هدایت شده از من انقلابی ام
💢 جایگاه زن قبل و بعد از اسلام
زنان در دوران #پیش از اسلام در حجاز منزلت اجتماعی بالایی داشتند. آنان در پوشش، روابط جنسی، تجارت و دیگر امور اجتماعی و حتی از نظر تعداد شوهر، آزاد بودند. اسلام با وضع قوانین و ایجاد نگرش های منفی نسبت به زن، جایگاه او را کاهش داده و با وضع محدودیت های جنسی، آزادی او را محدود کرد.
1⃣نگاه به زن در #دوران جاهلیت، نگاه کالایی بود تا جایی که مرد می توانست در مقابل کامجویی از همسر دیگری و یا رهایی از تنگدستی، همسر خود را به دیگری بدهد و یا پس از مرگ، همچون کالا به پسر خانواده ارث می رسید و پسر او را به نکاح خود در آورده و یا تا آخر عمر از ازدواج محروم می کرد، در آن #مقطع، اختیار ازدواج زن به دست چندین نفر همچون برادر، عمو، پسر عمو و ... بود که با ظهور اسلام، کلیه این رسوم لغو و با انحصار اجازه ازدواج دختر باکره به پدر و جد پدری، دایره آزادی زن #گسترش یافت. از طرفی طلاق به آسانی توسط مرد و عمدتا از سر هیجان، غضب و یا انتقام جویی صورت می گرفت، اما اسلام علاوه بر مبغوض دانستن طلاق و سخت کردن #شرایط آن که به ضابطه مند شدن طلاق منجر شده است، در مواردی همچون ناتوانی جسمی مرد، به زن نیز حق طلاق داده است.
2⃣چند #شوهری با طبیعت زن که خواستار پناه یافتن زیر چتر حمایت عاطفی یک مرد است سازگار نیست، چنانکه با طبیعت مرد نیز تعارض دارد، چون در چند همسری اطمینان به اینکه فرزند، از آن کیست و باید تحت حمایت چه کسی قرار گیرد، وجود نداشته و به #مشکلات عاطفی نسل ها منجر می شود، از طرفی انجام آزمایش علاوه بر سخت بودن در همه جوامع، مشکلات حاشیه ای فراوانی دارد، چنانکه #تجربه عملی آن در غرب به شکست انجامید.
3⃣اسلام زنان را از نظر آفرینش یکسان دانسته و ملاک برتری را کمالات انسانی و نه جنسی می داند، از طرفی اسلام علیرغم پذیرش تفاوت زن و مرد و نیز وضع #احکام متناسب با این تفاوت ها، حقوق اجتماعی و سیاسی زنان را به رسمیت شناخت، همچون حق #بیعت همچون مردان که به منزله مشارکت در تعیین سرنوشت بود و یا احترام به حق امان دادن زنان که یک ظرفیت سیاسی بود و در اثر همین توجهات به #حقوق زن بود که زنان همچون مردان دسته دسته به پیامبر ایمان می آوردند.
@man_enghelabiam313
💥 «بیانیۀ گام دوم» پاسخی است به مسئلۀ مستحدثۀ دوران ما
🆔 @shobhe_shenasi
💠 استاد سید محمدمهدی میرباقری:
🔹 از منظرِ بیانیۀ گام دوم، میتوان گفت که #مسئلۀ_مستحدثۀ اصلیِ ما دوران جدیدی است که با رنسانس شروع شد که محصولش یک تمدّن مادیِ فراگیر در جامعۀ جهانی است.
🔹 اگر فرضاً به قبل از انقلاب اسلامی برگردیم، مسئلۀ مستحدثۀ دنیای اسلام در مواجهه با دنیای غرب چه بود؟ آیا کارخانه و ماشین و قطار برقی و نظام خیابانها مسئلۀ مستحدثۀ ما بود؟ خیر، مسئلۀ مستحدثۀ ما #انقلاب_صنعتی و بلکه مسئلۀ «تمدّن» و مسئلۀ دوران مدرن بود.
امروز دورانی شکل گرفته که زندگی را از بندگی جدا کردهاند. اگر بگویید روح تمدّن مدرن چیست، میگوییم: سکولاریسم و عرفیسازی و جدا کردن ساحت دین و زندگی. آنها برای ساخت این تمدّن، شش ـ هفت مرحله کار کردهاند؛ اول، ایدئولوژیشان را تولید کردهاند که رکن مهم و جانِ ایدئولوژیشان همین عرفیسازی و زمینیسازی و جدا کردن دین از زندگی بشر و عاری ساختن عرصۀ حیات از آموزههای قدسی است. سپس بر اساسِ این ایدهها، دکارت و کانت و هگل و... فلسفههای جدیدی را تولید کردند؛ بعد از شکلگیری این اندیشههای فلسفی، تحولات علمی اتفاق افتاد و بعد از آن، در همان دوران، انقلاب صنعتی به راه افتاد و ساختارهای جدید جهانی و ملی درست شد و سپس #سبک_زندگی و محصولاتِ قابلِمصرف ایجاد کردند. این تمدّن حاصلِ دورانی است که با یک ایده (ایدۀ جدا کردن دین از زندگی) شروع میشود و همین ایده است که کمکم بسط پیدا میکند و به یک تمدّن تبدیل میشود و یک سبک زندگیِ فراگیر و دهکدۀ واحدی با ایدئولوژی واحد به وجود میآورد. سردمداران این تمدّن میخواهند همۀ عالَم را یکدست کنند؛ لذا اسناد بینالمللی (مثل سند 2030 و...) مینویسند و آن اسناد توسطِ کشورهای جهان امضاء میشود و همۀ کشورها مکلف میشوند که به این اسناد عمل کنند تا جامعۀ جهانی همبافت شود.
🔹 مسئلۀ مستحدثۀ امروز ما یک تمدّن فراگیر است که حاصلِ یک انقلاب علمی و صنعتی است. در مقابل این مسئلۀ مستحدثه، چه کاری باید انجام دهیم؟ آیا باید مجموعههای تبلیغی درست کنیم و یا #کتاب بنویسیم؟ همه اینها خوباند ولی پاسخ این مسئله نیستند. پاسخِ این مسئله ایجادِ یک دورانِ جدید است که با یک انقلاب شروع میشود و مراحلی را طی میکند و میتواند در مقابل دورانی که آنها ایجاد کردند تمدّنی دیگر ایجاد کند و جامعه جهانی را به عصر جدید دیگری وارد کند. #انقلاب_اسلامی گام اول از این فرایند است. ایده این انقلاب اولاً باید اسلامی باشد و ثانیاً جهانی باشد و بتواند در مقابل رنسانس، دوران جدید را برای جامعۀ بشری رقم بزند؛ چرا که نزاع انقلاب با رنسانس بر سر نظام بینالملل و جامعۀ جهانی است نه صرفاً بر سر مناسبات ملی و ضداستبدادی یا ضداستعماری. بعد از انقلاب اسلامی، #نظام_اسلامی ساخته شد و در ادامه، باید بهسمت #دولتسازی_اسلامی و #جامعهسازی و #تمدّنسازی برویم؛ این #فرایند_پنجمرحلهای، پاسخگوی مسئلۀ مستحدثۀ دوران ماست. من ترسیمِ این فرایند را نوعی #تفقه دینی میبینم. مگر تفقه دینی چیست؟ اگر بخواهیم از منظر دینی نگاه کنیم مسئلۀ مستحدثۀ امروز ما همین تمدّن مادی کنونی است و پاسخش فرایندِ پنجمرحلهایِ تمدّنسازی است که انشاءالله در #چلۀ_دوم انقلاب اسلامی ادامه خواهد یافت.
🔹 این نگاه به مسئلۀ مستحدثه و نحوۀ مواجهه با آن، خیلی عمیقتر از مواجهه با «نظام اقتصادی مادی» و نظامهای دیگر است. اینگونه نیست که ما صرفاً با نظام اقتصادیِ مارکسیسم یا سرمایهداری مواجهیم و باید در مقابل آن، نظام اقتصادی اسلامی را طراحی کنیم؛ مسئلهْ فراتر این سطح است؛ ما با «تمدّن» مواجهیم و در مقابل آن باید تمدّن دیگری بسازیم؛ بلکه ما با یک #دوران مواجهیم و در مقابل آن باید دوران جدیدی را رقم بزنیم. از منظر #بیانیۀ_گام_دوم، این عصر جدید، با جمع بین دین و دنیا و بر اساسِ اسلام ناب، اتفاق افتاده است.»
@khatevelayat