یه محفل کوچیک بگیریم هدیه به دردانه ی امام حسین حضرت رقیه (س)
اگه توی این محفلید، شک نکید مهمونای دعوت شده ی خانم رقیه اید که اسم تک تکتون رو خودشون نوشتن🙂💔
اتل متل خرابه!
اینجا یه بچه خوابه!
هم بدنش کبوده!
هم جگرش کبابه...!
اتل متل اسیری!
سیلی و سربه زیری!
کی تا حالا شنیده؟!
سه سالگی و پیری...؟
اتل متل سه ساله!
این همه آه و ناله!
این دختر از ضعیفی!
هنوز یه پا نهاله...!
اتل متل بیابون!
کویر و دشت و هامون!
بس که پیاده رفتیم!
تاول زده پاهامون...!
اتل متل بهونه!
بابا چه مهربونه!
وقتی دلم میگیره!
برام قرآن می خونه...!
اتل متل گل یاس!
مهر و وفا و احساس!
دلم گرفته امشب!
به یاد عمو عباس...!
اتل متل یتیمی!
خدا، چقدر کریمی!
دادی بهم تو غربت!
یه عمهی صمیمی...!
سخت بابا..
به غرورِ دخترت برخورده است..💔
با من از بس مردمِ بےخیر بد تاڪردهاند..🥀
ڪوچہگردی،ریسمان،نانِتصدق،ڪعبنے..
خیلے از این بدترش را بد دهانها ڪردهاند😭💔
ختم و چله
هقهقم را از سرِلج سخت دعوا ڪردهاند..💔 آه،دندانهایِ من یک درمیان افتادهاند😭 . یه پشت
رقیه دندوناش شیریھ..
نه یهبار..نه دوبار..هر موقع گفتم
'بابا'
هی زدند هی زدند😭💔
وایے..خدا😭😭
دختردارها از اینجا رفتی هر وقت خواستی موهای دخترت رو شونه کنی یادت باشه..
.
دختر وقتی باباش داره میآد..
هی میره زود التماس مادر میکنه..
مادر بیا موهام رو مرتب کن..
بابا داره میآد..
میخوام منو قشنگ ببینه..🙂💔
ریشه ریشه فرشِ سرخِ گیسوانم ریخته
میدونی چرا؟!🙂
بر سرم با پا یهودیها تقلّا ڪردهاند..😭
شامیان نازِ یتیمانه نمےدانند چیست..💔
مرا دشمن به قصد کُشت می زد
به جسم کوچک من مُشت می زد
هرآن گه پایم از ره خسته می شد
مرا با نیزه ای از پُشت می زد
یاحسین😭😭😭😭
از همتون التماس دعا دارم
امشب برای همه ی کسانی که به هر نحوی در مشکلی گرفتارن دعا کنید
یادتون نره خانم رقیه با دستای کوچکش گره های بزرگ باز میکنه✋