میگفت:
داشتم از مأموریت برمی گشتم که بال هواپیمام رو زدن
کنترل هواپیما از دستم خارج شد.
یک لحظه یاد حضرت زهرا(س) افتادم... متوسل شدم به بی بی.
توی همین حال احساس کردم یکی جلوی چشمام ظاهر شد و گفت:
شما می توانی راحت به پروازتان ادامه دهی
یه باردیگه هواپیما رو کنترل کردم . انگار نه انگار که تا همین چندلحظه پیش داشتم سقوط می کردم.
اشک تو چشمام حلقه زد😭.شروع کردم به گریه کردن برای مظلومیت خانم فاطمه زهرا(س)...
بعد رو کرد به من و گفت:
خواهرجان می دونی ما از خودمون چیزی نداریم.
هرچی داریم از حضرت فاطمه (س)ست و فرزندانش(ع)
منبع: کتاب"خط عاشقی"
4_761001847606478083.pdf
حجم:
603.8K
🌷زندگینامه شهید احمد کاظمی به روایت تصویر
هدایت شده از كانال رسمي ( مجمع جهاني خادمين شهدا)
به نام خدا
#طرح_بزرگ_خادمين_شهدا
🔴 كنفرانس انلاين
#مصاحبه_باخانواده_شهیدمدافع_حرم_عسکرزمانی
🔵 با حضور : خواهرشهید بزرگوارعسکر زمانی
🗓 تاریخ:۱۳۹۷/۱۰/۲۰
🕰 زمان: پنجشنبه_ساعت ۲۲:۳۰
🍃🌹گروه #مجمع_جهانی_خادمین_شهدا
http://eitaa.com/joinchat/4102750219C440b76c0dd
🍃🌹🍃🍃
@shahid_110
🔷 در آن لحظه شرایط سخت بود . همه داشتند مرا نگاه میکردند . من در صدر جدول بودم و همه شگفتزده شده بودند و اصلا انتظار نداشتند . باورشان نمیشد . یک لحظه سالن را سکوت فرا گرفته بود . تا اینکه همهمه و پچ پچها شروع شد . میدانستم دارند درباره من حرف میزنند . ساعت را میدیدم که دارد تند تند حرکت میکند اما من در یکی دو دقیقه تصمیمی که باید را گرفتم . من پیروی کردم از راه خودمان و حرف حضرت آقا . نرفتن پشت میز مسابقه برای من که صدرنشین بودم و فاصله زیادی تا قهرمانی نداشتم سخت بود، اما انتخاب خودم بود و بهترین تصمیم را گرفتم
#آرین_غلامی قهرمان ایرانی
قرار این بود پابرجا بماند این سرافرازی
بماند در کف مردان ما، حق غنی سازی
نباشد ذره ای تهدید در رفتارشان باقی
نماند پشت پرده ،هیچ حرف مبهم و رازی
قرار این بود اصل داستان را بازگو سازند
به دور از شیطنت های سیاسی و زبان بازی
که برچینند از ریشه، بساط هرچه تحریم است
بدون پشت گوش اندازی و پشت هم اندازی
ظریفی نکته ای می گفت زیر لب به این مضمون
"عجیب است این که هم ما راضی و هم دشمنان، راضی!"
سلام بر رهروان راه شهدا و پیروان خط امام و رهبری✋ان شالله خوب و سلامت باشید مصطفی احمدی روشن هستم خوشحالم مهمون دلای آسمونیتون شدم
سال۵۸در خانواده ای مذهبی درشهر همدان به دنیا اومدم پدرم معاون عقیدتی سیاسی شهربانی همدان بود ورزمنده دوران جنگ☺️عموی عزیزم سال ۶۰ آسمونی شدن و از دوران کودکی با شهادت اشنا بودم