدگاه آیتالله صفایی حائری و ارائه راهکارهایی برای تقویت این ارتباط در حوزههای علمیه3.
تربیت و مسئولیت اجتماعی فقیه: تحلیل تأثیر تربیت بر مسئولیت اجتماعی فقیه و نقش آن در تصمیمگیریهای فقهی مرتبط با مسائل اجتماعی و فرهنگی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری4.
تربیت و روشهای استنباط فقهی: بررسی تأثیر تربیت بر روشهای استنباط فقهی و تحلیل چگونگی تأثیرگذاری تربیت بر انتخاب منابع و روشهای اجتهادی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری1.
این موضوعات میتوانند به شما کمک کنند تا پایاننامهای نوآورانه و جذاب داشته باشید. آیا موضوع خاصی مد نظر شماست یا نیاز به راهنمایی بیشتری دارید؟
1: مقاله نشریه: مبانی انسان شناختی در اندیشه های علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن 2: مبانی انسانشناختی در اندیشههای علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن 3: نقش شرایط وموقعیت فرهنگی – اجتماعی بر روش تفسیری علی صفائی حائری 4: [پرتال جامع علوم و معارف قرآن - رابطه تعلیم و تربیت از منظر قرآن](https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/12963/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87
برای انتخاب موضوع پایاننامهای که تکراری نباشد و به مباحث تربیتی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری بپردازد، میتوانید به جنبههای کمتر بررسی شده و نوآورانه توجه کنید. در اینجا چند پیشنهاد برای شما دارم:
1. تربیت و هویت فردی: بررسی نقش تربیت در شکلگیری هویت فردی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری و مقایسه آن با دیگر متفکران اسلامی¹.
2. تربیت و مسئولیت اجتماعی: تحلیل تأثیر تربیت بر مسئولیت اجتماعی افراد و نقش آن در تصمیمگیریهای اجتماعی و فرهنگی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری².
3. تربیت و نوآوری در آموزش: بررسی ارتباط بین تربیت و نوآوری در روشهای آموزشی و ارائه راهکارهایی برای تقویت این ارتباط در نظام آموزشی فعلی³.
4. تربیت و معنویت: تحلیل روشهای تربیت معنوی و اخلاقی در آثار آیتالله صفایی حائری و کاربرد آنها در نظام آموزشی امروز⁴.
5. تربیت و آزادی: بررسی مفهوم آزادی در تربیت از دیدگاه آیتالله صفایی حائری و تحلیل چگونگی پیادهسازی آن در محیطهای آموزشی⁴.
این موضوعات میتوانند به شما کمک کنند تا پایاننامهای نوآورانه و جذاب داشته باشید. آیا موضوع خاصی مد نظر شماست یا نیاز به راهنمایی بیشتری دارید؟
¹: [مقاله نشریه: مبانی انسان شناختی در اندیشه های علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن](https://elmnet.ir/doc/1511225-1502)
²: [مبانی انسانشناختی در اندیشههای علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن](https://journals.isu.ac.ir/article_57801.html)
³: [نقش شرایط وموقعیت فرهنگی – اجتماعی بر روش تفسیری علی صفائی حائری](https://qss.basu.ac.ir/article_5533.html)
⁴: [پرتال جامع علوم و معارف قرآن - رابطه تعلیم و تربیت از منظر قرآن](https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/12963/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86)
Source: Conversation with Copilot, 9/9/2024
(1) مقاله نشریه: مبانی انسان شناختی در اندیشه های علی صفایی حائری و اصول .... https://elmnet.ir/doc/1511225-1502.
(2) مبانی انسانشناختی در اندیشههای علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن. https://journals.isu.ac.ir/article_57801.html.
(3) مبانی انسانشناختی در اندیشههای علی صفایی حائری و اصول تربیتی ناظر بر آن. https://bing.com/search?q=%d9%85%d9%88%d8%b6%d9%88%d8%b9+%d9%be%d8%a7%db%8c%d8%a7%d9%86+%d9%86%d8%a7%d9%85%d9%87+%d8%af%d8%b1+%d8%ae%d8%b5%d9%88%d8%b5+%d9%85%d8%a8%d8%a7%d8%ad%d8%ab+%d8%aa%d8%b1%d8%a8%db%8c%d8%aa%db%8c+%d8%a7%d8%b2+%d8%af%db%8c%d8%af%da%af%d8%a7%d9%87+%d8%a2%db%8c%d8%aa+%d8%a7%d9%84%d9%84%d9%87+%d8%b5%d9%81%d8%a7%db%8c%db%8c+%d8%ad%d8%a7%d8%a6%d8%b1%db%8c.
(4) نقش شرایط وموقعیت فرهنگی – اجتماعی بر روش تفسیری علی صفائی حائری(عین-صاد). https://qss.basu.ac.ir/article_5533.html.
برای انتخاب موضوع پایاننامهای که به تأثیر انسانشناسی مبتنی بر وحی بر روش تربیت انسان از دیدگاه آیتالله صفایی حائری بپردازد و تکراری نباشد، میتوانید به جنبههای کمتر بررسی شده و نوآورانه توجه کنید. در اینجا چند پیشنهاد برای شما دارم:
1. تأثیر وحی بر شناخت انسان و تربیت او: بررسی چگونگی تأثیر وحی بر شناخت انسان و روشهای تربیتی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری و مقایسه آن با دیگر متفکران اسلامی¹.
2. نقش وحی در شکلگیری هویت تربیتی: تحلیل نقش وحی در شکلگیری هویت تربیتی و تأثیر آن بر روشهای تربیتی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری².
3. وحی و تربیت اخلاقی: بررسی ارتباط بین وحی و تربیت اخلاقی و تحلیل چگونگی پیادهسازی آموزههای وحیانی در تربیت اخلاقی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری³.
4. وحی و تربیت معنوی: تحلیل روشهای تربیت معنوی مبتنی بر وحی در آثار آیتالله صفایی حائری و کاربرد آنها در نظام آموزشی امروز⁴.
5. وحی و مسئولیت اجتماعی در تربیت: بررسی تأثیر وحی بر مسئولیت اجتماعی در تربیت و نقش آن در تصمیمگیریهای تربیتی مرتبط با مسائل اجتماعی و فرهنگی از دیدگاه آیتالله صفایی حائری⁵.
این موضوعات میتوانند به شما کمک کنند تا پایاننامهای نوآورانه و جذاب داشته باشید. آیا موضوع خاصی مد نظر شماست یا نیاز به راهنمایی بیشتری دارید؟
¹: [بررسی تأثیر مبانی انسانشناختی اسلامی بر نظام تربیتی اسلام](https://ensani.ir/fa/article/544885/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%A3%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C)
²: [پرتال جامع علوم و معارف قرآن - رابطه تعلیم و تربیت از منظر قرآن](https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/12963/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86)
³: [نقش خیال در تربیت انسان (از منظر آیت الله جوادی آملی)](https://journals.ihu.ac.ir/article_200873.html)
⁴: [پایاننامه: انسان شناسی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی](https://elmnet.ir/doc/10952291-51568)
⁵: [بررسی تأثیر مبانی انسانشناختی اسلامی بر نظام تربیتی اسلام](https://journals.cfu.ac.ir/article_2782.html)
Source: Conversation with Copilot, 9/9/2024
(1) نقش خیال در تربیت انسان (از منظر آیت الله جوادی آملی). https://journals.ihu.ac.ir/article_200873.html.
(2) پایاننامه: انسان شناسی از دیدگاه آیت الله جوادی آملی. https://elmnet.ir/doc/10952291-51568.
(3) بررسی تأثیر مبانی انسان شناختی اسلامی بر نظام تربیتی اسلام در اندیشه .... https://ensani.ir/fa/article/544885/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%AA%D8%A3%D8%AB%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B9%D9%84%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%85%D8%B5%D8%A8%D8%A7%D8%AD-%DB%8C%D8%B2%D8%AF%DB%8C.
(4) بررسی تأثیر مبانی انسانشناختی اسلامی بر نظام تربیتی اسلام در اندیشه .... https://journals.cfu.ac.ir/article_2782.html.
(5) پرتال جامع علوم و معارف قرآن - رابطه تعلیم و تربیت از منظر قرآن. https://quran.isca.ac.ir/fa/Article/Detail/12963/%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%AA%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%85-%D9%88-%D8%AA%D8%B1%D8%A8%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D9%86%D8%B8%D8%B1-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86.
هدایت شده از مدیا استاد هادیزاده
استاد هادیزاده- شب شهادت امام حسن عسکری 1399.pdf
268.7K
متن سخنرانی استاد هادیزاده زید عزه 👌
شب شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام ۱۳۹۹
🌷🏴🌷
هدایت شده از مدیا استاد هادیزاده
استاد هادیزاده- شب شهادت امام حسن عسکری 1394.pdf
190.9K
متن سخنرانی استاد هادیزاده زید عزه 👌
-
🔺شب شهادت امام حسن عسکری علیهالسلام ۱۳۹۴
🌷🏴🌷
هدایت شده از مدرسه عین صاد
📜 پدرانى هستند كه خود را كوچك و خوار مىسازند و يا پدر و مادرانى هستند كه يكديگر را در مقابل چشم فرزند مىكوبند كه در نتيجه هيچ كدام نمىتوانند قهرمان و الگوى محبوب كودك باشند، اينجاست كه كودك به ديگران رو مىآورد و يا به خود پناه مىبرد؛ در صورتى كه به خود پناه برد، گرفتار روح انزوا و غرور و خود بينى مىشود و در صورتى كه به ديگران رو بياورد، خطر اشتباه در انتخاب الگو زياد است و چه بسا به هلاكت و نابودى و فساد بكشد.
📝 استاد علی صفایی حائری
📖 تربیت کودک، ص38
◀️ ثبتنام دوره #تربیت_کودک 👇
www.einsadschool.ir
🌱 مدرسه عینصاد
راوی اندیشه استاد علی صفایی حائری
@einsadschool
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 در این زندگیِ پر هیاهو، تو به یک حرف یا یک صدا محتاجی تا تلنگری باشد برای رشد و تغییر نگاهت به خود، دیگران و هستی!
🌱 شاید استادعلیصفاییحائری بتواند برای تو پنجرهای متفاوت از معنای زندگی بگشاید.
هدایت شده از سید مجید پورطباطبایی
سلام علیکم
اسعدالله ایامکم
قصد سکوت داشتم .
اما سکوت در این مقام ظلم بود و کتمان حقیقت ، در زیارت عاشورا بخشی از ملعونین سکوت کنندگان هستند.
بخش بسیار بسیار کوچکی از نتایج ۱۲۰۰ صفحه نوشته ای که تحت عنوان " زیست مومنانه عین صاد در عصر پست مدرن " را انشاءالله در منزل تنظیم و خدمت دوستان عرض خواهم کرد .
الان درگیر خواندن متن مزخرف طولانی ای به نام* جادو آفرین *هستم که از موعد تحویلش یکی دو روزی گذشته است .این متن مزخرف پیرم کرد ، چند دقیقه ای می توانم استراحت کنم و نکته ای را عرض کنم.
پارسال اربعین با یکی از معاونین وزیر کار ، به نام آقای دکتر چکشیان برخورد کردم .
[ مدیر کل فرهنگی اجتماعی سازمان تامین اجتماعی،دکتر محسن تقیانی زید عزه، که برادرش از اولین شهدای خوزستان و مفقود الاثر است و توسط مرحوم حجت الاسلام حاج شیخ حمید کاشانی رحمت الله علیه ،مسوول برو بچه های مسجد جزایری های اهواز ، که بسیار بر مطالعه آثار حاج شیخ تاکید داشته است ( و متاسفانه کمتر کسی از دوستان ایشان را می شناسد به مطالعه آثار شیخ ترغیب شده بود)] ما را به هم معرفی کرد .بیش از سه ساعت و نیم راجع به شیخ صحبت کردیم .از گفتارش مطلب کمی یادم مانده است ، او گفت :" قدر و ارج صفایی را کمتر کسی می داند . من هم تا وقتی تحصیلاتم در رشته مدیریت را دنبال نکرده و دکترا نگرفته بودم ، به عمق آرا ایشان پی نبرده بودم . کتاب رشد ایشان را بیش از ۱۵ بار سطر به سطر خوانده ام ،بالاترین متن و دستورالعمل مدیریتی و تربیت آدم و نیروست. اگر مدیریت خوانده باشی و مدیریت کرده باشی ، می فهمی که چه دریای گهر باری مرحوم شیخ در آن بیان کرده است .
در بین اندیشمندان، تنها مسوول موسسه کتاب پردازان مشهد ( اسم آقای معماریان را درست بلد نبود ) کتاب رشد را فهمیده و به کار گرفته است .او ظاهرا بیش از صد ۱۰۰ بار کتاب رشد را خوانده و تجزیه و تحلیل کرده است "
هدایت شده از محتوای تربیت دینی 🇵🇸 کودک و نوجوان
کتاب فقه تربیت استاد هادیزاده.pdf
1.28M
📗 کتاب فقه تربیت استاد هادیزاده.جلد سوم دیروز چاپ شد. 👌
هدایت شده از انتشارات اخلاق و تربیت
📙عنوان کتاب: فقه تربیت (جلد سوم)؛ تربیت کودک
📝 نویسنده: محمدتقی هادیزاده
سال نشر: ۱۴۰۳
تعداد صفحات: ۲۵۲
قطع: رقعی
نوبت چاپ: اول
ناشر: اخلاق و تربیت
قیمت: ۱۵۵۰۰۰ تومان
🔸🔸🔸☘️☘️🔸🔸🔸
🔖درباره کتاب
اندیشمندان و مکاتب تربیتی براساس شناختی که از کودک و نیازها و مشکلات او دارند طرحها و برنامههایی برای تربیت کودک ارائه نمودهاند. کتاب تربیت کودک به این مسئله میپردازد که چگونه میتوان با تکیه بر وحی به طرح تربیتی اسلام برای کودک دست یافت؟ در مسیر پاسخ به این سؤال سه گام دنبال شده است:
1. شناسایی، جمع آوری و جمعبندی مشکلات و مسائل تربیت کودک؛
2. پالایش و تنظیم مسائل؛
3. شناسایی ظرفیتهای کودک به عنوان منبع پاسخگویی به مسائل.
🔸🔸🔸☘️☘️🔸🔸🔸
#کتاب #تازههای_نشر #معرفی_کتاب
#انتشارات_اخلاق_و_تربیت
#فقه_تربیت
#تربیت_کودک
🔸🔸🔸☘️☘️🔸🔸🔸
راه های ارتباطی جهت سفارش کتاب:
📞 0994 118 77 27
☎️ 025-32939259
ارتباط با ادمین:
@Admin_Eaep
💬 کانال انتشارات اخلاق و تربیت:
eitaa.com/EAEP_IR